فروش مقاله

دانلود پروژه و مقاله

پايان نامه اهميت مطالعه در تعليم و تربيت

پايان نامه اهميت مطالعه در تعليم و تربيت

اهميت مطالعه در تعليم و تربيت

فصل اول

1-1 مقدمه

2-1 بيان مسئله

3-1 اهداف تحقيق

4-1 اهميت موضوع تحقيق

5-1 فرضيه‌هاي تحقيق

6-1 تعريف عملياتي مفاهيم و متغيرها

فصل دوم

1-2 مقدمه

2-2 تاريخچة شروع كتاب‌نويسي براي كودكان در ايران

3-2 اشاره به مسئله كتاب و كتابخانه در ديگر كشورهاي جهان

4-2 ادبيات كودكان و اهداف آن

5-2 اهميت مطالعه

6-2 ويژگي و معيارهاي اساسي كتاب كودك

7-2 راههاي ايجاد عادت به مطالعه در كودكان

8-2 رغبت‌هاي مطالعه در كودكان و نوجوانان چيست

9-2 كتابخانه‌اي براي كودكان فراهم كنيم

10-2 همكاري خانه و مدرسه

11-2 نقش مطالعه در توسعه فرهنگي

ب) پيشينة تحقيق

فصل سوم

3 مقدمه

2-3 جامعه آماري

3-3 نمونه و روش نمونه‌گيري

4-3 ابزار اندازه‌گيري

5-3 روش جمع‌آوري اطلاعات

6-3 روش آماري تحقيق

فصل چهارم
1-4 مقدمه

2-4 طبقه‌بندي داده‌ها

3-4 اجراي آزمون آماري خي دو ( )

4-4 بررسي وضعيت هر يك از فرضيه‌هاي تحقيق

فصل پنجم

نتايج تحقيق
1-5 بحث و نتيجه‌گيري
2-5 محدوديتهاي تحقيق
3-5 پيشنهادهاي تحقيق

علاقه به مطالعة كتاب كه ريشه در حس كنجكاوي انسان دارد امري فطري و هماهنگ با انگيزه‌هاي دروني افراد است و كم و بيش در تمام كودكان وجود دارد كودكان در صورتي كه در خانواده‌اي با هر موقعيت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي باشند حداقل به تماشاي تصوير كتاب علاقه دارند اگر چه اين امر مي‌تواند سرآغاز علاقه به مطالعة كتاب در بزرگسالي شود اما به مرور زمان با توجه به موقعيت خانواده اين علاقه در دو جهت مختلف شكل مي‌گيرد در عده‌اي نگرش مثبت به كتاب رشد كرده و علاقه آنها روز به روز بيشتر مي‌شود تا آنجا كه طبق برنامة منظم و دقيق مطالعة كتاب را در برنامه روزانه خود جاي مي‌دهند و در عده‌اي نگرش منفي ايجاد مي‌گردد و آنچنان از كتاب گريزان مي‌شوند كه كتابهاي درسي را ميز براي كسب حداقل نمره قبولي مطالعه مي‌كنند و با كتابهاي ديگر هيچ رابطة دوستي و نزديكي ندارند از دلايل عدم استفاده از مطالعه را مي‌توان گفت در كشور ما هنوز هيچ اقدام جدي در اين زمينه صورت نگرفته است دليل اصلي اين بي‌توجهي را مي‌توان در اين ديد كه مطالعه هنوز در ايران يك موضوع جدي تلقي نشده و نياز به مطالعه هنوز براي مردم يك نياز واقعي به حساب نمي‌آيد.

نظر به اينكه گرايش و انگيزه به مطالعه در خانواده و از دوران كودكي شكل مي‌گيرد قطعاً براي يافتن علت اصلي ابتدا بايد سراغ خانواده و سپس به دنبال عوامل ديگر رفت كه به نوبة خود داراي اهميت ويژه‌اي هستند به همين دليل به عنوان يك معلم كه مي‌تواند در تشويق دانش‌آموزان به مطالعه مؤثر باشد تحقيقي را در زمينة تاثير مطالعات غير درسي در كمك به تحصيلي دانش‌آموزان دورة ابتدائي، موضوع پژوهش قرار داده تا قدم كوچكي در راه تعالي بخشيدن فرهنگ مطالعه در ميان آينده‌سازان كشور برداشته شود.

3-1 اهداف تحقيق

هدفهاي كلي تحقيق

1- آگاهي از تاثير مطالعات غير درسي در موفقيت تحصيلي دانش‌آموزان.

2- آگاهي از تأثير كتابخانة مدارس در ايجاد عادت به مطالعه در دانش‌آموزان و زمينه‌سازي براي توسعة فرهنگي.

هدفهاي جزئي تحقيق

1- آگاهي از تأثير تشويق والدين و معلمان در گرايش دانش‌آموزان به مطالعه

2- آشنايي با عواملي كه در مطالعة دانش‌آموزان نقش دارد.

3- آگاهي از ضرورت تهية كتابهاي ادبيات كودكان مطابق با سن و فهم و احتياجات فعلي آنها از سوي متخصصان.

4- مشخص كردن ميزان علاقة دانش‌آموزان نسبت به موضوعات مختلف مورد مطالعه

5- تحريك قوة خلاقيت و ابتكار دانش‌آموزان و تقويت و پرورش نيروي تخيل آنان.

6- آگاه نمودن والدين دانش‌آموزان به اهميت مطالعات غير درسي در كسب موفقيت‌هاي تحصيلي.

7- آگاهي از تأثير مطالعات غير درسي در پيشرفت خواندن.

4-1 اهميت موضوع تحقيق

انسان از زماني كه خط را اختراع كرد تا امروز كه صفحة كامپيوتر منعكس كنندة افكار و اميال و جولانگاه فكر بشر است هيچگاه از كتاب و كتابخانه بي‌نياز نبوده است در دنياي معاصر كه بوسيلة وسايل ارتباطي مثل دهكده‌اي كوچك و محدود شده است و چهار گوشة آن هر لحظه روشن‌تر و واضح‌تر و قابل رويت مي‌شود هنوز كتاب و مطالعه جايگاه رفيع فرهنگي خود را حفظ كرده و به عنوان سرآمدترين و بهترين وسيلة انتقال پيام و اطلاعات محسوب مي‌شود.

دربارة اهميت مطالعه و نقشي كه در سازندگي فرد و اجتماع و سرنوشت بشري دارد و اينكه مطالعه مي‌تواند چه نقش عظيمي در تعليم و تربيت ايفا كند صحبت فراوان شده است و امروزه كمتر كسي را مي‌توان يافت كه با كتاب سر و كار نداشته باشد و به اين نكتة مهم واقف نباشد شكي نيست كه علاقمندي به مطالعه خصلتي است كه بايد در افراد بوجود آيد و مدام تقويت شود تا زماني كه فرد خود بتواند اين كار را ادامه دهد عادت به مطالعه اكتسابي است و بايد از همان دوران كودكي در شخص تقويت گردد.

با توجه به اينكه يكي از وظايف آموزش و پرورش ايجاد عادت به مطالعة مستمر در دانش‌آموزان است و از طرفي نقشي كه مطالعة مدام در شكل‌گيري شخصيت انسان دارد به اهميت نقش والدين و مدرسه و جامعه در اين امر مهم پي مي‌‌بريم هدف آموزش و پرورش به معناي واقعي گذشته از تعليم و تدريس، جستجو و كنكاش در روح دانش‌آموزان براي درك ذوق و استعدادهاي نهفتة آنان و رهبري اين استعدادها به سوي كمال است. در عصري كه ما در آن زندگي مي‌كنيم هدف آموزش و پرورش در آموزشگاهها به پايان رساندن برنامة درسي سالانه نيست امروز ديگر نمي‌توان دانش‌آموزان را محكوم و محدود به خواندن چند كتاب درسي كرد ذهن كنجكاو و جستجوگر آنان پاسخ پرسشهاي بي‌شماري را كه پيشرفت حيرت‌انگيز دانش و اكتشافات بي‌شمار امروز براي او بوجود آورده است، طلب مي‌كند و برآوردن اين نيازها دسترسي به منابع و خدمات كتاب و كتابخانه مي‌باشد.

متأسفانه امروزه دانش‌آموزان به مطالعات جانبي به علل گوناگون رغبت و علاقة چنداني نشان نمي‌دهند و شمار قابل توجهي از اولياء و معلمان نيز با غفلت و عدم آشنايي از اهميت و نقش اينگونه مطالعات، دانش‌آموزان را در اين جهت تشويق و راهنمايي نمي‌كنند گاهي بر اين باورند كه اين مطالعات باعث اتلاف وقت و موجب افت تحصيلي مي‌گردد در صورتي كه كتاب بهترين دوست انسان و موجب باروري انديشه و غذاي روح بشر است بنابراين كودكان و نوجوانان به كتابهايي نياز دارند كه جذاب و عميق و شيرين بوده و با تجربه‌هاي آنان و نيز نيازها و علايق و تواناييهاي آنها هماهنگ باشد و همچنين وسيله‌اي باشد براي كنجكاوي‌هاي خودانگيخته و آرمانهاي بلندپروازانة آنها، خوراكي باشد براي تخيل سرشار و سيّال آنان و بر وسعت تجربه‌هاي آنان بيافزايد به آنها لذت خواندن و عميق شدن را ارزاني دارد و سرانجام لذت را به علاقه و علاقه را به عادت مبدل سازد.

در جوامع مترقي دنيا كه اهميت مطالعه و خواندن مطالب به علت پيشرفت علم و تكنولوژي بر مردم آشكار شده است بهبود وضع مطالعه و افزايش سرعت خواندن و درك مطالب يكي از اقدامات مهم آموزشي به حساب مي‌آيد در اين جوامع روشهاي درست مطالعه در ضمن آموزش دروس مختلف آموزشگاهها به يادگيرندگان آموزش داده مي‌شود متأسفانه در كشور ما هنوز هيچ اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته است بنابراين اهميت تحقيق با توجه به موارد بالا و اهداف ، به خوبي آشكار است و نيازي به توضيح بيشتر ندارد.

5-1 فرضيه‌هاي تحقيق

1- بين مطالعه كتابهاي غير درسي و موفقيت تحصيلي دانش‌آموزان دوره ابتدايي رابطة معني‌دار وجود دارد.

2- بين كتابخانة مدارس و عادت به مطالعه در دانش‌آموزان رابطة معني‌دار وجود دارد.

3- بين تشويق دانش‌آموزان و تمايل آنان به مطالعة كتابهاي غير درسي رابطة معني‌داري وجود دارد.

4- بين پرسشهاي بعضي از دروس و ارجاع دانش‌آموزان به مطالعة غير درسي رابطة معني‌دار وجود ندارد.

5- بين دانش‌آموزان علاقمند به درس و ارجاع آنان به كتابخانه براي مطالعة كتابهاي غير درسي رابطة معني‌داري وجود دارد.

6-1 تعريف عملياتي مفاهيم و متغيرها

الف) مفاهيم

بررسي: يك آزمايش منظم پديدارهاي براي فهميدن يا بيان آنهاست (تحقيق)

تاثير: اثر كردن، احساس قبول كردن امري يا مطلبي كه در فرد ايجاد شود.

مطالعه: بكار بردن عقل يا ذهن براي يادگيري يك مسئله و موضوع و نگريست و دقت نظر در چيزي براي فهميدن و آگاهي يافتن از آن است.

كتب درسي: كتبي كه مربوط به آموزش رسمي كشور مي‌باشد.

كتابهاي غير درسي: نوشته‌هايي هستند كه در رشته‌‌هاي گوناگون علمي، ادبي، هنري، اجتماعي و … براي دانش‌آموزان در سنين مختلف نوشته مي‌شوند و با كتابهاي درسي تفاوت دارند.

مطالعات غير درسي: مطالعاتي كه مربوط به كتابهايي غير از كتب مربوط به آموزش رسمي كشور باشد.

موفقيت تحصيلي: معلومات يا مهارتهاي اكتسابي خصوصي يا عمومي در موضوعهاي درسيد كه معمولا بوسيلة آزمايشها يا نشانه‌ها يا هر دو كه معلمان براي دانش‌آموزان وضع مي‌كنند اندازه‌گيري مي‌شوند و نيز توانايي دانش‌آموز در كسب نمره در زمينه‌هاي مختلف درسي و توانايي ارتقاء او از يك سطح و پايه تحصيلي به سطح بالاتر است.

دانش‌آموز: شخصي كه يك مطالعة جدي و رسمي را آغاز كرده و در اين تحقيق منظور كودكان واجب‌التعليم كه دوره‌هاي مربوط به آموزش رسمي كشور را مي‌گذرانند است.

ب) متغيرها

1- متغير مستقل يا تأثيرگذار: مطالعه كتابهاي غير درسي

2- متغير وابسته يا تاثيرپذير: موفقيت تحصيلي دانش‌آموزان

تاريخچة شروع كتاب‌نويسي براي كودكان در ايران

گسترش علم و دانش و پيدايش رشته‌هاي علمي جديد در هر مقعطي از زمان مه پشت سر گذاشته مي‌شود موجب توسعة انديشه انسان و نشر دست‌آوردها و انديشه‌هاي او در پهنة جهان است و كتاب در اين ميان كماكان نقش ويژه‌اي دارد. كتاب چه در زمينه شعر و قصه و چه مضامين آموزشي – علمي مي‌تواند نقش مؤثري در رشد و تربيت صحيح كودكان بازي كند. محمود حكيمي نويسندة كتاب نوجوانان دربارة كتاب اين چنين مي‌نويسد كتاب خوب مي‌تواند در كودك و نوجوان شوق و پرس‌جو و كنجكاوي فراهم كند و او را به جهان انسان بودن يعني دنياي دانستن و آزاد زيستن رهبري كند، انسان آگاه و آزاد، ستم‌پذير و بندة آدميان نيست هر چه مي‌شوند و مي‌خواند كوركورانه نمي‌پذيرد، مغزش را به كار مي‌گيرد، پيش از آنكه سخني را بپذيرد انديشه مي‌كند، كتاب ابزار انتقال فرهنگ و تمدن و دانش بشري است همچنين عامل محرك انسانها مي‌باشد. كتاب سازنده و توسعه دهندة فرهنگ نخبگان است ادياني كه تا امروز دوام آورده‌اند صاحب كتاب بوده‌اند و جامعه‌اي كه به كتاب اهميت و اعتبار مي‌دهد و در نشر و توسعه و توزيع آن سرمايه‌گذاري مي‌كند جامعه‌اي كه به پژوهش و تحقيق بها مي دهد، آن جامعه فرهنگي پويا  سازنده دارد كتاب يكي از پايه‌هاي چهارگانة آموزش پرورش است سه پاية ديگر آموزگار، برنامه و روش مي‌باشد، بدون داشتن كتاب، آموزش و پرورش ناقص است و كتاب با معلم همكاري بسيار صميمانه‌اي مي‌نمايد  او را در آموزش مطالب ياري مي‌دهد، لازمة لذت بردن از هر كاري مهارت داشتن در آن كار است مطالعة كتاب نيز بدين نحو مي باشد اگر شخصي به امر مطالعه عادت و مهارت كافي نداشته باشد به هر بهانه‌اي از انجام آن خودداري خواهد كرد. علاقه و استعداد تنها عوامل مؤثر در اين امر نيستند بلكه فرصتهاي زماني هم اهميت بسيار دارد، زيرا عادت در طول يك دوره شكل مي‌گيرند و ممكن است كه روزها، ماهها و يا سالها طول بكشد.

اولين كتابخانه عمومي در ايران رد سال 1305  به همت شهرداري تهران «بلدية آن روزگار» تأسيس شد در اين سال «كريم بوذر جمهري» كفيل بلدية تهران با تاسيس بلديه و استقرار آن در ساختمان توپخانه و اصطبل محمدشاهي، دو اتاق به كتابخانة بلدية تهران اختصاص داد و اين كتابخانه در واقع اوليه كتابخانه عمومي است كه در ايران تأسيس شد.

در ايران ما نمي‌توانيم پيشينة كتاب كودك را از جنبش مشروطيت و آغاز قرن 20 عقب‌تر ببريم و آغازگر ادبيات كودك در ايران را بايد جبار باغچه‌‌بان به شمار آورد او نخستين كسي كه كتابها و نمايشنامه‌هايي براي كودكان نوشت و با دنياي كودك همخواني داشت يحيي دولت‌‌آبادي و عباس يميني شريف سنت او را ادامه دادند و صمد بهرنگي رنگ و تحرك تازه‌اي به آن داد تأسيس شوراي كتاب كودك در سال 1340 و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در سال 1344 امكاني فراهم آوردند كه كتاب كودك با سرعت بيشتر و كيفيت بهتر رشد كند و به اين ترتيب نويسندگان و شعراي زيادي به آفرينش اثر براي كودكان روي آوردند.

در دهه‌هاي اخير پژوهشگران و علاقمندان و مربيان ايراني در اين زمينه شروع به تحقيق كرده‌اند و اقدامات قابل توجهي نيز در مورد ادبيات كودكان و ايجاد كتابخانه انجام داده‌اند.

برخي از عوامل مؤثر در مطالعه و يادگيري عبارتند از:

- درك ضرورت و احساس نياز به مطالعه و موضوع آن.

- داشتن انگيزه، علاقه، حوصله و پشتكار در كار مطالعاتي.

- پاسخ‌خواهي مجهولات دروني و بيروني خويشتن.

- آشنايي با انواع و مراحل شيوة مطالعه.

- رفع موانع و آفات مطالعاتي و نيز يادداشت‌برداري و تلخيص مطالب.

- يادسپاري، يادآوري و بكارگيري معلومات (مثلاً تدريس يا بازگو كردن آن).

- توكل و توسل و طهارت باطني و معنوي.

- بالا بردن معلومات و سطح آگاهي.

تصميم و كوشش براي بكارگيري روش صحيح مطالعه و انديشيدن در هنگام مطالعه.

2-5-2 انگيزه‌هاي مطالعه:

اهداف و انگيزه‌هاي مطالعه در فرهنگهاي مختلف متفاوت است مهمترين انگيزه هاي مطالعه عبارتند از:

عادت، وظيفه، گذراندن اوقات فراغت، آگاهي از مسائل جاري، ارضاء ميل شخصي، نياز روزمرة زندگي. افزايش ميزان علايق و سرگرمي‌ها، ارضاء نيازهاي اجتماعي و شخصي، رشد عمومي از جمله ارتقاء سطح فرهنگي، ارضاء نيازهاي مبرم روحي و معنوي و فكري مي‌باشد.

روشهاي مطالعه:

مطالعه كردن به هفت روش انجام مي‌گيرد.

خواندن اجمالي

هدف از خواندن اجمالي دست يافتن به نكات و مطالب مهم كتاب، كشف ساختمان مواد و مطالب در يك زمان كوتاه و با سرعت زياد است.

فوايد خواندن اجمالي عبارتند از:

الف)تخمين زدن اهميت مطالب و طرح‌ريزي يك روش مناسب مطالعه

ب) تخمين زدن مقدار مطالب و دشواري آنها براي يك بودجه‌بندي واقعي از زمان.

پ) كسب يك نظر كلي از مطالب پيش از خواندن جزئيات، براي افزايش ميزان درك مطالب و نگهداري آنها در حافظه

ت) افزايش ميزان دقت و تمركز حواس از طريق افزايش ميزان علاقه به مطلب

روش: روش خواندن اجمالي مبتني است بر يك نمونه‌گيري سريع از نكات اساسي و صرف‌نظر كردن از جزئيات در اين روش مطالعه در جستجوي نكات كليدي دربارة مواد و ساختمان مطالب و نظر و سبك مؤلف است همچنين براي افزايش ميزان علاقة خود نسبت به مطالب به طرح سؤالاتي در مورد مطالب خواندني بپردازيد.

سريع خواندن

هدف از سريع خواندن يك كتاب كسب يك آشنايي كلي با مطالب كتاب از طريق مرور كتاب با يك سرعت فوق‌العاده زياد است.

فوايد سريع خواندن عبارتند از:

الف) كامل كردن روش خواندن اجمالي و افزودن به ارزش آن

ب) مرور كردن مطالبي كه قبلاً خوانده‌ايد

پ) جايگزين كردن اين روش با روش مطالعه دقيق و كامل، هنگامي كه درك كمتري از مطالب مورد نياز است و وقت كمي موجود است.

ت) افزودن بر وسعت دامنه مطالب خواندني

روش: روش سريع خواندن مستلزم يك حركت منظم و همراه با ريتم چشم بر روي صفحات است در حالي كه روش خواندن اجمالي مبتني است بر يك روش انتخابي و نمونه‌گيري از مطالب و عبارات اساسي و كليد است روش سريع خواندن امكان مرور كردن مطالب را به طرزي بسيار سريع ميسر مي‌سازد نتيجة كار يك آگاهي خيلي وسيع ولي نه خيلي دقيق از محتواي كتاب يا مطالب خواندني است.

عبارت خواندن

هدف عبارت خواني افزايش سرعت مطالعه است از طريق خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن كلمات.

فوايد عبارت خواني به قرار زيرند:

الف) افزايش سرعت مطالعه از طريق كاهش زمان مطالعه

ب) افزايش درك مطلب از طريق شناسايي انديشه‌ها و مفاهيم و رابطة بين آنها

پ) افزايش تمركز حواس و لذت حاصل از مطالعه از طريق هماهنگ كردن سرعت خواندن با سرعت فكر كردن

روش: روش عبارت خواني داراي دو سطح است يكي سطح مكانيكي، ديگر سطح ادراكي، سطح مكانيكي مربوط است به عادت دادن چشم براي حركت سريع از طريق توجه كردن به گروه كلمات، در عوض توقف چشم بر روي يك يك كلمات همچنين مستلزم استفاده از ميدان وسيعتر ديد خواننده است، آنطور كه وي با نگاه كردن به سطور متوجه مجموعه‌هاي بزرگتر و بيشتري از كلمات و عبارت كه حاوي معاني بيشتري هستند بشود. هر چه خواننده بر سطح مكانيكي روش عبارت خواني بيشتر تسلط يابد، در سطح ادراكي ميزان فراگيري مطالب براي وي بيشتر مي‌شود خواننده به تدريج ياد مي گيرد تا معاني و مفاهيم مطالب خواندني را از تركيب كلمات، يعني عبارات، كسب كند و انرژي خود را از راه حركت كُند چشم از كلمه‌اي به كلمة ديگر به هدر ندهد.

روش دقيق خواندن

هدف دقيق خواندن درك كامل مطالب خوانده شده و نگهداري آنها به طرزي منظم و منطقي در حافظه است، به طريقي كه يادآوري آنها براي استفاده‌هاي بعدي ميسر باشد.

فوايد خواندن دقيق به قرار زيرند:

الف) فهم بيشتر مطالب از طريق درك ساختمان مفاهيم و معاني.

ب) نگهداري بيشتر مطالب در حافظه از طريق يك روش ساده و مرور كردن و يادگيري جزئيات و ربط دادن آنها به اصول و مفاهيم.

پ) افزايش توانايي خواننده در پاسخ دادن به سؤالات، بدين خاطر كه در اين روش مطالعه، مفاهيم بوسيلة خوانندة سازمان مي‌يابند و به زبان وي بيان مي‌شوند و صرفاً به حافظه سپرده نمي‌شوند.

ت) افزايش كسب لذت در نتيجه ايجاد اطمينان بيشتر حاصل از درك عميق‌تر مطالب.

روش: فنون اساسي روش دقيق خواندن عبارتند از سازمان دادن و مرتب كردن، حاشيه‌نويسي و علامت‌گذاري و خلاصه كردن.

در سازمان دادن و مرتب كردن، خواننده به دنبال سازمان فكري مؤلف مي‌گردد و از رابطة بين مطالب آگاه مي شود با حاشيه‌نويسي و علامت‌گذاري خواننده صفحات را علامت مي‌زند تا مطالب را روشن‌تر سازد در خلاصه كردن، خواننده مطالب را مرور مي‌كند و درك خود را از مطالب روشن‌تر و بهتر مي‌سازد.

خواندن تجسسي

هدف خواندن تجسمي تمركز بيشتر به حواس دادن ودرك عميقتر معاني است.

فوايد خواندن تجسمي به شرح زيراند:

الف ) كمك به تمركز حواس از طريق تحريك حس كنجكاوي

ب ) غلبه بر تنبلي ، حالت كسلي و حواس پرتي از طريق شركت فعالانه در مطالعه

پ ) آمادگي بيشتر براي گذراندن موفقيت آميز امتحانات و شركت در بحث هاي كلاسي

ت) افزايش زمان نگهداري مطالب در حافظه، از طريق كسب رضايت حاصل از دادن پاسخ درست به سؤالات.

ث ) افزايش آفرينندگي ، از طريق نوع تفكري كه هدفش همواره طرح پرسش و جستجو براي دادن پاسخ به پرسش است.

روش: روش خواندن تجسسي مستلزم طرح تعداد زيادي از انواع مختلف سؤالات است طرح تعداد زيادي از سؤالات و دقت در كيفيت و جهت اين سؤالات خصوصيات روش خواندن تجسسي هستند. سؤالات ساده مسائل عيني را مورد پرس و جو قرار مي دهند، سؤالات دقيق تر به طور عميق تر وارد مسائل مي شوند و بهترين نوع سؤالات از محدوده مطالب موجود فراتر مي روند و مسائل ادراكي را در بر مي گيرند.

خواندن انتقادي

هدف از خواندن انتقادي دستيابي به قضاوت مستدل و درگيري عميق تر با مطالب از طريق تجزيه و تحليل معاني است.

فوايد خواندن انتقادي عبارتند از:

الف) فهم عميق‌تر مطالب و درگيري بيشتر با مطالب در نتيجه تجزيه و تحليل مطالب.

ب) طولاني ساختن مدت نگهداري مطالب در حافظه از طريق شناسايي روابط بين مواد مختلف مطالب و روابط بين مواد و مطالب خواندني ديگر و تجربيات شخصي.

پ) كسب اعتماد در مورد ارائه نظرات انتقادي از راه مستدل ساختن عقايد.

روش: منظور از خواندن انتقادي قضاوت كردن در مورد درستي، اعتبار يا ارزش مطالب خواندني، بر اساس ملاكها يا استانداردهاي صحيح است. خواندن انتقادي، با يك ذهن فعال و پرسنده براي قضاوت كردن درست اهميت فراوان دارد خواندن انتقادي كليد فهم صحيح مطالب و درگيري با مطالب است، كه براي تشخيص و ارزش‌گذاري نوشته‌هاي خلاق ضرورت دارد اين روش همچنين براي تشخيص حقيقت و ارزش ساير نوشته‌‌ها لازم است.

مقاله تأثير تكنولوژي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ابتدايي

مقاله تأثير تكنولوژي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ابتدايي

مقاله تأثير تكنولوژي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ابتدايي

مقدمه:

دستگاه تعليم و تربيت نه تنها در ايران ، بلكه در ساير ممالك جهان وظيفة سنگيني رابر عهده دارد. سرمايه گذاري براي تربيت نيروي انساني كارآمد كه در بخش هاي مختلف جامعه مشغول به كار خواهند شد. دورة ابتدايي كه به عنوان زير بناي نيروي كار جامعه به شمار مي رود بايد از آموزش صحيح ومناسبي برخوردار باشد تا بتواند پاسخگوي نيازهاي رو به گسترش جامعه باشد.

بنابراين مطالب آموزش داده شده بايد به صورت كاربردي در زندگي روزمرة كودك قابل استفاده باشد. لذا براي رسيدن به اين مقصود استفاده از وسايل كمك آموزشي از نيازهاي اوليه و مهم اين دوره به شمار مي رود زيرا تدريسي كه حتي الامكان حواس بيشتري را در يادگيري جلب نمايد موفق تر است. علاوه بر آن بعضي از مفاهيم و واژه ها را نمي توان به دانش‌آموزان فهماند و در زندگي روزمرة آنها نيز نمونه هاي مشابهي وجود ندارد كه با استفاده از آنها مطالب را قابل فهم كرد. در اين گونه موارد بايد از فليمهاي آموزشي كه مفاهيم را به صورت ملموس و واقعي ارائه مي دهند استفاده نمود.

از طرف ديگر چون دانش آموزان يك كلاس تواناييهاي فكري متفاوتي دارند. معلم نمي تواند با برنامة كلاس همة آنها را قانع كند. كتابهاي درسي نيز در حد توان دانش آموزان متوسط تنظيم مي شود. لذا معلم بايداز وسايل كمك آموزشي متنوع نظير پوسترـ مجله ـ كتاب و … استفاده كند. بنابراين استفاده از وسايل كمك آموزشي مي تواند نقش بسيار ارزنده اي در جلوگيري از افت تحصيلي و يادگيري مطالب درسي ايفا كند. تكنولوژي وكاربرد آن امروزه آنچنان گسترش يافته است كه مي توان به جرأت گفت كه جدا كردن آن از آموزش نوين محال مي باشد و استفاده از وسائل در آموزش اين امكان را به معلم مي دهد كه با اطمينان و آسودگي بيشتر به تدريس مفاهيم علمي و عملي بپردازد.

دونالد پي ايل در اين زمينه گفته است كه استفاده از تكنولوژي در امر تدريس به مثابة استفاده از قايق براي رد شدن از دريا بوده و بيان اين نظريه اهميت استفاده از ابزار تكنولوژي را نشان مي دهد.  

فرآيندها نوع اجزاء يا محتوايي را كه بايد براي رسيدن به هدف بكارگرفته شوند . معين مي سازند.

سيستم ها در سطح وسيع تري از محيط خود عمل مي كنند كه اين سطح وسيعتر را سيستم برتر مي گويند. به عبارت ديگر هر سيستم جزئي از سيستم بزرگتري است. سيستم جزء را خرده سيستم و سيستم بزرگتر را سيستم برتر آن سيستم مي گويند. مثلاً در دبستان خرده سيستمي از نظام آموزش ابتدايي است. پس نظام آموزش ابتدايي سيستم برتر دبستان است.

نظام آموزشي ابتدايي در حالي كه سيستم برتر دبستان است ،خود سيستمي از نظام آموزش وپرورش است.  

براي روشن شدن رابطة بين هدف ، فرآيندها و اجزاء يك سيستم  كلاس درس را تحليل مي كنيم. هر كلاس درس يك خرده سيستم است. اجزاء در حال تعاملش يعني دانش آموزان ، معلم ،تخته سياه ،كتابها، نقشه ها ، و ساير موارد ديداري ـ شنيداري همه براي رسيدن به هدف كلاس كه يادگيري است خدمت مي كنند.بسياري از سيستمهاي كلاسي از اجزائي خارج از كلاس براي رسيدن به هدف بهره مي گيرند.

مثلاً بسياري از آنها از افراد متخصص كمك مي گيرند كه در كلاس حضور يابند و در رابطه با درس به معلم كمك كنند، يا بچه‌ها را به گردش علمي مي‌برند. درحقيقت هرعاملي كه در پيشبرد هدفهاي يادگيري كاربرد دارد .يك عنصر بالقوه سيستم كلاس به حساب  مي آيد. فرايند كلية فعاليتها و عملكردهايي را كه اجزاء يك سيستم براي پيشبرد هدف به آن اشتغال مي ورزند در برگيرند.بعضي از فرآيندهايي كه در سيستم كلاس جريان دارند  روشها وفنون تدريس هستند كه مي توانند خواندن، بحث كردن و ‌فليم ديدن، حل مسأله، پژوهش و … را در بر مي گيرند. در كلاس درس اجزاء و فرآيندها بسيار هستند وهمه با هم در ارتباط ودر حال تعامل يا كنش متقابل هستند.

بدون كوشش براي سازماندهي و توجه به اين اجزاء و فرآيندها سيستم با حداكثر كفايت خود كار نخواهد كرد. براي اين كه يك سيستم با حداكثر كفايت خود كار كند بايد كلية اجزاء موردنياز خود يا اجزاء جايگزين را در اختيار داشته باشد و به جنبه ها يا ابعاد  مختلف اين اجزاء توجه كند. بايد دانست كه يكي از اساسي ترين عوامل رشد آموزش و پرورش يك كشور انتقال مفاهيم به طور كلي مي باشد. تكنولوژي فن انتقال بوده كه متعلم را آماده عرصة علمي و صنعتي و … مي كند.

ضرورت و اهميت تحقيق:

پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: « الكتب ساتين العلماء ( كتابها باغها و بوستانهاي دانشمندان هستند.) » اين حديث اهميت كتاب را به عنوان رسانة آموزشي آشكار مي‌سازد و مي توان اهميت كتاب را به اهميت رسانه هاي آموزشي تعميم داد و اين نتيجه‌گيري را كرد كه رسانه ها و ابزار آموزشي باعث شكوفايي و پرورش اذهان و در نتيجه پيشرفت و ترقي دانش آموزان در امر تحصيل مي شوند و همين رسانه ها و تكنولوژي آموزشي ما را متقاعد مي سازد كه به بررسي تأثير آن در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان توجه كنيم.و ما نيز برآن شديم تا با ياري خدا بتوانيم به گونه اي هر چند ناچيز اين حقيقت علمي را براي معلمان ومربيان تعليم و تربيت روشن كنيم كه به راستي تنها سخنراني ومتكلم وحده بودن در كلاس كافي نيست و بايد براي تربيت نسل جوان و آينده سازان جامعه از شيوه هاي نو و رسانه هاي مختلف آموزشي بهره گرفت.

مقدم برتغيير روشها و برنامه ها و تجديد نظر در برنامه ها ، بايدتغيير در عقايد و نگرشها و دادن ديدي نو به مسؤلان و ايجاد تصورات ذهني جديد، در رده هاي مختلف مد نظر قرار گيرد. ناگزير بايد در آموزش روشهاي جديد را به كار بست و از تازه ترين امكانات تكنولوژيك بهره گرفت. اما سؤال اين است كه : درحال حاضر دلايل به كار نگرفتن تكنولوژي آموزشي يا به عبارت ديگر موانع كاربرد تكنولوژي آموزشي در آموزش كدام است؟

اينك به اجمال به چند دليل يا مانع مهم و بارز مي پردازيم :

  • به كار نگرفتن تكنولوژي آموزشي در مدارس ، نبودن متخصص كافي و معلم تكنولوژيست است.
  • نبودن انگيزه هاي كافي در بهره گيري از تكنولوژي آموزشي كه به نوعي با انگيزه هاي شغل و دلايل ديگر ارتباط دارد.
  • اعمال شيوه هاي مديريت غير علمي و نا آگاهي مديران از مفهوم و فلسفه تكنولوژي آموزشي و نقش آن در پيشبرد اهداف آموزشي.
  • نبودن نظام ارزشيابي صحيح از كار معلمان .
  • كمبود امكانات مالي و اقتصادي به منظور ايجاد و تجهيز فضاهاي آموزشي مناسب.
  • فراهم نبودن موقعيت و زمينة‌ مساعد براي به كارگيري تكنولوژي آموزشي.
  • آگاه نبودن مربيان و معلمان و ديگر دست اندر كاران از نقش و تأثير و ورش بكارگيري تكنولوژي آموزشي.
  • رفتن معلمان به دنبال شغل دوم به منظور تأمين هزينة زندگي.

تكنولوژي آموزشي:

تكنولوژي آموزشي چيست؟‌ يك هدف ، يك وسيله ،‌يك شيء يا يك تكنيك ؟

بسياري از متخصصان تعليم و تربيت ،‌تكنولوژي آموزشي را در برابر استفاده از آخرين وسايل و ابزار يا سخت افزار مي نگرند كه تكنولوژي هاي ديگر بر پيكر آموزش و پرورش وارد كرده اند. بر اساس اين نگرش هرگاه مطلبي دربارة تكنولوژي آموزشي مطرح مي شود. بالافاصله كاربرد عظيم و پر زرق و برق سخت افزارهايي كه شناخته شده نيستند مانند تلويزيونهاي مدار بسته و كامپيوترها و وسائل پيچيده در ذهن تداعي مي شود.

حال آن كه با تكيه بر يك تعريف اصولي از موضوع ،‌تكنولوژي آموزشي چيزي برتر و بالاتر از وسيله اي است كه بكار مي رود. بنابراين تكنولوژي آموزشي عبارت است از «طرح برنامة‌ آموزشي اجرا و طرح ارزشيابي از مراحل مختلف يادگيري و آموزشي با توجه به هدفي خاص و بر مبناي روش منطقي و منظم.» اين روش منظم و منطقي براساس تحقيق ومطالعه روي راههاي يادگيري بر مبناي روش ارتباط منابع انساني و غير انساني كه بتواند آموزش مؤثرتر و صحيح تري ارائه دهد بيان شده است.

تعريف اول: تكنولوژي عبارت است از تنظيم كاربرد و ارزشيابي  تكنيك ها و ابزارهاي آموزشي به منظور بهبود افزايش كيفيت يادگيري انسان.

تعريف دوم: تكنولوژي آموزشي عبارت است از كاربرد يافته هاي علمي دربارة يادگيري و شرايط يادگيري كه از تكنيك آزمونهاي تجربي استفاده ميكند.

تعريف سوم: تكنولوژي آموزشي عبارت است از روشهاي سيستماتيك طراحي اجرا و ارزشيابي كل فرايند تدريس و يادگيري با توجه به هدفهاي مشخص آموزشي و با استنادبه پژوهشهاي مربوط به يادگيري انسان و علوم ارتباطات و كاربرد منابع انساني و غير انساني به منظور تدارك آموزش مؤثرتر، سريعتر و اساسي تر كه اين تعريف كاملترين تعريفي است كه براي تكنولوژي آموزشي مي توان پذيرفت..

توجه به اين نكته ضروري است كه در تحليل هر سه تعريف بر وظيفة اصلي و واقعي تكنولوژي آموزشي يعني افزايش كيفيت يادگيري تأكيد شده است.

يادآوري مي شود كه درباره «افزايش كيفيت يادگيري»  و همچنين طراحي و توليدمواد آموزشي لازم است معلمان ارجمند با مباني و اصول يادگيري و نحوة برقراري ارتباط انسان با پيرامون خود آشنا شوند تا بتوانند آگاهانه از روي تدبير و به طور منطقي برنامه هاي آموزشي خو را طراحي كنند.

پيشرفت تحصيلي:

معلومات يا مهارتهاي اكتسابي عمومي يا خصوصي در موضوعات درسي است كه معمولاً به وسيلة آزمايشات يا نشانه ها و يا هر دو كه معلمان براي دانش آموزان وضع مي كنند، اندازه گيري مي شوند.

فعاليت دانش آموزان در موضوعات مدرسه مانند خواندن ، حساب كردن و غيره.

يادگيري: تغييري است كه براي تجربه و آزمايش در رفتار موجود زنده پديد مي آيد كه با مهارتهاي آموخته شده در مسائل علمي و تربيت بدني و … همراه است.

متغيرهاي وابسته و مستقل :

متغير وابسته: پيشرفت تحصيلي دانش آموزان متغير وابسته است چرا كه متغير آن بستگي به تكنولوژي آموزشي دارد وبه كارگيري تكنولوژي باعث افزايش آن و به كار نبستن تكنولوژي باعث افت آن مي شود.

متغير مستقل: تكنولوژي آموزشي متغير مستقل ماست كه باعث تغيير پيشرفت تحصيلي مي گردد.

تكنولوژيست و مشاورين روشهاي تدريس :

عبارت است از متخصصين مربوط به رسانه ها و طراحي‌هاي آموزشي يه در مدارس براي مؤثر ساختن يادگيري با معلمان همكاري مي نمايند.

تاريخچه و مفهوم تكنولوژي آموزشي :

تكنولوژي آموزشي به معناي اعم چيز تازه اي نيست ، قدمت آن را مي توان هم زمان با قدمت تعليم و تربيت دانست اما تكنولوژي آموزشي به معناي خاص خود كمتراز يك قرن است كه مورد توجه متخصصان تعليم وتربيت قرارگرفته است . در طول اين مدت برداشت از مفهوم تكنولوژي همواره متفاوت بوده است.

گروهي تكنولوژي آموزشي را كار با ابزارهايي مانند انواع پروژكتورها وفيلم مي دانند ودسته اي ديگر تصورشان ازاين رشته كاربرد مواد آموزشي است ومي گويند كاربرد هر ماده اي درآموزش اعم از گچ يا ابزار بسيار ساده معلم ساخته تا پيچيده همه استفاده ازتكنولوژي درآموزش است .  بعضي ديگر كاربرد روشها و فنون مختلف تدريس و طراحي درس را تكنولوژي آموزشي مي دانند. گروهي نيز تكنولوژي آموزشي را بسان معجزه اي مي دانند كه قادر است مشكلات آموزشي ناشي از فضاي كم، تعداد زياد دانش آموزان ، عدم كارايي معلمان را حل كند.

گروهي نيز تكنولوژي آموزشي را به عنوان جزئي از فلسفه حاكم بر برنامه ريزي يك كشور مي دانند.

مسائل و مشكلات تكنولوژي آموزشي در جهان سوم:

آن چه وارد كشورهاي جهان سوم محصولات صنعتي و پر زرق وبرق مؤسسات آموزشي غربي بوده به همين دليل جز در چند كشور مثل الجزاير و هندوستان اثر بخشي چنداني همچون كشورهاي غربي از خود نشان نداده است. اين عدم موفقيت معلول بيشماري است كه اهم آنها عبارتند از :

1ـ عدم وجود تحقيقت علمي در زمينة ثمر بخشي و اثرات تكنولوژي آموزشي در تعليم و در نتيجه عدم اعتقاد و توجه به مسئولان آموزش وپرورش در كاربرد آنها.

در كشورهاي جهان سوم بايد جداً از هرگونه تجربه و پيشداوري خاص ممالك صنعتي پيشرفته صورت گيرد والا در مقام وسايل و مواد وصلة ناجوري بر پيكر آموزش خواهد بود و اثر خود را بر جاي نخواهد گذاشت.

2ـ عدم توجه به ويژگي ها و نياز جامعه و گرايش كوركورانه به ابزار وسايل آموزشي امكانات و نوآوري هاي تكنولوژيك را تنها در صورتي بايد در يك نظام آموزشي به كار گرفت كه جوابگوي احتياجات راستين آن جامعه باشد.

بكار بردن ره آوردهاي تكنولوژي نبايد به خاطر اسم و رسم آنها مورد توجه قرار گيرد و بايد ديد چگونه در چه شرايطي به چه ميزاني و با چه هزينه اي مي توان از امكانات و ابداعات نوين استفاده كرد.

بايد ديد مسائل اساسي كدامند و به چه وسايلي و روشهايي حل مي شوند . مسائل آموزشي بايد با اين روشها حل شوند نه وسيله بي مصرف و تجملي باشد.

3- عدم توجه به امكانات و مسائل آموزشي بومي و محلي.

به دليل اينكه امكانات محلي كشورهاي درحال توسعه داراي نتايج فوري‌تر و قاطع‌تر هستند.

4- عدم اعتقاد ومهارت معلمان به فرآيند و كاربرد تكنولوژي .

در كاربرد تكنولوژي آموزشي اكثر معلمان از خود مقاومتهايي را نشان مي دهند

الف ـ عدم آشنايي معلمان به مفاهيم درست تكنولوژي آموزشي و كاربرد وسايل و ابزارهاي آموزشي سهولت و سادگي كاربرد روشهاي سنتي و قديمي.

ب ـ ابهام در اهداف آموزشي ، سوء تفاهم و يا سوء تعبير دربارة روشهاي اصلاحي ، دلبستگي ها و عادات يا روشهاي قديمي و سنتي.

ج ـ هراس در برابر وسايل و ابزار جديد . معلمان اغلب نگران هستند كه مبادا تكنولوژي آموزشي به جاي كمك و گسترش حرفة معلمي جانشين آنها شود.

معلم از رقابت يك حريف غير انساني و شكست ناپذير كه محتوي غني تري نيز دارد ، وحشت دارد. آنان با حضور تكنولوژي آموزشي قدرت و نفوذ خود را در كلاس درس و نيز استقلال عمل و خصوصيات حرفه اي خود را در معرض خطر مي بينند.

د ـ نبودن انگيزة كافي در بهره گيري از تكنولوژي آموزشي كه به نوعي با انگيزه‌هاي شغلي ارتباط دارد.

ه ـ نبودن روال كار منظم و سيستماتيك كه خود سبب مي شود بعضي از ابزارها و وسايل  كه براي رسيدن به هدف اصلي بايد مورد استفاده قرار گيرند خود هدف واقع مي شوند.

و ـ مسائل اقتصادي معلمين : رفتن معلمان به دنبال شغل دوم براي تأمين معاش زندگي هم يكي از علل عمده عدم كاربرد تكنولوژي آموزشي است.

ز ـ اعمال شيوه هاي نادرست غير علمي و ناآگاهانه مديريت نسبت به مفهوم و نقشي كه تكنولوژي آموزشي در پيشبرد اهداف آموزشي دارد محافظه كاري عده اي در قبال هر گونه تحول و تغيير روشها وبهره گيري از تكنولوژي آموزشي در امر يادگيري و ياد دهي.

ح ـ نبودن نظام ارزشيابي صحيح از كار معلمان به طوري كه تفاوتي بين آنها از نظر كاري وجود ندارد.

زـ كمبود امكانات مالي و اقتصادي به منظور ايجاد و تجهيز فضاي آموزشي مناسب.

ط ـ ساختار نامناسب نظام تعليم و تربيت فعلي كه از يك نظام محوري برخوردار است.

در عمل از بكارگيري تكنولوژي آموزشي به معناي جديد آن بي نياز وجد است.

ك ـ نبودن  الزام هاي قانوني و عدم شرايط محيطي وموقعيتي مساعد براي يادگيري به كمك تكنولوژي آموزشي.

ل ـ آگاه نبودن معلمان و مربيان به تأثير آن در فرآيند يادگيري و تدريس.

م ـ جايگزيني غلط تخصص ها كه سبب هدر رفتن سرمايه هاي ملي مي شود و ميزان بهره دهي افراد را در جامعه به حداقل كاهش مي دهد.

ن ـ افزايش جمعيت مدرسه رو نبود برنامه ريزي لازم و توسعه و تجهيزات مدارس مطابق افزايش جمعيت.

تعريف تكنولوژي آموزشي:

از تكنولوژي آموزشي تعاريف گوناگوني به عمل آمده در سالهاي اوائل دهه 1950 كه سالهاي شروع گسترش تكنولوژي آموزشي مي باشد تكنولوژي آموزشي را آن رشته از فعاليتهاي سيستميك مي دانستند كه ماشين مواد و تكنيك را براي رسيدگي به اهداف آموزش و پرورش به يكديگر نزديك كند

تعريفي از تكنولوژي آموزشي كه اكنون تقريباً مورد پذيرش همه است تعريف جيمز براون از تكنولوژي آموزشي است.2

« ارگارديل » مقولة تكنولوژي آموزشي را چنين شرح مي دهد:

تكنولوژي آموزشي بهره گيري صرف از فيلم ،‌نوار، عكس، كامپيوتر، ابزارهاي شبيه سازي نيست بلكه منظور استفاده از هر وسيله ممكن جهت مساعدت به يادگيرنده است تا بتواند استعدادهاي بالقوه خود را بشناسد.

دكتر داريوش نوروزي : « انسان به عنوان يك گيرندة سيستمي كه مي تواند رخدادهاي پيرامونش را از طريق حواس مختلف دريافت دارد معرفي مي شود.» او چگونگي شكل گيري يادگيري را در اين روند روشن مي سازد و براي تشريح چنين روند علمي چند را كه نقش اساسي در يادگيري به عهده دارند به كار مي گيرد.

يادگيري  شناخت ادراك حس توجه وي تكنولوژي آموزشي را رويكرد سيستمي اي مي داند كه جريان ياد دهي ـ يادگيري را كنترل مي كند وي با توجه به شكل گيري جوامع كه در قرن 19 اختراع چاپ به اوج خود مي رسيد و اكنون ماهواره هاي آموزشي نقش انتقال اطلاعات را به عهده دارند.

رشد گسترش سريع اجتماعي ، اقتصادي، فرهنگي تأكيد ورزيده و راه رسيدن به گسترش سريع را انقلاب در آموزش و به كارگيري تكنولوژي آموزشي مي داند.

از مجموعه تعاريف فوق چنين بر مي آيد كه تكنولوژي آموزشي روشي است براي ارتقاء كيفيت فرآيند ياد دهي ـ يادگيري كه از يافته هاي علوم ديگر چون روانشناسي و مديريت و روابط انساني استفاده مي نمايد. اين علم به فعاليت آموزش با نگرش سيستمي برخورد مي نمايد و تمامي جريان آموزشي را در بر مي گيرد.

خصايص تكنولوژي آموزشي عبارتند از:

1 ـ تعيين و تبيين اهدافي كه معلم بايد به آنها برسد.

2 ـ كاربرد اصول و فراگيري، تجزيه و تحليل و ساختن مواد درسي كه بايد آموزش داده شود.

3 ـ به كاربردن روشهاي مناسب براي ارزشيابي ميزان اثر بخشي دروس و مصالح كار از خلال در حد موفقيت دانش آموزان.

سيستم يادگيري و تدريس:

نظام آموزشي:

نظام آموزشي عبارت است از مجموعه اي از عوامل نظير برنامة درسي ، مدرسه، معلم، فراگير، تجهيزات، مواد آموزشي و … است كه در امر انتقال دانش مشاركت مي كنند. اين عوامل بر اساس فلسفه مسلط اجتماعي،‌سياست آموزش رسمي و استراتژي روشن آموزشي و هدفهاي خاص اجتماعي در كنار يكديگر قرار مي گيرند.

سيستم آموزشي:

باناتي واژة معادل سيستم را چنين بيان مي كند. مجموعه اي از اشياء كه به وسيلة نوعي تعامل يا وابستگي متقابل و منظم وحدت يافته اند، يك كل ارگانيك يا سازمان يافته چون منظومة شمسي يا يك سيستم تلگراف جديد. از اين تعرريف چنين برمي‌آيد كه سيستم يا به صورت طبيعي موجود است مانند منظومة شمسي يا انسان آنها را ساخته است مانند : «سيستم تلگراف»

در بعضي از سيستم ها هم از سيستم طبيعي استفاده شده است و هم از سيستم انسان ساخته مانند مراكز توليد برق به وسيله آب ، سيستم هاي انسان ساخته معمولاً براي رسيدن به هدف معيني به وجود مي آيند، پس مي توان آنها را « مجموعه سازمان يافته اي از اجزاء متعامل و مرتبط كه عمداً به وجود آمده تا به شكل وحدت يافته اي هدفهاي معيني را متحقق سازد.» دانست.مطابق اين تعريف در هر سيستم اجزايي وجود دارند كه به هم مربوطند وبه طور دائم با يكديگر در حال كنش متقابل يا متعادل هستند. اين اجزاء محتواي سيستم هستند. اجزاء  كارهايي را انجام مي دهند كه به هر كدام از آن كارها يا فعاليتها فرآيند گفته مي شود. انجام اين كارها يا فرآيندها براي رسيدن به يك هدف معين است. اين هدف به وسيله انسان و از قبل تعيين شده است.

در هر سيستم ، هدف فرآيندهاي لازم يا كارهايي را كه بايد انجام شوند تعيين مي كند و فرآيندها نوع اجزاء يا محتوايي را كه بايد براي رسيدن به هدف به كار گرفته شوند معين مي سازند. سيستم ها در سطح وسيع تري از محيط خود عمل مي كنند كه اين سطح وسيع تر  را سيستم برتر گويند. به عبارت ديگر هر سيستم جزئي از سيستم بزرگتري است. سيستم جزء را خرده سيستم و سيستم بزرگتر راسيستم برتر آن سيستم گويند. مثلاً دبستان خرده سيستمي از نظام آموزش ابتدايي است پس نظام آموزش ابتدايي سيستم برتر دبستان است. نظام آموزشي ابتدايي در حالي كه سيستم برتر دبستان است، خود خرده سيستمي از نظام آموزش و پرورش است.

براي روشن شدن رابطة بين هدف ، فرآيندها و اجزاء يك سيستم كلاس درس را تحليل مي كنيم . هر كلاس درس يك خرده سيستم است. اجزاء در حال تعاملش يعني دانش آموزان ، معلم ، تخته سياه، كتابها، نقشه ها و ساير مواد ديداري ـ شنيداري همه براي رسيدن به هدف كلاس كه يادگيري است خدمت مي كنند. بسياري از سيستم هاي كلاسي از اجزايي خارج از كلاس براي رسيدن به هدف بهره مي گيرند.

مثلاً بسياري از آنها از افراد متخصص كمك مي‌گيرند كه در كلاس حضور يابند و در رابطه با درس به معلم كمك كنند ، يا بچه ها را به گردش علمي مي برند. در حقيقت هر عاملي كه در پيشبرد هدفهاي يادگيري كاربرد دارد يك عنصر بالقوه سيستم كلاس به حساب مي آيد.

فرآيند كليه فعاليتها و عملكردهايي را كه اجزاء يك سيستم براي پيشبرد هدف به آن اشتغال مي ورزند در بر مي گيرند. بعضي از فرآيندهايي كه در سيستم كلاس جريان دارند روشها و فنون تدريس هستند كه مي توانند خواندن ، بحث كردن، فيلم ديدن، حل مسأله پژوهش و … را در بر گيرند.در كلاس درس اجزاء و فرآيندها بسيارند و همه با هم در ارتباط و در حال تعامل يا كنش متقابل هستند.بدون كوشش براي سازمان دهي و توجه به اين اجزاء و فرآيندها سيستم با حداكثر كفايت خود كار نخواهد كرد. براي اين كه يك سيستم با حداكثر كفايت خود كار كند. بايد كلية اجزاء مورد نياز خود يا اجزاء جايگزين را در اختيار داشته باشد و به جنبه ها يا ابعاد مختلف اين اجزاء توجه كند.

سيستم كلاس هم عملكردش مانند ساير سيستم هاست، يعني بايد كلية اجزاء مورد نياز خود يا اجزاء جايگزين را در اختيار داشته باشدو به جنبه ها يا ابعاد مختلف اين اجزاء توجه كند. سيستم كلاس هم عملكردش مانند ساير سيستم هاست، يعني بايد كلية اجزاء مورد نياز خود را در اختيار داشته باشد و به ابعاد مختلف اين اجزاء توجه كند . معلم جزئي از سيستم كلاس درس است. اگر به نيازها ، عواطف، سطح دانش و توانائي هاي او توجه نشود سيستم كلاس قادر نخواهد بود با حداكثر كفايت كار كند. در ضمن هر سيستم را مي توان به وسيلة

الف ـ منبع انرژي يا درون داد.

ب ـ برون داد، تشخيص داد.

در سيستم آموزش و پرورش ايران، درون داد، كلية دانش آموزان هستند.

بخش هايي كه اين درون داد يا انرژي را تغيير مي دهند معلمان ، روشها ، ابزار ، فضاها و كلية امكانات به كار گرفته شده هستند. برون داد آموزش و پرورش فارغ التحصيلان مي باشند. اگر فارغ التحصيلان ، اطلاعات، مهارتها و نگرشهاي لازم براي سيستم برتر يا جامعه را كسب نكرده باشند اشكال در سيستم آموزشي است . در اينجاست كه مي گويند سيستم برتر بايد كفايت بازده خود را تضمين كند و گرنه بايد دگرگون شود. اگر فارغ التحصيلان نظام آموزشي يك كشور نتوانند نيازهاي جامعه را برآورده سازند اشكال در نظام آموزشي است و اين نظام گاه با تغييرات درون سازمان مي تواند بهبود يابد و گاه به طور كلي بايد دگرگون شود تا آنجا كه بتواند تضمين كند كه بازده يا برون داد آن مطلوب است.

كه هميشه به كلاس درس به عنوان يك سيستم بنگريم ، كلية‌ اجزاء آن را در نظر خواهيم گرفت كه هميشه كلاس درس براي رسيدن به هدف معين بايد كار كند ، داشتن نگرش سيستميك به امر آموزش سبب خواهد شد كه كل آموزش و يادگيري با هم در نظر گرفته شوند. و كلية اجزائ سيستم يعني دانش آموز ، معلم ، محتواي برنامه ها ، ابزارها و روشهاي ارزشيابي با هم و براي رسيدن به هدف معين بايد به كار گرفته شوند. عدم حضور يك جزء يا عامل جايگزين آن سبب مي شود كه در فرآيندهاي تعيين شده براي رسيدن به هدف اخلال ايجاد شود.

طراح برنامه يا معلمي كه داراي نگرش سيستميك به كلاس درس است. ابتدا هدفهايش را تعيين مي كند و ابتدا تعيين مي كند كه كجا مي خواهد برسد يا چه تغييري مي خواهد در درون داد به وجود آورد. بعد از تعيين هدفها درون داد سيستم كلاس ، يعني دانش آموز را مورد اندازه گيري قرار مي دهد. يعني تعيين مي كند كه دانش آموز داراي چه ويژگي هايي است. روال كسب اين اطلاعات مختلف است اين روالها مي توانند استفاده از پروندة تحصيلي مصاحبه با والدين ،‌گفتگو با معلمين سابق دانش آموز ويا به كاربردن آزمون باشند. گاه اندازه گيري درون داد سيستم به كار مي رود. پس از كسب اطلاعات به تعيين روال رسيدن به مقصدي مي پردازد. سپس روال تعيين شده يا تدريس را اجرا مي كند. آن گاه برون داد سيستم را مي سنجد، يعني عملكرد نهايي دانش آموز را اندازه گيري كرده ، با اندازه گيري رفتار اولية مورد مقايسه قرار مي دهد نتيجه بخش را تحليل مي كند و اين تحليل را براي بهبود فرآيندها و در نهايت بهبود عملكرد سيستم به كار مي گيرد.

مقاله تربيت بدني و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي

مقاله تربيت بدني و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي

مقاله تربيت بدني و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي

اگر هدف تربيت است تنبيه بدني چرا؟

چكيده تحقيق

در تربيت، تنبيه به ميزاني است كه نوجوان را به خطاي خود آگاه و راه آينده او را روشن كند امري ضروري است. ولي زياده‌روي در معني و توجيه تنبيه به نفع خود و متوسل شدن به كتك آن هم متناسب با ميزان جرم خود دانش‌آموز غلط است.

در فصل مربوط به تنبيه و علل بكارگيري آن بطور گذرا اشاره شده است كه تنبيه همه گاه به صورت زدن نيست؛ و تازه اگر كتك زدن هم ضروري باشد بايد در مرحله نهايي تدابيري انديشيده شود براي ايجاد اتاقهاي مشاوره و يا ارجاع افراد به هسته‌هاي مشاوره متمركز در ادارات و يا مراكز توانبخشي و روانكاوي.

و در مورد تنبيهاتي كه به طريق ملامت و سرزنش صورت مي‌گيرد آن هم در حضور جمع - فرق نمي‌كند در كلاس باشد و يا در جمع دبيران اتاق مدير و يا در جمع در و همسايه ونزديكان- نوعي افراط در تنبيه است كه موجب پيدايش عقده از دبيران واولياي مدرسه و اجتماع و دلسردي از تحصيل و زندگي را موجب مي‌شود.نوجوان بدين گونه يا از مدرسه مي‌گريزد يا در برابر مربي و مربيان مربوطه مي‌ايستد و آنچه نبايد بشود پيش خواهد آمد.

در طبقات پايين و فقير جامعه رفتارها و نگرشهاي نامطلوب خانواده‌ها مسائل كودكان و نوجوانان را دو چندان مي‌كند. بويژه اگر تنبيه بدني و ارضا نشدن نيازها و خواسته‌هاي فوري آنان همراه باشد. در اين گونه خانواده‌ها چون كسب علم و معرفت هدفهاي دراز مدتي را دنبال مي‌كند، مورد توجه قرار نمي‌گيرد.

اغلب نوجوانان شهري بر اثر سوء رفتار خانواده‌ها و ناكاميهاي درسي غالباً از مدرسه گريزان مي‌شوند و به دسته‌هاي واخورده و ناباب جامعه، حتي جنايتكاران و قاچاقچيان مي‌پيوندند و مسائل غم‌انگيزي را بوجود مي‌آورند. و از آنجايي كه خانواده يكي از اساسي‌ترين اركان ثبات رواني شاگردان به شمار مي‌آيد، در واقع بايد گفت كه ميان ناراحتيهاي خانوادگي و عقب‌ماندگي درسي و خداي ناكرده گريزان بودن از خانه خود ارتباط بسيار نزديكي وجود دارد.

اوضاعي مانند مطلاق، ميخوارگي و اختلافهاي شديد خانوادگي ممكن است آنچنان موجب ناراحتي بچه‌ها شوند كه نتوانند در امر تحصيل تمركز حواس پيدا كنند. نگرش پدر و مادر نسبت به مدرسه و آينده زندگي در نگرش دانش‌آموز نسبت به درس و تحصيل تاثير بسزايي دارد. پدران و مادراني كه درس را كاري بيهوده و اتلاف وقت تلقي مي‌كنند ممكن است در فرزندانشان نيز همين قسم داوري پديد آيد و در نتيجه براي آموختن و پيشرفتهاي درسي هيچ گونه كوشش بكار نبرند.

از نظر مسايل عاطفي نيز طفل در خانه بايد احساس كند كه والدين با هم خوبند و سر ناسازگاري ندارند. به تجربه ثابت شده است كه اگر كودك دعوا و اختلاف والدين را ببيند، بيش از هر چيز و هر وقت امنيت خود را در خطر احساس مي‌كند. او نياز به مركزي  دارد كه در آن اضطراب و پرخاش نيست؛ تهاجم و برخورد وجود ندارد. بدين سان ضروري است كه بين دو همسر درحالت، برخورد، ناسازگاري و دعوا نباشد و اگر هم هست لااقل از ديد كودك مخفي باشد.در باب معلمان و مربيان نيز، همانگونه كه انگيزش و روشهاي آموزشي متناسب باعث پيشرفتهاي تحصيلي شاگردان مي‌شود، معلمان آزموده و ورزيده يا بي‌اطلاع و كم تجربه نيز تاثيري انكارناپذير در موفقيت يا عدم موفقيت برنامه‌هاي درسي خواهند داشت.

رفتار سنجيده و شايسته معلم است كه شاگردان را به درس علاقمند و كوشا مي‌سازد و از طرف ديگر بر اثر بي‌توجهي و سهل‌انگاري اوست كه بازده كار شاگردان تنزل مي‌كند و گاهي موجب ناكامي و فرار آنان از مدرسه مي‌شود.

«اصولاً معلمي كه با خود راحت نباشد قاعدتاً با كودك نيز راحت نخواهد بود. كشمكشهاي دروني حاصل از مشكلات اقتصادي، شغلي و خانوادگي معلمان به نحوي مي‌تواند روي دانش‌آموز جابجا شود و كودك معصوم قرباني تمايلات خشونت‌آميز و تكانه‌هاي ناخودآگاه آنان گردد.»در مصاحبت با اولياي دانش‌آموزان نيز هر يك از معلمان عزيز، مديران و معاونان مربيان پرورشي و مشاوران دست‌اندركار مدارس بايد از دري وارد صحبت شوند كه به ضرر شخصيتي و استعدادي دانش‌آموز تمام نشود.

پس گزارش وضعيت رفتاري و درسي دانش‌آموز به ولي او از ويژگي و حساسيت خاصي برخوردار است. نبايد تصور شود كه نقاط ضعف فراگير را به خانواده‌اش گفتن، گره كور مشكلات را حل و باز خواهد كرد. در حال حاضر، گرفتاريهاي خانواده‌ها مجال انديشيدن و يا توجه به مسائل دوروبر را نمي‌دهد، چه برسد به اين كه چند مشكل يادگيري فرزندشان را نيز به آنها اضافه كنيم و تحويلشان دهيم. بعيد نيست كه اكثر اوليا روي توصيه‌ها و سفارشات معلمان و مربيان آموزشگاه حساس مي‌شوند و طبق همان توصيه‌ها برنامه‌ريزي مي‌كنند كه گفتيم برخي از اين حساس بودنها به سرزنشهاي خانواده و مسائل ديگر مي‌انجامد.

لازم و شايسته است طرز بيان وضعيت نوجوانان به والدين تحت پوشش خاصي صورت گيرد و احياناً اگر از رفتار و كردار آنها نيز شاكي باشند، سعي كنند به پدران و مادران راه‌حلهايي را توصيه كنند كه مثلاً اگر زياد درس بخوانند بهتر است؛ اگر فلان رفتار خود را ترك كنند بهتر است و ... ، نه اينكه از اول صحبت شروع به انتقاد كرده و نقاط مثبت نوجوان را نيز فداي قضاوتهاي شتاب زده نموده و هر تصويه كنند كه چرا اينطور است و چرا آنطور نيست؛ تنبل وبي توجه است، با ديگران ناسازگاري دارد؛ همه از دست او شاكي هستند؛ چندين بار از كلاس غايب شده و صدها نقاط منفي ديگر كه اين عمل از يك طرف والدين را نيز از حضور و سرزدن به مدرسه دلسرد كرده و از طرف ديگر همانطور كه اشاره شد برخوردهاي غلط و تند خانواده‌ها را بر روي خرد نوجوان هموار خواهد ساخت.في‌المثل، وقتي معلم و يا مربي و مسئوول آموزشگاهي با والدين در مورد نوجوان صحبت مي‌كنند، خواه ناخواه پا در حريم روياهاي خانواده مي‌گذراند. فرزند، چه بسا از نظر والدينش واپسين اميد آنان براي يك آينده بهتر باشد.

شايد به واسطه او اين رويا را در سر داشته باشند كه به فراواني و وفور برسند؛ افتخاراتي كسب كنند؛ از گمنامي رها شوند و در اجتماع جايي پيدا كنند، آنچه معلم درباره دانش‌آموز مي‌گويد، بر احساسات ژرف والدين و خيالات در دل نهفته‌شان اثر مي‌گذارد. معلم با ملاحظه، از تاثير كلامش آگاه است. او آگاهانه، از اظهار نظرهايي كه ممكن است تصادفاً بر هم زننده روياهاي والدين باشد، پرهيز مي‌كند.

... و اين بهترين روش است اگر همه معلمان با ملاحظه باشند!!

بياييد ارزش كار معلمي را بدانيم. هيچ چيز همپايه كار معلم نيست.

همه دنيا و لذتهايش با لذات يك ساعت معلمي كردن برابري نمي‌كند.

گل، خوبترين، عزيزترين و لطيف‌ترين آفريده خداست و از او خوبتر باغبان است. و معلم باغبان است.

اگر انسان والاترين آفريده خداست، معلم والاترين آفريده را شكوفا مي‌كند؛ راستي چه كسي پرارج‌تر از معلم ...؟

رهنمودها و سفارشات ديني

مسائل ديني و مذهبي و احكام الهي و در راس آنها رهبران ما، همان معصومان و امامان، پيوسته راهگشاي انسانها در مسير زندگي و آينده بوده‌اند.

تعمق در رهنمودهاي معصومين همواره ما را به صراطي هدايت كرده است كه نتيجه آن سعادت اين دنيا و آرامش روح روان ماست در آخرت.

در كنار اين احكام ديني و سفارشات مذهبي، مكاتب مختلف بشري نيز در ديدگاههايي علمي و اجتماعي به نوعي خدمتي شايان به جامعه انسانها انجام مي‌دهند.

يكي از مهمترين اين مسائل كه در دين اسلام و در مكاتب فلسفي و تربيتي بهاي بيشتري به آن داده شده، تعليم و تربيت نوع بشر است. بعضي از مهمترين هدفهاي تربيتي در اسلام از همان آغاز عبارت بوده است از:

1- آشنايي با مباني توحيد، ايمان به خدا و بيزاري از شرك و بت‌پرستي.

2- پرورش افراد مسئوول و متعهد در برابر نظام فكري و اجتماعي موجود .

3- آشنايي با احكام قرآن و اسلام و تعهد به آنها.

4- فرا گرفتن علم و به كار بستن موازين عقلي و تفكر منطقي.

5- تربيت بر اساس تغيير وتحول(كه صراحتاً در قرآن كريم به آن اشاره شده است.)

6- پرورش روح تقوا، عدالت و عمل صالح.

البته دين مبين اسلام در كنار اين اهداف تربيتي و صدها مسائل ديگر خبر از پاداش و كيفر را نيز مي‌دهد كه ما از آن دو به عنوان دو اصل تشويق و تنبيه نام مي‌بريم.

اصل تشويق و تنبيه به عنوان امري مسلم در تربيت اسلامي شناخته و پذيرفته شده است. همچنين در تربيت اسلامي، افراد در شرايط نامساوي با نتايج متفاوت مواجه هستند. حضرت علي (ع) در سفارش خود به فرمانرواي مصر (مالك اشتر) چنين مي‌فرمايد:

«مبادا نيكوكار و بدكار پيش تو يكسان باشند؛ زيرا چنين روشي نيكوكار را از كار نيك دور ساخته و بدكردار را به كار بد سوق مي‌دهد.»

همه مربيان از قديم و جديد  در ديدگاههاي متفاوت برخي از جنبه‌ها را كه مرتبط با امر تربيت است، برشمرده و اجراي آن را از معلم انتظار داشته‌اند. شهيد ثاني مي‌گويد: «بايد شاگرد با چشم پدر حقيقي به معلم خود بنگرد».

و در جاي ديگر با از حول ايشان به استناد منيه المريد شهيد ثاني:

«و لاسكّ انّ المتعلّم افضل الاخوان بل الاولاد ... فانّ العلم قرب روحانّي و هو اجلّ من الجسماني.

بدون ترديد، شاگرد برترين دوست بلكه اولاد و فرزندان انسان است، چون علم و دانش قرب و پيوندي روحاني را به ثمر مي‌رساند و قهراً از پيوند و ارتباط جسداني والاتر است.»

و از نظر غزالي؛ وظيفه نخستين معلم، مهر و محبت به شاگردان است و بايد معلم شاگرد را به منزله فرزند خود تلقي نمايد.

پس كسي كه مي‌خواهد عهده‌دار منصب تعليم گردد، بايد قبلاً مراتب صلاحيت و شايستگي خويش را براي احراز چنين مقامي فراهم آورده و بايد اين شايستگي در تمام مظاهر وجود او پديدار باشد، يعني سيما و چهره و طرز سخن گفتن و گفتارش نمايانگر اهليت و شايستگي او براي احراز مقام تعليم بوده، اساتيد صالح نيز صلاحيت او را تاييد و گواهي كنند.

لذا معلمان نمي‌توانند تنها با توسل به گفتار، شاگردان خود را به رفتار نيك رهنمون گردانند، مگر آن كه با رفتار و عمل، گفتار خود را تاييد كنند. همچنان كه امام صادق (ع) نيز مي‌فرمايد:«كونوا دعاه الناس باعمالكم و لاتكونوا دعاه بالسنتكم»(مردم را با رفتار خود به حق رهبري كنيد، نه بازبان خويش.)

اميرالمومنين عليه السلام مي‌فرمايد: «هر كس خودش را منصب پيشوايي و رهبري مردم قرار داد لازم است قبل از تعليم ديگران نفس خودش را اصلاح كند و بايد تاديب و تربيت او بوسيله رفتارش، قبل از تاديب با زبانش باشد. كسي كه معلم و تاديب كننده نفس خويش باشد شايسته‌تر به احترام است از معلم و تاديب كننده ديگران»

و اين تاديب و تربيت بايد به دور از خشم و تندي باشد. چون با خشونت و سخت دلي نمي‌توان نتيجه مطلوب به دست آورد. چنانكه قرآن كريم مي‌فرمايد:

«و لو كنت فظاً غليظ القلب لا نفضوا من حولك»

(اگر درشتخوي و سخت‌دل مي‌بودي، مردم از پيرامون تو مي‌پراكندند.

در روش پرورش اخلاقي كودك و نوجوان از نظر تعاليم اسلامي، محبت و ترحم و مهر به كودك و نوجوان و مداراي با آنها به عنوان سازنده‌ترين و موثرترين عامل تربيتي معرفي شده است.

رسوال اكرم (ص) قولاً و عملاً در طي احاديثي كه از ايشان نقل شده و در كتب معتبر ما نيز من جمله حتي در كتب درسي مدارس به صورت داستان آمده است به اهميت اين عامل عاطفي اشاره فرموده‌اند؛ آنجا كه مي‌فرمايد: «احبّوا الصّبيان و ارحموهم ...»

ولي در صورتي كه معلم، رفتاري برخلاف فضيلت را در شاگرد مشاهده كند بايد دستور پيامبر اسلام (ص) را به ياد آورد كه فرمود: «نسبت به كسي كه او را تعليم مي‌دهيد و همچنين نسبت به كسي كه از او علم و ادب را مي‌آموزيد، نرم و ملايم و مهربان باشيد.»

با توجه به پندآموزي و تربيت پذيري انسان، امام علي (ع) سفارش مي‌كند كه در تربيت كودك و نفس و تربيت افراد جامعه بايد شتاب نمود و تربيت را بر هر كار ديگري مقدم داشت. زيرا ممكن است آداب و روشهاي زشت و ناروا دلهاي پاك را آلوده سازد و تربيت و سازندگي را ناممكن.

خواجه عبدالله انصاري نيز طي يك بيان فلسفي، شاگرد و همه كيفيات روحي و رفتار او را اثر مستقيم شخصيت معلم مي‌داند و علت آن را چنين ياد مي‌كند:

«و نفس انسان در تقليد از كسي كه او را نسبت به خود، اعلي و اكمل مي‌شمارد حريض و مولع است. همچنان كه فرزند در تقليد از پدر و مادر، و شاگرد در تقليد از معلم حريص و بي اختيار است.»

در قولي ديگر،  افلاطون گفته است:

«اي گروه معلمين، وصايا و سفارشهاي مرا درك كنيد. روش شما با شاگردان روشي مستقيم و معتدل باشد. افراط و تفريط را به كار نداريد و به خدايي كه ادب و آيين و دانش را آفريد، شما را سوگند مي‌دهم كه از حدود خود تجاوز ننماييد؛ عادات خويش را بشناسيد و مقام خود را حفظ كنيد و براي شاگردان همچنان آيينه‌اي روشن باشيد، تا آنها را مانند خود بار آوريد. و آنها را از هر گونه زشتيها و تمايلات نكوهيده و اشتباهات باز داريد، و باعث عادات و خوي‌هاي بد در شاگردان نباشيد تا جرات و جسارت آنها نسبت به شما زياد نشود. و سخني كه آنان را منزجر سازد و به زبان نياورد.

هرگز به خاطر خشم، در صدد تنبيه و تاديب شاگردان بر نياييد و نسبت به آنها به اندازه توانايي‌شان دروس را القا نماييد و دلهاي آنان را با اصرار و تكليفهاي فوق‌الطاقه، سست و بي‌جان نسازيد.»

باري، سيستم تنبيه و مجازات دانش‌آموز، آن هم صرفاً با انگيزه عامل تربيت بودن، سيستمي مردود و غيرقابل توجه است. از آن جهت كه سيستمي عاري از رحم و عاطفه بوده و احياناً خطرناك و مرگ‌زا باشد و اصولاً تنبيه در فرهنگ ما، براي انسان در هر مفهوم كه به كار گرفته شود غير منطقي مي‌باشد. قال علي عليه‌السلام:

«فانّ العاقل يتّغظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الاّ بالضّرب».

(همانان انسانهاي عاقل با اندرز و آداب پند مي‌پذيرند؛ اما چهارپايان با زدن.)

لزوم شناخت تفاوتهاي فردي و جلوگيري از آموزشهاي غلط

يكي از نكات حساس و قابل توجه در هر تربيت كه متاسفانه چندان به آن اهميت داده نمي‌شود، تفاوتهاي فردي در كودك است.

خانواده‌ها و مدارس صرفاً بزرگ كردن و علم آموختن را به عنوان وظيفه اصلي خود مي‌دانند و از مسائل مهمي بي‌خبرند كه چه بسا عدم پي‌بردن به آن مهمات در مسير تربيت مشكلاتي را به بار آورده ولي به علت عدم توجه كامل به آنها و سطحي نگريستن به مسائل كودك مخصوصاً نوجوان، هم خانواده و هم مدرسه از كنار آن بي‌تفاوت مي‌گذرند.

بارها شده است در خانواده‌ها پدر و مادر و بزرگتران در مقايسه دو يا چند تن از فرزندانشان، هميشه با تحقير و سرزنش يكي را بر ديگري برتر دانسته و يا مثلاً زرنگ بودن و كوشا بودن يكي از آنها را به رخ ديگري كشيده‌اند و اين متاسفانه و صد متاسفانه در محيطهاي آموزشي نيز به وفور ديده و ملاحظه شده است كه در ارزيابي تعدادي دانش‌آموز يك مقطع مساوي مثلاً در ماده درسي، انتظار دبير و اولياي مدرسه اين بوده است كه حتماً هر شاگرد در كليه دروس از يك امتياز مساوي برخوردار باشد و يا اين كه از نظر اخلاق و رفتار مثل آنچه كه مورد انتظار معلم سر كلاس است باشد.

در هر حال، چه در محيط خانواده و چه در مدرسه، آنچه بيش از همه عامل به وجود آمدن تصورات واهي مي‌شود، عدم آگاهي به همين مساله تفاوتهاي فردي است. و نداشتن شناخت كافي در اين زمينه، ما را بر آن داشته است كه اقدام به نتيجه‌گيري‌هاي زودگذر كرده و احياناً روي همين نتيجه‌گيريها به آموزش‌هاي غلط نيز دست زده‌ايم.

تفاوتهاي فردي كودكان و نوجوانان در رشد و تكامل، مرتبيان و معلمان را رهبري مي‌كند به اين كه بدانند در هر سني از هر كودك يا نوجوان چه انتظاري بايد داشته باشند و نيز دريابند ويژگيهاي رفتاري مشترك در كودك و نوجوان كدامند؟

شايد يكي از علتهاي پيشداوريها و داوريهاي شتابزده نادرست بيشتر ما ناتواني در مهارت گوش‌دادن و نگاه كردن است. زيرا معلمان ما غالباً چنين مي‌پندارند كه چون انسان اعضاي اين دو مهارت را به طور طبيعي دارد، پس مي‌تواند به صورت طبيعي هم از آنها استفاده كند؛ غافل از اين كه دستگاههاي حسي انسان به ترتيب و تمرين خاص نياز دارند و مربيان بايد روش و شيوه خوب گوش كردن و خوب نگاه كردن را به دانش‌آموزان بياموزند و رشد و گسترش دهند.

پروژه برنامه نويسي وب سايت خبري شوراي شهر با ASP.NET

پروژه برنامه نويسي وب سايت خبري شوراي شهر با ASP.NET

پروژه برنامه نويسي وب سايت خبري شوراي شهر با ASP.NET

فهرست مطالب

چكيده .......................................................1

مقدمه:.......................................................2

فصل اول : اهميت اطلاع رساني و سايت هاي خبري

اهميت اطلاع رساني و سايت هاي خبري... 4

1-1 ) بررسي چند سايت خبري با يكديگر: 7

فصل دوم : معرفي تكنولوژي Asp.Net

معرفي تكنولوژي Asp.net&c. 9

2-1 ) دليل استفاده از اين تكنولوژي در پروژه:..................................... ..10

2-2 ) معرفي قالب FrameWork:.............................................. ..........14

فصل سوم : تشريح سيستم خبري

تشريح سيستم خبري.. 19

3-1 ) تحليل سيستم با DFD : 21

3-2) توضيح ساختار داده هاي سيستم............................................ ..........26

3-3) معرفي بخش هاي سيستم : 29

فصل چهارم : سورس و Help برنامه

سورس برنامه. 31

4-1 ) سورس ايندكس : 32-36

4-2) سورس Archive : 34

4-3) سورس Search : 36

4-4 ) سورس لاگين Login : 38-42

4-5 ) سورس مديريت سايت خبري:................................................42-52

4-6 ) سورس ثبت نظر:.....................................................................53

4-7) راهنماي صفحات سايت........................................................... 54-60

نتيجه گيري................................................................................... ....60

منابع........................................................................................... .....61

چكيده لاتين ....................................................................................62

فهرست اشكال

فصل سوم

جدول 3-1: شرح موجوديت هاي خارجي............................................................... 22

شكل 3-2 : موجوديت مدير سايت(نمودار ER)........................................................ 22

جدول 3-3: موجوديت مدير.................................................................................. 23

شكل 3-4 : نمودار جريان داده ها سطح صفر........................................................... 24

شكل 3-5: DFD سطح يك يافتن فرم جستجو....................................................... 24

شكل 3-6: DFD سطح يك جستجو...................................................................... 24

شكل 3-7:  DFDسطح يك نمايش فرم مدير.......................................................... 25

شكل 3-8:  DFDسطح يك نمايش فرم نوع نظر سنجي............................................ 25

شكل 3-9:  DFDسطح يك نمايش فرم ورود به قسمت مديريت سايت....................... 26

چكيده

پروژه اي كه پيش رو داريد تلفيقي از 2 نرم افزار قدرتمند در طراحي سايت و امر بانك اطلاعاتي مي باشد يعني زبان ASP.NET2012وACCESS.  

در پروژه مذكور سعي شده بخشي از بانك اطلاعاتي مربوط به اخبارسايت كه مجموعا نكات برنامه نويسي تحت وب را رعايت نموده به نمايش گذاشته شود .براي ويرايش كد هاي سايت بايد نرم افزارهاي ذكر شده فوق بر روي سيستم نصب گردد.كاربر به راحتي مي تواند مطالب گذاشته شده در سايت را از طريق صفحات اينترنت مشاهده كند. همچنين مديرت سايت مي تواند خارج از محيط و در داخل خود سايت اقدام به طراحي، قراردادن مطالب واخبار بروز در سايت كند.(اين سايت، قابليت كاربرد عمومي داشته و كاربر ادمين ميتواند با ورود به قسمت خود تمام سايت را تغيير دهد و اطلاعات را در آن قرار داده و در نهايت سايت جديد را با نام و مشخصات دلخواه خود ذخيره كند.)

اميد است اين سايت كوچك به عنوان اولين تجربه اينجانب مورد رضايت واقع گردد. و گامي به سوي پيشرفت در اين عرصه براي خواننده گان و خود من باشد .

مقدمه

    دنياي مدرن امروز تلفيقي از داده هاي بسيار گسترده در همه زمينه هاي علم و دانش بشري مي باشد . علوم آنقدر پيشرفت داشته اند كه نمي توان آنها را در ذهن و يا حتي انبوهي از ورق و دفتر گنجاند. بدين سان با پيشرفت تكنولوژي رايانه اي در دنياي امروز و گسترش دستيابي به اطلاعات در شبكه هاي جهاني مي توان قسمت اعظم اين نياز را براورده ساخت .

در پروژه پيش رو شما با بخش بسيار محدود و كوچك اين خانواده بزرگ آشنا مي شويد . كه با استفاده از دو نرم افزار قدرتمند  ASP.NET  و  Access تا حدود زيادي به ساختار هاي اين شاخه از علم پرداخته و توانستيم تا حدودي وارد دنياي وسيع گسترش اطلاعات شويم .

 شما در اين پروژه خواهيد توانست گام به گام يك سايت كوچك و زمينه اي براي يك سايت بزرگ را طراحي نماييد .

                             فصل اول :

                                  اهميت اطلاع رساني و سايت هاي خبري

تعامل موثر با مخاطب و ايجاد ارتباط هاي قوي گفتاري شاخصه اصلي يك پايگاه اطلاع رساني پويا است.از آنجا كه اهميت پايگاه هاي اطلاع رساني تأثير بسزايي بر سياستگذاري دولت‏ها دارند، موجب شده كه بعنوان يك چالش جديد در حوزه حاكميتي خود از اين پديده، يعني «انفجار اطلاعات» ياد كنند. زيرا اين سهولت فوق العاده در امر اطلاع رساني، دولت‏ها را همواره با فشار افكار عمومي و حساسيتهاي آنها نسبت به مسائل مختلف روبرو ساخته است.

در عصر حاضر كه «عصر سلطه ارتباطات» ناميده مي‏شود، بي‏گمان در مورد همه مسائل جهان، بزرگترين رسالت اطلاع‏رساني بر دوش رسانه‏هاي جمعي است. افزايش روز افزون شبكه‏هاي خبري ماهواره‏اي وكميسيون‏هاي خبري از نقش مهمّ رسانه‏هاي جمعي در «اطلاع‏رساني» حكايت دارد. موقعيت رسانه‏ها و اطمينان مخاطبان به آنها چنان است كه گاه، خبرهاي تحريف شده و مطالب بسيار مهّم و بزرگ؛ اتفاقي، عادي و روزمره جلوه مي‏كند. از اين‌رو نقش رسانه‏ها در مقوله اطلاع‏رساني بسيار تعيين كننده است، بطوريكه در بالا رفتن فرهنگ و قدرت فهم جامعه و حتي ميان جوامع مختلف، بيشترين نقش را ايفا مي‏نمايد.

اهميت خبر رساني و خبرسازي در ايران با كشورهاي همسان قابل قياس نيست و دامنه وسيع و تكثر نزديك به تَشتُّت اخبار توليدي، در كنار موقعيت ويژه فعلي كشور در عرصه بين الملل، فضايي را ايجاد نموده كه اقبال رسانه هاي مهم بين المللي نسبت به منابع خبري ايراني چشمگير و در عين حال مهم و چالش برانگيز به نظر مي رسد. اخبار مرتبط با ايران و منتشر شده از جانب منابع ايراني، صرف نظر از آنكه در مذاق خواننده ايراني حائز چه مرتبه اي از اهميت است، در عرصه بين المللي با نگاههاي خاص و بعضاً مغرضانه مواجه شده و گاهاً با يكسو نگري فرصت طلبانه بنگاههاي خبري غربي باز نشر مي شوند.فعالان رسانه نيك مي دانند كه جنس نگاه هر بنگاه خبرپراكني به هر رخداد خبري، در امتداد آگاهانه و يا حتي ناخود آگاه روحيات، سياست گذاري ها و اهداف گردانندگان آن بنگاه است، وقتي اين نوع نگاه به طور حرفه اي با ظرافت هاي ويژه خبرنگاري تركيب شود، مي تواند برداشت مخاطب و ذهنيت او را چنان به انحراف بكشاند كه بعضاً اصل رخداد را در هزار توي بي پايان تفسير ، تاويل و حاشيه مدفون كند و خبر را به هر چيزي به جز واقعيت تبديل نمايد. اين اتفاق گاهي اوقات صرفاً با جابجايي چند كلمه و حتي با برجسته كردن فونت چند كلمه و يا در داخل گيومه قراردادن برخي اصطلاحات رخ مي دهد.

بي ترديد قهرمان بي بديل عرصه رسانه در دنياي امروز اينترنت است. انفجار پايان ناپذير خبر و اطلاعات زماني معنا پيدا مي كند كه حتي در كشور ما با تمام كنترلهاي اعمال شده در اين حوزه نيز اين جادوي هزاره سوم، تقريبا در همه جا در دسترس همگان است و با اين نفوذ گسترده از نوع ديگري از فعاليت رسانه اي را پيش پاي فعالان اين عرصه گذاشته است. آنچه در اين ميان حائز اهميت و مستوجب تعمق و كنكاش بيشتري است، اين است كه در كشور ما فعاليتهاي رسانه اي سايبري با نزديك شدن به انتخابات در تمام اشكالش به يك باره و به صورت كاملا معني دار شدت مي يابند و مهمترين تحول در اين عرصه ايجاد سايتهاي خبري و تحليلي نوظهور است.

اينگونه است كه در غياب سياست گذاري هاي هوشمندانه از جانب سياست گذاران فرهنگي و رسانه اي، سايت هاي تحليلي و خبري  كه به لحاظ حرفه اي برنامه ريزي عميق و نقشه راهي ندارند و در صورت برطرف شدن هدف موقت به بحران هويت دچار مي شوند- به يكباره اكثريت فضاي متداول سايبري كشور را اشغال مي كنند و همه سايتها در رقابتي توان فرسا سياسي مي شوند و خبر رساني را در راس فعاليتهاي خود قرار مي دهند.

آنچه در هياهوي اين پديده همواره مغفول مي ماند توجه به اخلاق و استانداردهاي خبر رساني و مديريت رسانه به مفهوم حرفه اي آن است. اين داستان هميشگي و تكراري سايتهاي خبري است؛ براي افزايش رنكينگ تن به "خيلي" از كارها مي دهند و پس از مدتي در غياب مخاطب "واقعي" سرخورده گشته و به مرگ رسانه اي زودرس مبتلا مي شوند. سايتهايي كه بخش مهمي از مشكل ساختاري آنها ناشي از بي هويتي رسانه اي است.

همانطور كه در بالا نيز اشاره نموديم روند فعاليت مراكز اطلاع رساني امروزه بدان سو حركت مينمايد كه تا حد امكان كليه سرويسهاي اطلاع رساني از طريق سايتهاي وب و سرويس دهنده هاي مربوط به وب از طريق شبكه هاي رايانه اي انجام گردد، لذا ميتوان بطور كلي فرآيند اطلاع رساني سايتهاي وب را به شش گروه زير تقسيم بندي نمود: 1. جناحي، 2. تجاري، 3. اطلاع رساني، 4. خبري، 5. شخصي6. تفريحي

وقتي صحبت از يك سايت اطلاع رساني مي شود بهتر است ابتدا اعتبار كل سايت و سپس اعتبار تك تك صفحات آن مورد بررسي قرار گيرد. لذا در اينجا لازم است برخي تعاريف كليدي را مد نظر قرار دهيم:

صحت اطلاعات: بدان معناست كه اطلاعات تاچه ميزان قابل اعتمادوعاري از خطا بوده ودرست مي باشد.

عينيت اطلاعات: بدان معناست كه منابع تاچه ميزان حقيقت رابيان مي كنندويا تا چه ميزان عاري ازتحريفات حاصل ازتمايلات شخصي ويا جهت گيريهاي مغرضانه مي باشند.

روزآمدبودن: به اين مفهوم است كه تاچه ميزان اطلاعات راميتوان به روزدرنظرگرفت.

سطح پوشش: عبارتست ازگستره موضوعاتي كه سايت دربرداردوعمق پردازش موضوعات .

به نظر مي رسد فعاليت خبري در سرزمين مجازي نيازمند ساماندهي مدني توسط فعالان اين عرصه است كه فراتر از قوانين رسمي وبرخوردهاي حاكميتي بتوانند شان سايتهاي خبري را متناسب با عنوان اصلي ترين مرجع اطلاع رساني در قرن 21 ايجاد كرده و از حقوق، حدود وجايگاه خود پاسداري كنند.

آمار و اطلاعات دقيق و روشن، زيربناي توسعه جوامع محسوب مي شوند. جوامعي كه نهادهاي آماري و اطلاعاتي دقيق­تري داشته باشند در مسير توسعه و ترقي، قدم­هاي استوارتري بر خواهند داشت. اگر امروزه توسعه­ي علوم و فنون رشد و سرعت بيشتري به خود گرفته دليلش، چيزي نيست جز گسترش شبكه­هاي اطلاع­رساني در اقصي نقاط جهان. تاثير شبكه­هاي اطلاع­رساني متعدد اعم از ديداري و شنيداري در توسعه جوامع به قدري زياد است كه دانشمندان عصر معاصر را عصر ارتباطات و اطلاعات نام نهاده­اند. بدون شك زماني مي­توان برنامه­هاي موفقي طراحي و اجرا نمود كه اطلاعات كاملي از شرايط زماني و مكاني پيرامون خود و جامعه در دست داشته باشيم، اطلاعاتي در مورد امكانات، پتانسيل­ها و كمبودها و نارسايي­هاي منطقه. و اين امر جز با ايجاد ساز و كارهاي لازم براي توسعه­ي نهادهاي اطلاعاتي و ارتباطي ميسر نيست.

به عبارت ديگر سرمايه گذاري موفقيت آميز در سيستم هاي فناوري اطلاعات با هدف توسعه، نيازمند اين است كه پژوهشگران از پرداختن به همبستگي هاي بين سرمايه گذاري و بهره وري فراتر رفته و به بررسي مكانيزم هاي اصلي نوآوري موفقيت آميزتر  توجه كنند. بنابراين ايجاد حساسيت، توجه به نوع ابزارهاي اطلاع رساني، دسترسي آحاد مردم به  اطلاعات و داده هاي مذكور رمز موفقيت در رشد و توسعه در همه ابعاد جامعه (سياسي،اجتماعي،اقتصادي) خواهد بود.وب سايت مجموعه اي از اطلاعات درباره موضوع و يا عنوان خاص است. طراحي يك وب سايت مشخص كننده آرايش و ساختــار صفحات وبي است كه بوجود آورنده وب سايت خواهند بود. يك صفحه وب شامـــل اطلاعاتي درمورد هدف ايجــاد وب سايت ميباشد. يك وب ســايت را همــانند كتابي تصور كنيد كـه هر صفحه وب در حكم برگي از كتاب خواهد بود.در زمينه طراحي وب سايت جنبه هاي گوناگوني بايد در نظر گرفته شود كه به سبب پيشرفت روزافزون اينترنت همواره براين موارد افزوده ميشود.

براي وب سايت هاي تجاري عمومي، موارد زير از جمله اصلي ترين آنها به شمار مي روند:

طراحي سايت بر طبق عنوان و محتواي مطالب مي باشد.

مطالب،جوهر كلام و اطلاعات درون سايت بايد مطابق با هدف سايت بوده و طيفي از عموم را نشانه رود كه به دنبال اطلاعات ارائه شده در سايت هستند.

سايت بـــايد قابل فهم بوده و برقـــراري ارتبــاط با آن حتي براي مخاطباني كـه آشنايي چنداني بـا وب ندارند، آســـان باشد. چنانچه سايت به اندازه كافي بزرگ بوده و اطلاعات زيادي را شامــل شود، بـايد اطلاعات راهنما را به گونه اي بكار برد كه به سرعت در اختيار بيننده قرار گيرند.

نماي كــار بايد كلي بوده و تمام صفحه را دربر گيرد تا بتواند پايـداري و ثبات را القــا كند. سبك نگارش بايد زيبا و تخصصي بوده و مناسب با سليقه مخاطبان و محتواي سايت باشد.

در نگارش متون و اطلاعاتي كه مخاطب به دنبال آنها است بايد بزرگ نمايي شود تا به بيننده القا كند كه اين همان چيزي است كه به دنبال آن بوده است.

همچنين سايت بايد به سادگي در اينترنت يافت شود و درصورت امكان در بالاي ليست هاي جستجو قرار گيرد، اگرچه همواره اينگونه نباشد لااقل در موتورهاي جستجوي اصلي چنين شود.

1-1 ) بررسي چند سايت خبري و قابليت هاي مورد نياز :

به طور مثال وب سايت خبري شمال نيوز، يك سايت خبري در زمينه اقتصادي مي باشد كه ويژگي آن بنر هاي تبليغاتي در سمت چپ و گذاشتن قسمت جستجو خبر در بالاي سايت و يكي از ضعف هاي كلي سايت اين است كه امكان نظر سنجي براي كاربر ندارد.وب سايت خبري تابناك، از ويژگيهاي اين سايت قسمت پربيننده ترين عناوين مي باشد، خبر هاي مهم و جديد به صورت اسلايد بار تعويض مي گردد و تبليغات در سمت چپ و Rss و حتي قراردادن نسخه موبايل، جدا سازي خبر ها بر اساس نوع مي باشد.وب سايت، مكان حضور هر شخص يا شركت در شبكه اينترنت است، سايت خبر آنلاين از ديگر سايت هاي مهم و بروز خبري مي باشد كه قابليت بارزي نسبت به ويژگي هاي سايت هاي ديگر كه شامل(در بالاي صفحه تعداد كاربران آنلاين و تاريخ بروز شدن سايت برگزيده ها) و در قسمت پايين صفحه ويژگي چند رسانه اي، و قسمت اينو گرافيك(دياگرامي از اخبار سايت) را دارد. خبرگزاري جمهوري اسلامي ايرنا(اجتماعي،اقتصادي ، حوادث،علمي و غيره). يك وب سايت مي تواند علاوه بر ايجاد ارتباط و معرفي دارنده سايت، امكان اطلاع رساني بروز، بازاريابي و معرفي بين المللي را نيز فراهم آورد. شركت نوفا با اين رويكرد، طراحي و اجراي سايتهاي اينترنتي را بعنوان يكي از فعاليتهاي خود در نظرگرفته.است.
رويكرد رو به گسترش به حضور مؤثرتر در اينترنت در سطح بين المللي در ايران، اطلاع رساني بروز و كامل، ارائه خدمت مشتريان در وب، كاهش ارتباط حضوري و تلفني با شركت، فروش اينترنتي و ... از مواردي هستند كه موجب شده اند نگرش تازه اي به وب سايت پديد آيد. شركت نوفا نيز سعي دارد در اين راستا با ارائه خدمات و راه حلهاي متناسب به شركتها، مؤسسات و اشخاص به فراگير شدن اين رويكرد كمك نمايد.

از جمله نكاتي كه بايد در برنامه نويسي وي سايت، به هنگام پياده سازي بدان توجه خاصي داشت عبارتند از:
تدوين و طراحي وب سايت ها بر اساس نياز واقعي كارفرما و انطباق صحيح آن با دانش و فن آوري روز.
طراحي شكل ظاهري زيبا، جذاب و دوست كاربر براي سايت با همكاري تيم مهندسي نرم افزار و گرافيست
ايجاد ارتباط خوب و منطقي بين كاربر و وب سايت
امنيت، سرعت و درسترسي آسان
انعطاف پذير براي صاحبان وب سايت و كاربران
بهينه سازي موقعيت وب سايت در موتورهاي جستجو

مقاله روابط خارجي ايران در زمان نادر شاه

مقاله روابط خارجي ايران در زمان نادر شاه

مقاله روابط خارجي ايران در زمان نادر شاه

روابط ايران و عثماني

روابط ايران و روسيه

روابط ايران و هند

روابط ايران و انگليس

روابط ايران و فرانسه

روابط ايران و هلند

در مدت 22 سال حكمراني كريم خان زند (1757-1779) مردم از يك دورة ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابيهايي كه در اثر جنگهاي داخلي به وجود آمده بود تا حدودي ترميم كنند. و در اين دوران دوباره پاي اروپائيها به ايران باز شد زيرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلي نمايندگي‌هاي تجاري اروپايي در ايران تعطيل شده بود.

به طور كلي در مناسبات سياسي خارجي كريم خان زند به دو دسته از كشورها بر مي‌خوريم:

1- كشورهاي همسايه مانند عثماني و روسيه و تا حدودي هندوستان

2- كشورهاي اروپايي

دستة اول كشورهايي هستند كه ارتباط آنها با دولت مركزي ايران به دليل سوابقشان از زمان صفويه بيشتر جنبة سياسي داشت تا تجاري و بازرگاني و در دسته دوم كشورهاي هلند، انگليس و فرانسه قرار دارند كه انگيزة اصلي ارتباط آنها با ايران كسب سود و منفعت از طريق ايجاد دفاتر بازرگاني در بنادر خليج فارس بود، چه آنها ايران را كشوري سودآور مي‌دانستند.

اين كشورها با توجه به اين كه مي‌خواستند در روابط خود با ايران با امپراطوري وسيع و گسترده عثماني رقابت نمايند و به نوعي موازنة قوا دست يابند تا براي گسترش روابط خود با ايران عملاً باعث تضعيف و يا محدوديت قدرت رو به گسترش عثماني را موجب شوند.

سياست خارجي كريم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهي به مصالحه و گاهي به جنگ و درگيري – بجز هندوستان – انجاميد. در رابطه با كشورهاي اروپايي وكيل ابتدا سعي كرد با توجه به ضعف مفرط نيروي دريايي خود كمك و پشتيباني آنها را در سركوبي مير مهنا كه سواحل و بنادر جنوبي ايران و راههاي آبي خليج فارس را ناامن كرده بود به دست بياورد تا جايي كه حتي در رابطه با مزاحمتهاي اعراب بين كعب به رهبري شيخ سليمان تعهد كرد خسارت وارده به كشتيهاي انگليسي كمپاني هند شرقي را جبران كند ولي وقتي دورويي و ضعف پشتيباني آنها را از طرحهاي خود مشاهده كرد، دست به اقدامات ديگري زد كه به آن پرداخته مي‌شود.

در عهد كريم خان هر چند روابط تجاري ايراني بيشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندي خاصي مي‌ديد چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادي هندوستان مسلط شده است سعي كرد هرگز خود را اسير سياستهاي اقتصادي و بازرگاني انگليس نسازد.

روابط ايران و عثماني

در عصر زند مناسبات ايران و عثماني بيشتر جنبة‌ سياسي داشت اگر چه ارتباط بازرگاني را نيز نمي‌توان ناديده گرفت. مرزهاي طولاني مشترك بين دو كشور، اختلافات سياسي بر سر اشغال برخي مناطق مرزي – كه اغلب متقابلاً صورت مي‌گرفت- و گاه جانبداري از برخي اعراب مرزنشين از جانب يكي از دو كشور، وجود اماكن مقدسه شيعيان در خاك عثماني و علاقة شيعيان ايران به زيارت ايران اماكن و بالاخره راه تجاري ايران به بازار تجارت جهاني از طريق عثماني به طور كلي موضوع اصلي ارتباط دولت ايران و دولت عثماني را تشكيل مي‌داد. زماني به دليل برخي از اين موارد و گاه به علت تشديد يكي از آنها روابط ايران و عثماني شكل ديگر به خود مي‌‌گرفت.

البته راه زميني و تاريخي تجارت ايران به مركز مهم بازار وقت يعني حلب از خاك عثماني مي‌گذشت و اين راه نسبت به ساير راه‌ها كوتاه‌تر بود. با اين همه تجار ايراني هفته ها و ماه‌ها در كشور عثماني به سر مي‌بردند تا بتوانند كالاهاي خود را در مراكز تجاري وقت در نواحي غرب عثماني عرضه كنند، البته غير از مخارج راه و هزينه حمل و نقل، گاه مي‌بايستي عوارض سنگيني نيز بپردازند همچنين زوار ايراني نيز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند. افزون بر‌آن ايرانيان مسافر مورد آزار عثمانيان قرار مي‌گرفتند كه گاه تلفاتي نيز به همراه داشت همچنين عوامل ديگري نيز بر مناسبات ايران و عثماني تأثير مي‌گذارد.

به طور خلاصه دلايل اختلاف ايران و عثماني كه سبب لشكركشي ايران به بصره شد به شرح ذيل مي‌باشد:

1 - برخي از مورخان يكي از دلايل اين لشكركشي به بصره را در عهد شكني، دولت عثماني در جريان مبارزه كريم خان با قبيلة بني كعب مي‌دانند كه دولت عثماني برخلاف تعهدي كه سپرده بود كمك نظامي لازم را به كريمخان نكرد.

2 – همچنين در ماجراي مربوط  لشكر كشي به عمان وقتي زكي خان عازم بندر عباس شد كريم خان از والي بغداد براي سپاهيان ايران از خشكي اجازه عبور خواست، در اين زمان عثمانيها نه تنها اين اجازه را ندادند بلكه با فرستادن آذوقه به ياري عماني‌ها برخواستند.

3- اعدام ميرمهنا به وسيلة والي بغداد كه كريم خان آنرا به منزلة دخالت در امور داخلي ايران تلقي كرده، و اعتراضاتي عليه اين عمل والي بغداد عنوان نمود ولي هيچ پاسخي دريافت نكرد.

4- برخي معتقدند كه چون انگليسيها در سال 1188 تجارتخانة خود را از بوشهر به بصره انتقال دادند، اين امر موجب اعتبار و رونق اقتصادي بصره و در مقابل وارد آمدن زيان بسياري به تجارت خارجي ايران و بنادر ايراني گرديد. كريم خان كه از انگليسيها به شدت آزرده خاطر شده بود، با حمله به بصره هم مي‌خواست زهر چشمي‌از آنان بگيرد و هم بصره را از رونق بيندازد تا دوباره تجارت بنادر ايران رونق يابد.

5- پس ندادن اموال زوار ايراني و ايرانيان مقيم عراق كه طاعون آنها را به كام مرگ كشيده بود از سوي والي عراق، و از زماني كه كريم خان استرداد اموال را از عمر پاشا در خواست كرد اين مسأله با بي‌توجهي والي مواجه شد.

6- اخذ عوارض از ايرانياني كه قصد زيارت مكه و ديگر اماكن مقدس را داشته و مي‌‌بايستي از خاك عثماني مي‌گذشتند در حالي كه در گذشته هيچگاه ، هيچ حكومتي چنين باجي از حجاج نگرفته بود، به همين علت اين امر مورد اعتراض كريم خان زند قرار گرفت.

7- برخي منابع نيز علت اختلاف ايران و عثماني را در اواخر عهد كريم خان بر سر حمايتي مي‌دانند كه كريم خان از ولاه كردستان معزول ساخت.

روابط ايران و روسيه:

پس از آنكه در زمان نادرشاه افشار روسها مناطق مازندران و گيلان و ديگر نواحي شمالي ايران را تخليه كردند به علت آشفتگي اوضاع داخلي روسيه پس از مرگ پتر كبير تا روي كار آمدن كاترين دوم، برخورد نظامي‌شايان توجهي با ايران نداشتند و چيزي كه معلوم است اين است كه در زمان زنديه هم ايرانيان با قدرت در برابر تجاوزات مرزي روسها ايستادگي مي‌كردند.

در زمان كريم خان روابط ايران و روسيه بر اساس عهدنامة تجاري دوجانبه 1775 كه در زمان پتر كبير منعقد شده بود استوار بود، از اين زمان به بعد وقايع داخلي ايران موجب شد كه اين كشور از دنياي خارج مجزا و روابط آن با دولت باختري قطع گردد. ليكن دولت روسيه پيوسته با ايران روابط سياسي داشت و هر بار كه هرج و مرج و انقلابات داخلي به اين دولت فرصت مي‌داد بي درنگ مرزهاي شمالي ايران را مورد تحديد قرار مي‌داد و هر بار، قسمت كوچكي از خاك اين كشور را به بهانه اي مجزا كرد. از طرف ديگر درياي خزر زمينة مساعدي براي استقرار تجارت بين دو كشور فراهم كرده بود. بندر انزلي در ايران و هشتر خان در روسيه مهم ترين مراكز تجاري ايران و روسيه از راه درياي خزر بودند، اين بنادر كه در منتهي اليه راههاي كارواني ايران و هند قرار گرفته بودند و با وجود اغتشاش و هرج ومرج داخلي ايران مركز فعاليت شديدي گريد. جنگهاي داخلي ايران در حقيقت انعكاس بسيار خفيف و بي اهميتي در فعاليت تجاري اين بنادر داشت.

در اين زمان همسايه شمالي ايران (روسيه)، بيشتر سرگرم رقابت با كشورهاي اروپايي و نبرد با عثماني بود. فرانسه كه با روسيه و اتريش درگير بود مي‌خواست ايران و عثماني را به هم نزديك و اين دو كشور مسلمان را عليه روسيه به جنگ وادار سازد، از همين رو پرسيمون، كشيش كه دررأس هيأت سياسي لوئي پانزدهم در سال 1751 به ايران و عثماني آمد تا اين هدف را تحقيق بخشد در آشوب قدرت نمائيها بين كريم خان دو مدعي ديگر او در آغاز كار آنها و با اينكه موفق به مذاكراتي هم با عليمردان خان، يكي از سه مدعي كه در اين زمان صدر اعظم ايران بود، شد ولي در نهايت نتيجه اي بدست نياورد و احتمال مي‌رود در آشوب هاي ايران به قتل رسيده باشد،‌اما از گزارشهاي باقيمانده از پرسيمون نشان مي‌دهد كه روسها پس از قتل نادرشاه از راه تجارت با قفقاز به تحكيم و توسعة نفوذ خود در ايالات اين منطقه پرداخته بودند و به تعبير پرسيمون با استفاده از جنگهاي داخلي ايران موفق شده بودند تجارت خارجي ايران را به خود اختصاص دهند. در نبردي كه بين عثماني و كريم خان بر سر مسأله بصره در گرفت روسها سفيري به دربار كريم خان فرستادند و پيشنهاد اتحاد عليه عثماني دادند. اين پيشنهاد در حالي بود كه روسها و عثمانيها نبردهاي شديدي را پشت سر گذاشته بودند و دولت عثماني هر بار امتيازات تازه اي به روسها داده بود. شبه جزيره كريمه را متصرف شده و حاكميت خوانين تا تار تحت الحماديه عثماني را پايان داده بود. كريم خان از اين پيشنهاد استقبال كرد، اما اجل مهلت نداد كه آن را عملي سازد...

روابط ايران و هند

دولت كريم خان با هندوستان كه داراي موقعيت اقتصادي و بازرگاني خاصي در منطقه بود، روابط بسيار حسنه سياسي و تجاري داشت كه در تبادل سفرا و هيئتهاي بين دو كشور نمود پيدا مي‌كرد. در سال 1184 سفير رسمي‌حاكم دكن حيدر علي خان بهادر به شيراز آمد و به حضور كريم خان رسيد. او هدايايي نيز با خود آورده بود و مدت2 ماه   در دربار مسكن گرديد مولف لگش مراد در رابطه با ورود سفير پادشاه هندوستان به شيراز و هدايايي كه وي به نشانه روابط دوستانه كهن خود به همراه آورد چنين مي‌نوسيد: « در اواخر سال 1184، ايلچي عظيم الشأن كه صاحب دستگاه فراوان بود با نامة عنبرين مشامه و مكتوب دوستي ختامه و تنسوقات و هداياي لايقه از جمله دو زنجير فيل قوي پيكر منظر بعضي مرصع آلات قبل شمامه عنبرين و مميزه اشياء نفسيه و ...از جانب حيدر نايي پادشاه والاجاه ملك دكن در شيراز به درگاه داراي زمين و فرمانفرماي زمين آمد...

روابط ايران و انگليس:

مناسبات ايران با قدرتهاي اروپايي نيز در اين دورة گذرا دستخوش تحول شد. كريم خان كلاً طرفدار تجارت بود و در سرآغاز امتياز نامه اي كه به كمپاني هند شرقي انگليس در 1763 م/ 1142ش اعطا شده در توصيف اين نظر نوشته شده است كه « مشتاقانه گفته است كه پادشاهي بايد شكوفا گردد و با افزايش تجارت و دادو ستد و نيز اجراي عدل وداد، عظمت گذشته را باز يابد.»

از همين رو در اوايل زمامداري كريم خان زند وقتي انگليسيها دريافتند كه وي مايل به تجديد روابط بازرگاني با آنان مي‌باشد در اين راه پيشقدم شدند و در سال 1763 ( 1177 ه‌‌.ق) ويليام آندر و پرايس نمايندة بازرگاني انگليس در خليج فارس نماينده اي به نام تامس دارن فرد را در رأس هيئتي به شيراز فرستاد، اين هيأت پيش از ديدار كريم خان با شيخ حاكم بوشهر قرادادي به شرح ذيل امضاء كردند:

ماده اول شركت انگليس مي‌تواند از هر نقطه بوشهر يا هر بندر ديگري كه در خليج فارس انتخاب نمايد مقدار زميني را كه براي ساختمان يك نمايندگي تجارتي لازم باشد تصرف كند. آنها مي‌توانند هر قدر كه مايلند توپ در اين مراكز كار بگذارند، ولي توپها نبايد از شش بوند بيشتر باشد. بعلاوه آنها مي‌توانند كه در هر نقطه اي از كشور ايران كه مايل باشند نمايندگي بازرگاني تأسيس نمايند.

دوم: بر مال التجاره هايي كه در بوشهر يا جاهاي ديگر صادر يا وارد مي‌شود نبايد گمركي بسته شود. سوم: هيچ ملت اروپايي ديگر اجازه وارد كردن امتعه  پشمي را ندارد. چهارم: قروض بازرگانان انگليسي و ديگران بايستي پرداخت شود . پنجم: انگليسيها حق خريد و فروش كالاهاي خود را دارند. ششم: هيچ گونه حقوق بازرگاني پنهاني و مخفيانه نبايستي پرداخت شود. هفتم: اجناس آب افتاده نبايستي به ايران وارد شود. هشتم: آزادي مذهبي به انگليسها اعطا مي‌شود. نهم: سربازان يا ملاحان فراري بايد تسليم شوند. دهم: دلالها، مستخدمين و ديگران كه در نمايندگي كار مي‌كنند كه از پرداخت ماليات  يا عوارض گمركي معافند. يازدهم: انگليسها در هر كجا كه هستند بايستي زميني براي قبرستان آنها اختصاص داده شود. و اگر آنها زميني را براي باغ بخواهند اگر آن زمين از اراضي خالصه و متعلق به شاه باشد مجانأ به آنها داده مي‌شود و اگرمتعلق به افراد باشد بداهتاً بايستي بهاي آن پرداخت گردد. دوازدهم: خانه اي كه قبلاً در شيراز به شركت  انگليسي تعلق داشت. آن را با باغ و آب و متعلقات آن به ايشان واگذار گرديد. از آنجايي كه كريم خان مايل بود تجارت بريتانيا، دوباره رونق يابد به همين دليل اين قرارداد در محرم سال 1177 امضاء گرديد.

دارن فرد پس از مذاكراتي با كريم خان موفق شد در دوم ژوئيه 1763 فرماني به امضاء برساند كه به موجب آن حق آزادي تجارت به اتباع انگليس اعطا شده و اجازه يا بند در بوشهر نمايندگي تجارتي داير و در بنادر خليج فارس به تجارت پردازند و كالاهاي آن نيز از حقوق گمركي معاف باشند، اما انگليسها مجاز نبودند پولي را كه از فروش كالاهاي خود در ايران بدست مي‌آورند از كشور خارج كنند، بلكه به جاي آن مكلف بودند اجناس ايراني صادر نمايند و از همين رو معلوم مي‌شود كريم خان با وجود بي سوادي اين اصل مهم اقتصادي را در نظر داشته كه از خروج ارز از كشور جلوگيري كند.

اما به هر حال پس از صدور اين قرارداد، بايد توجه داشت كه انگليسي ها دنبال منافع تجاري در ايران نبودند و حجم وارداتشان در سال از يك كشتي تجاوز نمي‌كرد، بلكه آنها در پي استقرار نفوذ سياسي خومد دز خليج فارس بودند...

روابط خارجي ايران با فرانسه:

از ديگر كشورهايي كه در زمان كريم خان را ايران روابط سياسي داشته، فرانسه بود، كه در دوران حكومت وكيل الرعايا عرصة كشمكش هاي انقلابي وزدو خورد انديشه هاي سياسي بود اگر چه تحركات انقلابيون فرانسه در طول حكومت كريم خان به مرحلة حادي نرسيده بود، ولي شتاب خود را هم مي‌رفت كه آغاز كند.

روابط ايران و فرانسه در زمان كريم خان در سه مرحلة مشخص مطالعه مي‌شود: اين روابط كه از تاريخ آخرين سفارت اعزامي‌از ايران به دربار لوئي چهاردهم در ورساي قطع شده بود، از سال 1751 ميلادي( 1166 هجري) از نو آغاز شد. در اين سال پادشاه فرانسه لوئي پانزدهم هيئتي به رياست شخصي به نام سيمون به ايران اعزام داشت، پس از اين هيأت روابط ايران و فرانسه به ترتيب توسط كنسولهاي فرانسه در بصره سيور پيرو و سيور روسو برقرار شد.

الف) سفارت سيورسيمون:

نخستين اقدام و نشانه ارتباط سياسي و تجاري دولت فرانسه با دولت زند، با اعزام سفيري در سال 1164 از طرف لويي پانزدهم پادشاه فرانسه انجام شد. در اين سال لوئي هيئتي به سرپرستي سيورسيمون به ايران و عثماني فرستاد، هدف او از اعزام اين سفير ايجاد ارتباط و جلب اتحاد با دولت ايران و عثماني به منظور نظارت بر تحركات نظامي‌روسيه، كه تهديدي جدي براي اروپا محسوب مي‌شد و نيز رقابت با آن دولت در سطح منطقه بود. در سال 1165 سيورسيمون ابتدا به عثماني و سپس به ايران آمد و در راه اصفهان، از طريق همدان به ظاهر عابد و مسلمان شد و خود را محمد رضا ناميد و تاريخ هجري را در پاي مكاتبات خود كه به فرانسه ارسال مي‌كرد مي‌نگاشت. هدف عمدة او از مأموريت سيمون جلب اتحاد كشورهاي منطقه عليه روسيه بود.

در يكي از گزارشهائي كه در 20 سپتامبر 1751 به فرانسه فرستاده است سيورسيمون صراحتاً مينويسيد كه قصد دارد معاهدات تجاري مختاف بين دولت اروپائي و ايران و تركيه منعقد كند.

سرنوشت شخص سيوريسون نيز مجهول است. آخرين نامة او در دست نيست و حتي از اين تاريخ به بعد ديگر خبري از او در دست نيست، گمان مي‌رود كه وي در اغتشاشات و جنگلهاي داخلي ايران كشته و يا در راههاي ناامن گرفتار راهزنان شده به قتل رسيده است، آنچه مسلم است اعزام اين هيئت بي نتيجه ماند و روابط فرانسه و ايران مدتي پس از آن توسط كنسول فرانسه در بصره برقرار گرديد.

ب) سفارت سيورپيرو (كنسول فرانسه در بصره)

در تابستان 1173 / 1759 به دنبال جنگهاي هفت سالة فرانسه و انگليس -كه از چند سال قبل شروع شده بود – ناوگان جنگي فرانسه ، دفتر نمايندگي تجاري انگليس در بندرعباس را ويران كرد. در سال 1177 / 1763 كه فرانسه شكست خورد و به موجب پيمان صلح پاريس كانادا و برخي متصرفات هندوستان را از دست داد، فعاليت آنها در ايران كمتر شد

به طور كلي ضعف ارتباط تجاري فرانسه را با ايران مي توان در اين نكته نمايان ديد كه فرانسه به رغم اينكه در اغلب بنادر هند و بنادر خليج فارس ناوگانهاي بازرگاني متعددي تأسيس كرده بود، در ايران هيچ پايگاهي نداشت، ارتباط مختصر تجاري ايران و فرانسه، با توجه به موقعيت مهم بندر بصره و استقرار فعاليت كنسول فرانسه – سيورپيرو – در آن، از طريق اين بنادر انجام گرفت...

مقاله مكتب تربيتي امام خميني

مقاله مكتب تربيتي امام خميني

مقاله مكتب تربيتي امام خميني (ره)

انسان

انسان از ديدگاه امام خميني (ره) و بسياري ديگر از انديشمندان مسلمان، داراي ويژگي هاي زير است:

  • انسان موجودي وابسته و فقير در برابر حقيقتي متعالي و بي پايان يعني خداست؛
  • موجودي آگاه است؛
  • موجودي مختار است؛
  • موجودي كمال جوست و كمال جويي او نامحدود است
  • تربيت پذير است و انبيا براي تربيت او فرستاده شده اند؛
  • بدون دستگيري وحي، در رسيدن به كمالات خويش توفيقي نخواهد داشت

در ميان اوصاف فوق، وصف نخست، يعني فقر وجودي صفت ويژه انسان نيست؛ زيرا همه هستي مخلوق، فقير و وابسته به خداستو انسان به عنوان جزئي از هستي مخلوق، وجودي فقير و وابسته دارد، تنها تفاوت اين است كه انسان مي تواند بر فقر خويش آگاهي يابد. اين آگاهي، او را به تكاپويي از سر بصيرت به سوي كمال مطلق مي كشاند؛ يعني او را تكويناً به حقيقت مطلق هستي متوجه است، با توجهي آگاهانه به سوي كمال مطلق سوق مي دهد. اين رتبه از آگاهي، يعني شناخت فقر خويشتن و اگاهانه به سوي حق شتافتن، نقطه اوج ويژگي دوم انسان است.

ويژگي سوم يعني مختار بودن انسان تعيين كننده جهت حركت اوست. جه حركت انسان وابسته به شناختي است كه او از خود دارد. اگر او به فقر همه جانبه خويش در برابر خدا معترف باشد، جهت حركت او به سمتي است و اگر از فقر خويش غافل باشد جهت ديگري را براي حركت خود برمي گزيند. طبيعي است اگر موجودي كه خود را قير مي يابد به مبدأ غنا توجه كند. به عبارت ديگر اگر انسان در ويژگي اول و دوم خويش به رتبه «فقر آگهي» رسيد، دارا بودن قوه اختيار باعث حركت كمالي شتابدار او مي شود؛ يعني ويژگي چهارم او (كمال جويي نامحدود) را در بالاترين و بهترين شكل ممكن تحقق مي بخشد. لكن اگر قوه آگاهي انسان، او را به استشعار نسبت به فقر خويش رهنمون نشود، آنگاه فقر وجودي و تكويني انسان، او را در حد ديگر موجودات، طالب كمال خواهد كرد و به سوي آن هدايت خواهد نمود، با اين تفاوت كه در اين فرض، اختيار او در دام «اشتباه كمال» گرفتار خواهد آمد، يعني اموري را برمي گزيند كه كمال حقيقي نيستند و تلاش او راه دستيابي به آنها فرجامي ناخوشايند خواهد داشت. اين كمال غرحقيقي را كمال موهوم مي خوانيم.

فطرت

يكي از مباحث مهمي كه درباره شناخت انسان صورت گرفته است بحث فطرت است. «فطرت حالت و هيئتي است كه (خداوند) خلق را بر آن قرار داده (است)»فطرت را مي‌توان ويژگي مشترك برخي از اوصاف انسان دانست. اين ويژگي مشترك را مي توان اينگونه خلاصه كرد.

- همه افراد بشر در آن مشتركند، عالم و جاهل و شهري و روستايي، سفيد و سياه، غربي و شرقي و زن و مرد و... .

- اكتسابي نيست.

- «هيچ يك از عادات و مذاهب و طريقه هاي گوناگون در آن راهي پيدا نكند و خلل و رخنه اي در آن از آنها پيدا نشود، اختلاف بلاد و اهويه و مأنوسات و آراء و عادات كه در هر چيزي، حتي احكام عقليه، موجب اختلاف و خلاف شود، در فطريات ابداً تأثيري نكند»

- اختلاف افهام و ضعف و قدرت ادراك لطمه اي بر آن وارد نياورد

به اين ترتيب اگر صفتي از اوصاف انسان همگاني نباشد، اكتسابي باشد و عادات، مذاهب، شرايط محيطي، قوت و ضعف ادراك و امثال آن در آن صفت تأثير كند و آن را از بين ببرد، آن صفت را نمي توان فطري دانست.

فطريات انسان از اين قبيل اند:

- آگاهي به وجود مبدأ عليم و حكيم و قدير.

- آگاهي به توحيد.

- عشق به كمال مطلق.

- آگاهي به جهان آخرت.

- آگاهي نسبت به وجود انبياء و ضرورت ارسال رسل.

وجود اوصاف فطري در انسان به معناي بي نيازي انسان از تربيت نيست. زيرا كار انبياء، مربيان و معلمان اخلاق، حفظ صفا و سلامت فطرت انسان ها از گزند انحرافات و فساد است. «نفس در بدو فطرت، خالي از هر نحو كمال و جمال و نور و بهجت است. چنانكه خالي از مقابلات انها نيز هست. گويي صفحه اي است خالي از مطلق نقوش، نه داراي كمالات روحاني و نه متصف به اضداد آن است. ولي نور استعداد و لياقت براي حصول هر مقامي در او وديعه گذاشته شده است.» انسان چون تحت تعليم و تربيت انبياء و مربيان قرار مي گيرد، استعدادهاي فطري خويش را به فعليت مي رساند. بنابراين تربيت مانع از آن مي‌شود كه امور طبيعي محيطي و امثال آن و نيز اعمال اختياري ناصواب فطرت انسان را بپوشاند و به فعليت رسيدن كمالات او را ناممكن سازند.

كلياتي درباره ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي امام (ره):

ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي امام نيز همچون ديگر آرائشان تحت تأثير نگرش فلسفي و ديني ايشان است. اجتماع انساني و مناسبات و نظام هايي كه بر آن حاكم است، در انديشه و عمل اعضاي خود تأثيرگذار است. مهمترين تأثيري كه اجتماع بر اعضاي خود مي گذارد تعيين نگرش او درباره غايت وجود انسان است. اجتماع بر اسا ارزش هايي كه دارد آرزوهايي را در جان انسان ها شكل مي دهد و عمل آنها را در جهت تحقق بخشيدن آن آرزوها مصروف مي دارد و به اين وسيله در سرنوشت، سعادت و شقاوت آنان تأثير مي‌كند. دين از آنجا كه سعادت همه جانبه بشر را منظور دارد نظامات اجتماعي را نيز تحت هدايت خود قرار مي دهد و همزمان به مصالح فرد و اجتماع توجه مي كند و تأمين همه نيازهاي او در تمام ابعاد را بر عهده مي گيرد، در حالي كه مكاتب مادي تنها به بعد مادي حيات انسان مي پردازند

تنظيم شايسته مناسبات انساني زماني به وقوع مي پيوندد كه ارزش ها و امتيازات اجتماع به گونه اي باشد كه انسان ها بر اساس تقوا و پاكي ارزيابي شوند و جامعه از امتيازات پوچ و بي اساس خالي باشد در جامعه اي كه با مفاسد و مظالم مبارزه مي شود انسان ها از آلوده شدن و انحراف فطرت خداجوي خود مصون مي مانند و زمينه براي تحقق هدف آفرينش از خلقت انسان فراهم مي شود. در جامعه اسلامي مناسبات افراد جامعه با يكديگر بر اساس عدالت استوار است و مبارزه با ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعي فريضه اي است بر گردن مسلمين و عبادتي ارجمند است افزون بر رعايت عدالت در خصوص روابط داخلي جامعه رابطه جامعه اسلامي با ديگر جوامع نيز بايد به گونه اي باشد كه با اهداف خلقت و مقاصد شريعت سازگار باشد.

استقلال سياسي و اقتصادي از جمله اهداف سياسي و اجتماعي است اين هدف هم به كيفيت روابط جامعه اسلامي و ديگر جوامع شكلي خاص مي بخشد و هم روابط داخلي افراد جامعه را به سمت تلاش و پويايي سوق مي دهدو در سايه استقلال است كه نظام اسلامي قادر خواهد بود تكاليف الهي خويش را عملي سازد و اهدافي از اين دست را پي گيرد: دعوت مسلمانان به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان، حمايت از مبارزان، گرسنگان و محرومان در سراسر جهان،مبارزه با نظام كفر جهاني و به اهتزاز درآوردن پرچم لااله الله بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري. انجام تكاليف و تحقق اهداف فوق نيازمند ثبات داخلي جامعه اسلامي است و اين ثبات در سايه عدالت، نظم و اتحاد پديد مي آيد. علاوه بر ثبات داخلي توانايي علمي و قدرت نظامي نيز از مقدمات ضروري رسيدن به اين اهداف است.

در اينجا مقصود برشمردن اهداف سياسي و اجتماعي به شكل طبقه بندي شده نيست، ولي الگوي كلي براي طبقه بندي اهداف از همين مختصر قابل دريافت است. در طبقه بندي اهداف برترين هدف، زمينه سازي براي تأمين نيازهاي انسان در جهت رسيدن به كمال مطلوب انساني است. اوصاف انسان و اجتماع مطلوب عبوديت و كرامت است. عبوديت منشأ مسئوليت و دينمداري انسان است و كرامت مبدأ استغناء و استقلال انسان و جامعه مسلمانان در برابر ديگران.

يكي از مباحث مهم در ارتباط با چگونگي تنظيم روابط داخلي اجتماع اسلامي بحث از آزادي است. تعيين حدود آزادي هاي اجتماعي با رجوع به منابعي امكان پذير است اين منابع از اين قرارند:

1- چيستي انسان.

2- غايات وجودي انسان.

3- نسبت انسان با خدا و طبيعت.

4- اهداف اجتماع.

بنابراين آزادي را بايد در گستره اي وسيع تر از مفهوم اجتماعي آن بررسي كرد، در سطور آتي بحث كوتاهي درباره آزادي خواهيم داشت.

«آزادي»

سخن از آزادي و مباحث دامنه داري كه درباره آن صورت پذيرفته، بيشتر معطوف به مفهوم اجتماعي و سياسي آن بوده است. اگرچه فيلسوفاني به جستارهايي عميق تر در خصوص ريشه هاي دروني آزادي در انسان نيز پرداخته اند، نظر به مفهومي كه امروزه از كلمه آزادي به ذهن متبادر مي شود، توجه بسياري از انديشمندان معاصر به مفهوم اجتماعي اين اصطلاح بوده است. ولي بي شك آزادي را در گستره اي وسيع مي توان مورد بررسي قرار داد، براي اين بررسي بايد بر تعريفي از آزادي متكي بود و از ذاتيات اين مفهوم آگاهي داشت.

آزادي را مي توان جواز اعتباري اعمال قوه اختيار تعريف كرد. توضيح اينكه قوه اختيار در انسان امري است تكويني؛ يعني انسان چنان آفريده شده كه در طول زندگي از گزينش ناگريز است و به تعبيري، در انتخاب اختيار، مختار نيست. انسان مختار در اعمال قوه اختيار خويش به موانع و محدوديت هايي برمي خورد، بعضي از اين محدوديت ها تكويني است؛ بنابراين، گستره اعمال اختيار را محدود مي كند. محدود بودن قواي جسمي و روحي و محيط طبيعي، حصارهايي تكويني هستند كه انسان را محاصره نموده اند.

1- آزادي انسان در رابطه با خود:

مقصود از خود در اينجا، مجموعه جسم و جان انسان است؛ يعني اعضا و اندام هاي بدن و مجموعه شناخت ها، عقايد و آرمان ها و احساسات هر فرد. انسان تكويناً چنان است كه مي‌تواند جسم خويش را حفاظت كند يا نابود سازد. جسم خويش را بيارايد يا بيالايد، بنوازد يا بيازارد، بپروراند يا مهمل گذارد. آيا انسان با وجود اين توانايي مجازا ست هر يك از دو سوي اين راه ها را برگزيند؟

پاسخ اين پرسش در مباني انسان شناختي كه پيشتر گفته شد، يافت مي شود. اگر انسان موجودي مخلوق، فقير، هدفدار و مسئول است، هرگز چنين آزادي اي ندارد. آلودن، آزدن و نابودسازي بدن براي تقرب به خداوند به كار نمي آيد، بلكه ابزار تلاش براي قرب به خداوند را از او مي گيرد؛ بنابراين، تنها يكي از اين دو راه را بايد برگزيند.

آيا انسان مجاز است كه ذهن و احساس خود را در معرض هر پيامي قرار دهد؟ آيا مجاز است عقل و احساس خويش را به دست الكل، مواد مخدر، و امثال آن بسپارد؟

با بيان فوق ممنوعيت اين كار آشكار است و نيازمند توضيح نيست. با داشتن چنين نگرشي است كه مبارزه با مفاسد اجتماعي بي خوف و هراس ملامت ملامت گران، مورد توجه حكومت اسلامي قرار مي گيرد.

2- آزادي در رابطه با ديگران:

آزادي در رابطه با ديگران همان گونه از آزادي است كه بيشتر مورد توجه فيلسوفان و جامعه شناسان بوده است و تحت عناويني همچون آزادي عقيده و بيان مطرح شده است. در فرهنگ اسلامي نيز آموزه هاي گرانقدري در اين خصوص وجود دارد. امام (ره) نيز در مواقع گوناگون بر آزادي بيان و عقيده تأكيد كرده اند و محدوده هاي آن را مشخص نموده‌اند

3- آزادي در رابطه با طبيعت:

محيط طبيعي انسان به اقتضاي حكمت الهي برآورنده همه نيازهاي اوست و اعمال قوه اختيار آدمي گاه موجب آسيب محيط طبيعي به گونه اي مي شود كه تأمين نيازهاي برخي از انسان‌ها مختل مي شود و حركت كمالي آنها با دشواري مواجه مي گردد. اگر پيامد عملي در رابطه با طبيعت اختلال در نظام تأمين نيازها شود، آن عمل ممنوع و خارج از محدوده آزادي انسان استضرورت حفظ محيط زيست وجوب تلاش براي باروري بيشتر طبيعت در همين مقوله قابل تبيين است.

4- آزادي در رابطه با خدا:

روابط انسان با خداوند را مي توان در دو دسته تقسي كرد، رابطه معرفتي و رابطه عملي:

رابطه معرفتي= معرفت جويي انسان نسبت به خداوند و صفات او.

رابطه عملي= بندگي و اطاعت از پروردگار

رابطه معرفتي:

آزادي در خصوص اعمال اختياري انسان قابل طرح است و مجموعه فعاليت هاي ذهني انسان براي دستيابي به شناخت وجود و صفات خداوند اعمالي اختياري هستند. تكاپوي ذهني براي معرفت به وجود خداي متعال از ديدگاه الهي واجب است و خودداري از چنين عملي ممنوع است يعني خارج از قلمرو آزادي انسان است. در باب صفات خداوند نيز تلاش براي تحصيل معرفت نسبت به صفات خداوند ضروري است و محدوده آن وحي را تعيين مي كند.

معرفت خداوند از چنان اهميتي برخوردار است كه بعثت انبياء را براي تحقق معرفه الله دانسته‌اند و چنان دقيق است كه نيازمند كسب مقدمات فراوان است

رابطه عملي:

قاعده اي كه رابطه عملي انسان با خداوند را تنظيم مي كند، بندگي و اطاعت از پروردگار است. ولي قلمرو اطاعت و بندگي بسيار گسترده است. بخش وسيعي از اين قلمرو در واقع همان روابط سه گانه انسان با خود، ديگران و طبيعت است. بخش اختصاصي آن مربوط به نيايش ها و مناسك عبادي انسان است. كيفيت و كميت نيايش و انجام اعمال و مناسك عبادي در محدوده اي از ضوابط قرار دارد. اين ضوابط را خداوند تعيين فرموده است، حداقل ها و چگونگي هاي اين اعمال از سوي وحي معلوم شده است. حداكثرها با مراجعه به تكاليف و اهداف انسان در مجموع حيات خويش قابل شناخت است. به اين ترتيب اگر زياده روي در نماز و دعا موجب ترك وظايف اجتماعي و يا باعث ضعف و بيماري جسماني باشد روابط انسان با خود و ديگران را مختل مي كند و در نتيجه مجاز نخواهد بود.

توجه: بحث از آزادي تنها بحث از محدوده ها نيست بلكه پس از شناخت قلمروهاي آزاد حيات، استفاده از اين آزادي ها براي تحقق اهداف حيات تكليف انسان خواهد بود و هرگاه آزادي هاي مشروع انسان مورد تهديد قرار گيرد مسئوليت اجتماعي و الهي انسان مقتضي قيام براي اعاده آزادي انسان است زيرا نبود آزادي هاي مشروع موجب اختلال در تحقق هدف حيات يعني رسيدن به كمال انساني از طريق اختيار است.

اهداف تعاليم و تربيت

از ديدگاه امام خميني (ره) همه عالم مدرسه بشر براي تعليم و تهذيب است. گستره آموزش و پرورش از اين منظر فراتر از محدوده مدارس و دانشگاه ها خواهد بود و شناسايي اهداف تعليم و تريت منحصر به شناخت اهداف نهادهاي رسمي تعليم و تربيت نمي شود. به همين جهت مناسب است اهداف تعليم و تربيت را به گونه اي مطرح ساخت كه همزمان راهنماي افراد و نهادهاي مختلفي همچون آموزش و پرورش، آموزش عالي، راديو و تلوزيون، مطبوعات، حوزه هاي علميه و... قرار گيرد.

اهداف واسطي:

اهداف واسطي چنان كه از نام آنها پيداست واسطه و وسيله رسيدن به هدف غايي هستند. اهداف واسطي تقسيمات گوناگوني دارند. دسته اي از آنها را مي توان اهداف فردي ناميد و دسته اي را اهداف واسطي. در تقسيمي ديگر مي توان اهداف واسطي را به دو گروه اهداف شناختي و اهداف عملي تقسيم كرد. در اينجا براي دسته بندي اهداف واسطي از تقسيم اخير بهره مي گيريم.

اهداف شناختي:

1- شناخت اصول دين از مبدأ تا معاد

- خداشناسي، شناخت ذات و صفات خداوند.

- خودشناسي

- پيامبر شناسي

- دين شناسي (معارف و احكام)

- معادشناسي

2- شناخت معارفي كه جنبه زيستي حيات انسان را تسهيل كند. شنامل آشنايي با علوم و فنون و تخصص هايي كه تأمين نيازهاي اوليه در گرو آنهاست. تأمين خوراك، پوشاك و مسكن و امنيت (در برابر عوامل طبيعي)

3- شناخت معارفي كه مقتضاي زندگي در اجتماع است.

- شناخت اجتماعي، آگاهي از آداب، سنن و قوانين اجتماعي.

- شناخت سياسي.

- شناخت اخلاقي.

اداف شناختي تماماً جنبه نظري دارند. يكي از مهمترين انواع شناخت هايي كه به انسان در جهت رسيدن به هدف غايي ياري مي دهد شناخت اخلاقي است مقصود از شناخت اخلاقي آگاهي از محاسن اخلاق مثل صبر، شكر، حيا، تواضع، رضا. شجاعت، سخاوت، زهد، ورع و تقوي، استقلال فكري، خودباوري و ديگر محاسن اخلاق و علم به كيفيت و تحصيل آنها  و همچنين علم به اخلاق مذموم و قبيح از قبيل حسد، كبر، ريا، حقد، غش، حب رياست و حب دنيا و نفس، خودباختگي فكري، مسئوليت گريزي و علم به كيفيت تنزه از آنهاست

اهداف عملي:

اهداف عملي متناظر با اهداف شناختي در سه گروه قابل دسته بندي هستند:

1- اهداف عملي متناظر با شناخت اصول دين.

- توانايي انتخاب عمل، اتخاذ روش و انجام افعال متناسب با غايت وجودي خود و توانايي‌هاي ذهني و جسمي خويش.

- تقواي عملي به معناي ناظر ديدن خداوند در زندگي. ناظر ديدن خداوند در اينجا به معناي اذعان نظري به نظارت خداوند نيست بلكه در مقام عمل اين نظارت را باور داشته باشد.

- مهارت در عمل به واجبات و ترك محرمات.

2- هدف عملي متناظر با شناخت هاي زيستي

- مهارت كافي در انجام وظايف حرفه اي و نيز توليد يا تهيه نيازهاي اوليه.

3- اهداف عملي متناظر با شناخت معارف مربوط به زندگي در اجتماع.

- رعايت عملي هنجارهاي اجتماع اسلامي اعم از هنجارهايي كه در شكل قانون وضع شده‌اند و آداب و سنن.

- مهاجرت در اجراي قواعدي كه فرايند اجتماعي شدن را موجب مي شوند.

- مشاركت فعال در امور سياسي.

­ قيام براي اقامه حكوومت اسلامي و انجام تكاليف در برابر حكومت اسلامي.

- يافتن ملكات اخلاقي.

اهدافي كه تاكنون به ان اشاره شد عمدتاً اهداف فردي هستند، اهداف اجتماعي تعليم و تربيت در اسلام را با شناخت اهداف اجتماعي اسلام مي توان شناخت. به اين ترتيب به طور خلاصه اهداف تعليم و تربيت در اسلام پديد آوردن شناخت، روحيه، انگيزه و مهارت هاي عملي لازم در جهت تحقق اهداف اجتماعي اسلام است. اهدافي كه خود به انواع مختلفي همچون اهداف فرهنگي، سياسي و اقتصادي قابل تقسيم اند.

اهداف فرهنگي:

- گسترش سواد عمومي.

- استقلال علمي و فرهنگي

- ترويج فرهنگ اسلامي.

پايان نامه فلسفه زبان ويتگنشتاين، متقدم و متأخر

پايان نامه فلسفه زبان ويتگنشتاين، متقدم و متأخر

فلسفه زبان ويتگنشتاين، متقدم و متأخر

فصل اول : ويتگنشتاين متقدم و ويتگنشتاين متأخر

فصل دوم : نظريه تصويري

فصل سوم : نظريه كاربردي

فصل چهارم : زبان خصوصي

لودويك ويتگنشتاين

معروف است كه ويتگنشتاين در طول حيات خود طي دو دوره، دو فلسفه را به وجود آورد كه هركدام تازگي ها و نوآوري هاي خاص خود را دارد؛ وجه جامع آن دو اين است كه به مسأله زبان از ديد فلسفي مي پردازد. آنچه در اين نوشتار تقديم مي گردد گزارشي نسبتا جامع از اين دو فلسفه است. نويسنده كوشيده است به توصيه خودِ ويتگنشتاين، خطوط اصلي فكر او و مسائل اساسي را كه براي او مطرح بوده دنبال كند.

در فلسفه متقدم مسأله اصلي نسبت بين زبان و جهان است كه ويتگنشتاين تئوري تصويري را مطرح مي سازد. در فلسفه متأخر، ويتگنشتاين معتقد است اساسا فلسفه وظيفه ديگري برعهده دارد و آن اينكه چون مشكلات فلسفي زاييده سوءتفاهمند بايد ريشه آن را بشناسند و آن اين است كه بازي هاي زباني را با هم خلط مي كنيم. در اين جا ديگر نبايد دنبال معنا رفت، بايد به كاربرد زبان توجه كرد.

در يك كلمه، فلسفه ويتگشتاين بر آن است تا حد و مرز زبان را مشخص سازد: با زبان چه چيزهايي را مي توان بيان كرد و چه چيزهايي را نمي توان.

لودويك ويتگنشتاين يكي از مهمترين فيلسوفان تحليلي قرن بيستم است كه بواسطه دو اثر مهم فلسفي‌اش- رساله منطقي- فلسفي و پژوهشهاي فلسفي- مسير و جهت فلسفه تحليلي را تحت تأثير قرار داد.  او را بايد نقطه عطفي در تاريخ تفكر فلسفي و همچنين هم تراز فلاسفه‌اي چون دكارت، كانت، هايدگر و . . . به حساب آورد كه انقلاب و چرخش زباني را ايجاد كرده است. در طول تاريخ تفكر فلسفي مي‌توان كساني را مشاهده كرد كه آغازگر يك انقلاب و تحول فكري بوده اند. شايد بتوان گفت سوفسطائيان اولين انقلابيون تاريخ فلسفي هستند. كه موضوع پژوهش فلسفي را از عالم و طبيعت به پژوهش درباره خودشان تغيير دارند و يا مي‌توان به كانت اشاره كرد كه با آراء و عقايد خود توجه متفكران را از متعلق شناسايي به سوي فاعل شناسايي و تواناييها و محدوديتهاي ذهن آن معطوف ساخت تغيير و تحول مهم و قابل ملاحظة ديگر توسط هايدگر ايجاد مي‌شود، فلسفه كه از زمان دكارت همواره دل مشغول اين سؤال بوده است كه دانش چيست و به چه چيزي ممكن است شناخت پيدا كنيم؟ با ظهور هايدگر ديگر اين سؤالات محور دل مشغولي‌هاي فلسفه قرار نمي‌گيرد و در عوض به مسأله مهم و اساسي «هتسي يا بودن» پرداخته مي‌شود. به طور كلي مي‌توان گفت كه در هر دوره، مسئله‌اي در محور و مركز توجه قرار گرفته است گاه طبيعت و عالم هستي، گاه انسان و ذهن او و تواناييها و محدوديتهاي آن و گاه خود  هستي و وجود مطرح بوده‌اند. اما آنچه كه در فلسفه ويتگنشتاين به عنوان مسئله محوري فلسفه وي مطرح است مسئله زبان است و او را بايد از اين جهت نقطه عطفي در تاريخ فلسفه دانست كه آراء و عقايدش نقطه عزيمت تأمل فلسفي از بررسي و تحليل «ماهيت شناخت و مفاهيم ذهن آدمي» به سوي تحليل «زبان» است. اين تحليل زباني را مي‌توان در آراي فلاسفة تحليل زباني معاصر مشاهده كرد فلاسفه‌اي چون راسل- كارناپ، آير، رايل و . . . . سعي كردند تا مباحث فلسفي را در مقوله مباحث زبان شناختي جاي دهند اما ذكر يك نكته بسيار حائز اهميت است: مراد ويتگنشتاين از تحليل زباني چيست آيا او به دنبال همان تحليل مورد نظر تجربه گرايان كلاسيك است كه تصورات و ايده‌ها را تجزيه و تحليل مي‌كردند تا به انطباعات حسي آنها برسند و يا اينكه تحليل مورد نظر او همان تحليل كانتي است كه تحليل مفاهيم و كليات ذهني بود. در حقيقت تحليل زباني مورد نظر او نه همچون تجربه گرايان كلاسيك تحليل تصورات و ايده‌ها است و نه تحليل مفاهيم و كليات ذهني. بلكه مراد وي از تحليل، تحليل گزاره‌ها است . زيرا به نظر ويتگشتاين گزاره‌هاي زبان ما يك ساخت و صورت منطقي دارند كه در اغلب جملات اين صورت در وارء صورت دستوري ظاهري پنهان گشته است و همين عدم وضوح و ابهام صورت منطقي سبب فهم غلط و كاربرد نادرست زبان شده است و مسائل و نظريات فلسفي كثيري را به بار آورده است به همين خاطر ما بايد به تحليل زبان به منظور كشف اين صورت منطقي بپردازيم تا از ايجاد مسائل فلسفي اجتناب كنيم.

(Did Wittgensteim take the Linguistic Turn, p.1)

چنين نگرشي در باب رابطه زبان و فلسفه ايجاد چرخش زباني شد. يكي از مفسران انديشه‌هاي ويتگنشاين، رساله منطقي ـ فلسفي را عامل ايجاد اين چرخش زبان مي‌داند و  به نكاتي كه بيانگر و گواه چنين و تحولي است اشاره مي‌كند. از ميان آنها مي‌توان به توجه و علاقه ويتگنشتاين به تعيين حد و مرز ميان جملات معنادار و جملات بي‌معنا، تعيين محدوديت‌هاي زباني، وضوح بخش منطقي انديشه‌ از طريق تحليل منطقي‌ ـ زبان گزاره به عنوان وظيفه فيلسوف، تعيين ماهيت ذاتي گزاره و . . . . اشاره كرد.

(Hacker.P.M, Wittgenstein’s place in twentieth – century Analytic (phiolsophy, p.37

نكته مهم و حائز اهميت كه بايد در اينجا به آن اشاره كرد اين است كه توجه و علاقه شديد ويتگنشتاين به زبان و تعيين محدوديت‌هاي آن شايد اين تصور غلط و نادرست را در ما ايجاد كند كه او صرفاً يك زبان شناس است اما اين تصور بسيار غلط و نادرست مي‌باشد، زيرا او به زبان نه از آن حيث كه زبان است بلكه به خاطر فلسفه علاقمند بود.

او به تحليل زبان پرداخت تا بتواند از اين رهگذر مسائل فلسفي‌اي كه از بدفهمي‌منطق زبان ناشي شده است را حل كند خود وي نيز در مقدمه رساله منطقي ـ فلسفي مي‌گويد هدف كتابش حل مسايل فلسفي است كه از بدفهمي‌منطق زبان ناشي شده است و سعي دارد تا با تحليل زبان و كاربردهاي ويژه واژه‌ها در شرايط و مقتضيات معين، راه گريزي براي رهايي از مسائلي بيابد كه موجب آشفتگي فكر مي‌شوند. در صورت عدم توجه به رابطه ميان زبان مسائل فلسفي توج به سختي مي‌توان فهميد كه منظور او از طرح مسائل زباني چيست. از نظر فلاسفه تحليل زباني هر چند كه گام اول در تفكر فلسفي رو در رويي با مسائل فلسفي مي‌باشد اما از آنجايي كه همه مسائل مطرح شده توسط فلاسفه معنادار نيست و با دقت در محتوا و معنا آنها و  با توجه به ملاك‌ها و معيارهاي معناداري متوجه خواهيم شد كه آنها هيچ گونه معنا و محتواي محصلي ندارند لذا ابتدا بهتر است كه به بحث زبان شناختي و تعيين معناداري و بي‌معنايي گزاره‌ها بپردازيم پس از اثبات معناداري مسائل به بررسي و تحقيق در زمينه آنها بپردازيم بدين جهت مهمترين و اساسي‌ترين سؤال يك فيلسوف زباني اين است كه زبان چيست و در چه صورت گزاره معنادار است و در چه حالتي بي‌معنا است مرز ميان واژه و جمله‌ي معنادار از بي‌معنا كدام است. بعبارت ديگر اساساً منظور از معنا و محتواي يك جمله چيست و چه عواملي باعث معناداريي و بي معنايي جمله يا واژه مي‌گردد. همان طور كه ملاحظه كرده‌ايم فلاسفة تحليل زبان، براي حل مسائل فلسفي است كه به بحث زبان شناختي روي آوردند و بحث از معنا و زبان مدخل اصلي فلسفه آنها شد. ما به رابطه‌ي ميان مسائل فلسفه و زبان در فلسفه آنها بايد توجه كرد. (دكتر احمدي، تحليل زباني فلسفه، صص 53-52). عدم توجه برخي از افراد به اين رابطه باعث سؤء تعبير شده است به طوري كه «تشخيصشان اين است كه تحليلگران زبان، فلسفه را در جهان تنزل مقام داده‌اند فيلسوفاني كه روزگاري حقيقت و واقعيت نهايي را به آدميان تعليم مي‌دادند اكنون به نحويان تمام عياري تبديل شده‌اند كه در عالم الفاظ مته به خشخاش مي‌گذارند» (هادسون، لودويگ ويتگنشتاين، ص 103) اما اين نظريات و عقايد درست نيستند زيرا منظور تحليلگران زبان از تحليل زبان چيزي جز روشن  انديشي نيست همانطور كه از زمان سقراط نقش فلاسفه روشن انديشي، يعني تعيين كاربرد صحيح واژه‌ها بوده است و سعي داشته‌اند تا از آشفته انديشي يعني كاربرد نادرست واژه‌ها جلوگيري كنند تحليل زبان و تعيين حد و مرزهاي آن پرداختند. از اين رو ويتگنشتاين از تحليل زبان و بررسي ساخت آن و محدوديتهايش آغاز مي‌كند همانطور كه كانت از تحليل ذهن انساني و بررسي ساختار و محدوديت‌هاي آن آغاز مي‌كند. اختلاف كانت با ويتگنشتاين در اين است كه كانت به دنبال حدود توانايي ذهن بشر بود حال آنكه ويتگنشتاين و اكثر فلاسفه تحليلي به دنبال تعيين حدود كلام معنادار. علت اينكه فلاسفه تحليل زباني توجه به بحث معناداري را بر توجه به حدود تواناييهاي ذهني بشري مقدم دانستند به اين خاطر بود كه در مرز زبان معنادار مرز تفكر ممكن است. اما با وجود اين تفاوت هر دوي آنها در اين نظر توافق دارند كه مهملات ظاهر فريب فلسفه به خاطر تجاوز از حدود ايجاد شده‌ است هر چند  كه منظور يكي تجاوز از حدود توانايي ذهن بشري است و منظور ديگري تجاوز از حدود زبان. ويتگنشتاين به منظور جلوگيري از تجاوز حدود زبان سعي مي‌كند تا مرزي ميان كلام معنادار و كلام مهمل ترسيم كند، بدين ترتيب فلسفه كه قبلاً به عنوان علم به وجود بماهو وجود تلقي مي‌‌شد و وظيفه فيلسوف رفع حجاب از چهره هستي بود. اكنون به مطالعه در زبان تقليل مي‌يابد.

دو دوره فعاليت فلسفي و رابطة ميان آن دو

اگر چه ويتگنشتاين در تمام دوران فعاليت فلسفي‌اش، از سال 1916 تا 1951، به مطالعه عقايد فلسفي به ميانجيگري زبان مي‌پردازد و از منظر زبان به فلسفه، متافيزيك، اخلاق و . . . . مي‌نگرد اما همواره نظريه واحدي درباره زبان، ماهيت و عملكرد آن اتخاذ نكرده است مهمترين عقيده وي در باب زبان و رابطة آن با فلسفه كه بعدها دچار تغيير و تحول مي‌گردد اين نظريه است كه مسائل فلسفي به خاطر خصلت پيشين خود به كمك قواعد زبان قابل حل است اما در دورة اول ابزار مناسب براي حل مسائل فلسفي را تحليل منطقي و تجزيه گزاره‌ها به گزاره‌هاي بنيادين مي‌دانست و به عبارت ديگر زبان را يك دستگاه محاسبه با قواعدي ثابت مي‌دانست كه اين قواعد زير لايه دستور زبان پنهان شده‌اند.

اما در دوره دوم، ديگر تحليل منطقي را لازم نمي‌دانست بلكه آنچه كه لازم و ضروري بود چيزي جز توصيف رفتارهاي زباني نبود. در واقع امتياز فلسفه ويتگنشتاين نيز در اين است كه دو ديدگاه متفاوت را در اين زمينه مطرح كرده است كه هر يك از آنها لوازم و نتايج خاص خود را به دنبال دارد و بدين لحاظ بسياري از صاحبنظران و مفسران انديشة او قائل به دو دورة حيات فلسفي در انديشة او شده‌اند كه از آن به «ويتگنشتاين متقدم» و «ويتگنشتاين متأخر» ياد مي‌كنند. آراء و نظريات اصلي دوره اول در قالب «رساله منطقي- فلسفي» متبلور مي‌شود و آراء دورة دوم نيز در كتاب پژوهشهاي فلسفي شكل نهايي به خود مي‌گيرد. با وجود اينكه اختلافات ميان آنها روشن است اما رگه‌هاي فراواني وجود دارد كه به واسطة آنها مي‌توان عقايد دورة نخست و بعدي را به هم پيوند داد. مفسران نيز با اينكه در مورد تمايزات ميان دو دوره نظرهاي مختلفي ارائه كرده‌اند اما در اين نكته اتفاق نظر دارند كه در هر دوره مسأله‌ي زبان اهميت دارد دو اثر مهم فلسفي دوره اوليه، يعني «يادداشتها»، و «رساله منطقي- فلسفي» به زبان پرداخته‌اند و «پژوهشهاي فلسفي» و «كتابهاي آبي» نيز كه به دوره دوم تعلق دارند بحث از زبان شروع مي‌شوند؛ به طور كلي مي‌توان گفت كه آنچه در كانون توجه هر دو دوره قرار گرفته است اهميت زبان در انديشه و زندگي آدمي‌است.

رابطه ميان دو دوره از جمله بحث‌انگيزترين مسائلي است كه مفسران و شارحان  نظريات مختلفي را در مورد اينكه ميان دو دوره فلسفي چه نوع رابطه‌اي برقرار است؟ آيا تباين كامل ميان آنهاست يا اينكه دومي‌ بسط و توسعه اول است؟ ارائه كرده‌اند گروهي از مفسران به وجود يك چرخش كامل در جريان تفكر فلسفي ويتگنشتاين قائلند و گروهي نيز متوجه  روابط و علائق ميان آراء دو دوره بوده‌اند.

(Mason. Richah, Encyclopaedia Routledge, p.864)

آن دسته از كساني كه تفكر اخير را «بسط يافتة» تفكر متقدم مي‌‌دانند به سخنان ويتگنشتاين در مقدمه «پژوهشهاي فلسفي» نظر دارند كه معتقد است براي فهم بهتر پژوهشهاي فلسفي بايد به مطالب رساله منطقي  – فلسفي توجه كرد «ناگهان به نظرم رسيد بايد آن انديشه‌هاي قديم [آراء رساله] و انديشه‌هاي جديد [آراء پژوهشها] را همراه هم منتشر كنم. دوميها را فقط در تباين و به اتكاي زمينه شيوة قبلي انديشه من، مي‌توان در روشنايي به درستي ديد». (ويتگنشتاين، پژوهش‌هاي فلسفي، ص 25) ديويد پيرسمعتقد است منظور ويتگنشتاين از اين سخن صرفاً تأكيد بر تفاوت زياد ميان انديشه‌هاي جديد و انديشة گذشته‌اش نيست. زيرا اگر منظورش اين بود مي‌توانست گذشته را به كلي ناديده بگيرد، و از نوآغاز كند. بنابراين ديگر لازم نبود كه انديشه‌هاي قديمي‌اش را همراه با انديشه‌هاي جديدش همراه با هم منتشر كند «مقصودش اين است كه، علي رغم اختلاف ميان كار اولي و كاربعدي، آنچه كه سعي بر انجامش داشت هنوز همان بود و تغيير  در روش، قطع ارتباط كامل با گذشته نبود، بلكه تغيير شكل تدريجي آراء مطرح شده در رساله منطقي -  فلسفي بود كه آنچه از آن مناسب بوده حفظ كرده است. بنابراين او نقدي همدلانه دربارة‌ آن عقايد در آغاز تحقيقات فلسفي نوشت» (پيرس، ويتگنشتاين، ص 97)

چارلزورت نيز بر همين اساس دربارة رابطه موجود ميان رساله و پژوهشهاي فلسفي مي‌گويد:  تنها زماني مي‌توان آراء اين داوتر را به خوبي درك كرد كه آنها را مكمل  يكديگر بدانيم (ك.ت.فن. مفهوم فلسفه نزد ويتگنشتاين. صص 11و12) و يا مي‌توان به نظريه هانس و يوهان گلوكفرهنگ لغت فلسفه ويتگنشتاين اشاره كرد كه در آنجا پس از ذكر تحولهاي نظري كه در آراء دوره اوليه ويتگنشتاين صورت گرفته است مي‌گويد: «نتيجه اين تحولهاي نظري دستيابي به برداشت نوي از زبان و رويكردي قابل قبول به فلسفه بود كه بسياري از نظريه‌هاي تراكتوس را در قالب جديدي حفظ مي‌كرد، گر چه معناي نهايي آن را كاملاً دگرگون مي‌‌ساخت» (واله، متافيزيك وظيفة زبان، ص 421). استيس. جي. استيانوفنيز در مقاله‌اي تحت عنوان «تئوري يادگيري زبان» مي‌گويد «پژوهشهاي فلسفي، رساله منطقي – فلسفي را طرد نمي‌كند بلكه در عوض قضايايي را اضافه مي‌كند كه در رساله بيرون خط قرار گرفته بودند. پژوهشها صرفاً به رساله منطقي- فلسفي زمينه مي‌دهد.» (Stoyanoff. Stacy. J, Language Learning Theory, p.1).

اما برخي از مفسران نيز معتقدند كه مرحله دوم يك مرحله كاملاً مستقل و حتي متضاد با مرحله نخست است. به نظر آنها انديشه‌هاي فلسفي ويتگنشتاين از سالهاي 1933 به بعد دگرگوني‌هاي بنيادين يافته است و تقريباً همه نظريات بنيادي رساله منطقي ـ فلسفي  مورد اعتراض قرار گرفته است و بسياري از آنها از جمله مفهوم زبان، نظريه تصويري و نظريه توابع ارزش صدق براي ويتگنشتاين در اين دوره گمراه كننده و نامعقول به شمار مي‌رود. (بوخشكي، فلسفه معاصر اروپايي، ص 364).

هارتناك از جمله اين مفسران است و به نظر مي‌رسد كه بيشتر شارحان نيز با او موافق باشند. او مي‌گويد: «بين «رساله منطقي – فلسفي» و «پژوهشهاي فلسفي» هيچ خط مستقيم غير منقطعي نيست، و مطالب آنها داراي توالي منطقي نمي‌باشد، بلكه در ميان آنها از لحاظ منطقي فاصله‌اي مشهود است. افكار مندرج در كتاب اخير نفي افكار كتاب اولي است.»  ليكن كتاب دوم صرفاً رديه‌اي بر رسالة منطقي ـ فلسفي نيست (اين نكته فقط عارضي است) و آنچه بدان اهميت مي‌بخشد اين است كه حاوي فلسفة زمان يختگي فكر ويتگنشتاين است  «تحقيقات فلسفي» فصل جديدي در تاريخ فلسفه مي‌گشايد و ادامة  افكار ديگران يا تكميل آنها نيست. اثري است بلكي اصيل و ابتكاري.» (هارتناك، ويتگنشتاين، ص 82).

اما مفسراني نيز وجود دارند كه هر دو تفسير را اساساً نادرست‌ مي‌دانند به نظر آنها نه اين ديدگاه كه پژوهشهاي فلسفي به طور كلي «بسط يافته» رساله است درست است و نه اين ديدگاه كه آنها «نفي» يكديگرند. به نظر آنها آنچه در فلسفه ويتگنشتاين در تقابل با يكديگرند شيوه‌هاي پيشين و جديد تفكر اوست و اين مطلب را نيز از سخن خود ويتگنشتاين در مقدمه پژوهشهاي فلسفي مي‌توان استنباط كرد: «دومي‌ها را فقط در تباين و به اتكاي زمينه شيوة قبلي انديشة من مي‌توان در روشنايي به درستي ديد.» (پژوهش‌ها، ص25).  «ويتگنشتاين صرفاً به ما توصيه مي‌كند كه اثر متأخر او را با شيوه تفكر پيشين او يعني روش پيشين فلسفه پردازي او ـ مقايسه نماييم. لذا صرفاً بايد روش متأخر او را به عنوان «نفي» روش متقدم او ملاحظه كرد در رساله، روش كاملاً پيشيني است و فيلسوف بايد به تحليل گزاره‌هاي معمولي بپردازد تا به گزاره‌هاي بنيادين كه مركب از اسامي‌ابژه‌هايند و بيانگر رابطه مستقيم زبان و عالم هستند برسد. اما در پژوهش‌ها روش پيشيني رساله را مورد حمله قرار مي‌دهد و مي‌گويد كه يك صورت بنيادين را نمي‌توان به نحو پيشيني معين كرد بلكه بايد به روش پسين (تجربي) پديده‌هاي واقعي زبان را بررسي كنيم در واقع همين تغيير در روشهاست كه شكاف ميان ويتگنشتاين متقدم و متأخر را تشكيل مي‌دهد (ك.ت.فن، مفهوم فلسفه نزد ويتگنشتاين، صص 63-62-13-12).

نقاط مشترك ميان دو دوره

صرف نظر از تلقي مفسران و شارحان ويتگنشتاين از دو دوره حيات فلسفي او مي‌توان به نقاط مشترك و امتياز ميان آنها اشاره كرد. از جمله مهمترين  و اصلي‌ترين ادعاهاي كه در كل حيات  فلسفي او استمرار دارد اين ادعا است كه زبان براي تفكر و انديشه لازم و ضروري است. به نظر وي  تفكر و انديشه به طور اجتناب ناپذيري متكي و وابسته به كاربرد زبان است اين ادعاي دكارت را كه «من فكر مي‌كنم پس من هستم» نادرست مي‌داند و معتقد است كه دكارت بايد در عوض آن بگويد: «من زبان دارم بنابراين فكر مي‌كنم پس هستم». به نظر ويتگنشتاين ما نمي‌توانيم مقدم بر يادگيري زبان تفكرات و ايده‌هايي داشته باشيم و نمي‌توانيم عالم را به طور صحيحي تصوير كنيم زيرا به نظر او اين زبان است كه واقعيت را شكل مي‌دهد و صرفاً به وسيلة كاربرد يك زبان عمومي‌و مشترك است كه مي‌توانيم عالم پيرامون را درك كنيم. البته او سعي ندارد كه بگويد عالم مستقل از زبان وجود ندارد بلكه مي‌گويد توانايي ما براي ارائه و بيان عقايد و ايده‌هايمان درباره عالم صرفاً از طريق كاربرد زبان ممكن است. البته به اين نظريه ويتگنشتاين انتقاداتي وارد است از جمله اينكه اگر اين نظريه درست باشد در آن صورت بايد گفت كه كودكان و حيوانات غير از انسان چون توانايي به كار بردن زبان را ندارند و مفاهيمي‌را كه مربوط به احساسات هستند را ياد نگرفته‌اند، لذا نمي‌توانند انديشه و تفكري دربارة عالم و احساسات خود داشته باشند و اين در حالي است كه كودكان و حيوانات روشي براي طبقه‌بندي اشياء عالم دارند، اما ويتگنشتاين فكر نمي‌كنند كه اين كار بدون زبان ممكن باشد. نمي‌توان در پاسخ به اين اعتراض گفت كه آنها يك زبان خيلي ساده و ابتدائي دارند و همين زبان آنها را قادر مي‌سازد كه جهان را به يك روش ابتدائي تصور و درك كنند. زيرا اين زبان بر طبق معيارهاي ويتگنشتاين يك زبان واقعي نيست زيرا به نظر او زبان بايد عمومي‌و همگاني باشد و از طريق روابط و كنشهاي متقابل، كاربردهاي آن زبان شود. اما سخت است كه بتوان اين زبان ابتدائي و ساده كودكان و حيوانات را آموخت.

(Silby, Wittgenstein: Meaning and Representation, p.1,4-5)

يكي ديگر از پيوستگي‌هاي دو دوره اين عقيده ويتگنشتاين است كه سرچشمه معضلها و معماهاي فلسفه سنتي اغلب نظريات بسيار جالب اما غلط و گمراه كننده درباره عملكرد زبان است . از جمله مي‌توان به تصور سنتي «ذهن و عين»  به عنوان دو جوهر مستقل اشاره كرد. به نظر ويتگنشتاين ريشه اين تصور غلط، بدفهمي‌منطق زبان است زيرا اغلب گزاره‌هاي زبان روزمره به صورت «موضوع ـ محمولي» اند و در اينگونه گزاره‌ها همواره محمول به عنوان اوصاف و عوارض هستند،  صورت «موضوع ـ محمولي» گزاره‌هاي «من درد دارم»، «من مي‌دانم كه . . . » باعث اين تصور شده است كه جوهري به نام نفس يا روح وجود دارد كه اعراض بر آن حمل مي‌شوند. اين تصور غلط از اينجا ناشي مي‌شود كه مقتضيات گرامر سطحي و ظاهري زبان را واقعي فرض مي‌كنيم در حالي كه همين گرامر سطحي و ظاهري زبان صورت حقيقي واقعيت را پوشانده است بطوري كه اگر زبان روزمره چنين گرامر سطحي و ظاهري موضوع ـ محمولي را نداشت ديگر چنين فرضيات و تصورات غلطي بوجود نمي‌آمدند (واله، متافيزيك و فلسفه زبان، ص98) لذا از آنجايي كه مسائل فلسفي از فهم غلط منطق زبان ايجاد مي‌شوند، وظيفه فلسفه وضوح بخشي جملات و انديشه‌ به منظور آشكار ساختن ساختار و صورت منطقي آنها و تعيين مرزهاي زبان است البته ويتگنشتاين در دو دوره تفكرش اين وظيفه را بر اساس دلايل متفاوتي انجام مي‌دهد و مرزهاي زبان را به نحو متفاوت ترسيم مي‌كند. اما با وجود اين وضوح بخشي و ترسيم مرز وظيفه اصلي فيلسوف در هر دو دوره است. خود ويتگنشتاين در مقدمه رساله مي‌گويد: «بنابراين هدف كتاب آن است كه به انديشه مرز نهند. يا شايد نه به انديشه بلكه به بيان انديشه مرز نهد. . . .» در پژوهشهاي فلسفي نيز مي‌گويد: «ما نيز در اين پژوهشها مي‌كوشيم كه ماهيت زبان را بفهميم- يعني كاركرد آن، و ساختارهايش را.» ( ويتگنشتاين، پژوهشهاي فلسفي، بند 92) علاوه بر اين در هر دوره معتقد است كه حدود زبان به موجب تركيب و نحوه ساختار آن مقدر مي‌گردد. به عنوان مثال در رساله بر اساس نظريه‌اي كه در باب ماهيت قضايا دارد دين و اخلاق را در خارج از حدود زبان قرار مي‌دهد در پژوهشها نيز طبق نظريه‌اي كه دربارة زبان و خصوصياتي كه يك زبان بايد داشته باشد زبان خصوصي ـ زباني كه بيانگر احساسات و عواطف فرد است و صرف خود فرد آن را مي‌فهمد و ديگري نمي‌تواند بفهمد ـ را يك زبان واقعي نمي‌داند زيرا خصوصيات يك زبان را دارا نيست. (هارتناك، ويتگنشتاين، ص 7) البته هر چند در هر دوره معتقد است حدود زبان به موجب تركيب و نحوه ساختار آن مقدر مي‌گردد اما اين ساختار و حدود زبان در دوره اول از يك نظريه جامع و واحد استنتاج مي‌شود اما در دورة دوم ديگر اينگونه نيست بلكه خرده خرده از روابط دروني مواد زباني استخراج شده‌اند.

علي رغم پيوستگي‌هايي ميان دو دوره، مي‌توان گفت كه تفاوتهايي بنيادين ميان آراء دو دوره وجود دارد كه براي فهم بهتر آنها لازم است آراء هر دوره به طور مفصل مطرح گردد بدين منظور مهمترين آراء ويتگنشتاين در دو بخش «ويتگنشتاين متقدم» و «ويتگنشتاين متأخر» مطرح مي‌گردد.

ويتگنشتاين متقدم

دوره اول فعاليت فلسفي ويتگنشتاين كه از آن با عنوان «ويتگنشتاين متقدم» ياد مي‌شود از زمان ورود وي به كمبريج، در سال 1912 آغاز مي‌شود كه در اين سال براي تحصيل و تحقيق در زمينه‌ي منطق نزد راسل به آنجا رفته بود. مهم‌ترين و اصلي‌ترين اثر اين دوره رساله منطقي – فلسفي است كه با بررسي دقيق گزاره‌هاي آن مي‌توان فلسفه‌ي متقدم ويتگنشتاين را عرضه كرد مسئله‌ي محوري و اصلي اين رساله درباره ماهيت زبان، جهان و منطق است . در واقع مهم‌ترين موضوعاتي كه به هنگام ورود ويتگنشتاين به كمبريج مورد توجه وي بود و بعدها در دفترچه‌هاي ياد داشتش مطرح مي‌شوند دقيقاً همان موضوعاتي بودند كه ذهن راسل را براي سالهاي متمادي به خود جلب كرده بود: ماهيت و اجزاء سازنده‌ي يك گزاره، رابطه‌اش با ابژه‌ها، صدق يا حقيقت منطقي. علاوه بر اين مطالب مسئله اراده ، نفس و جايگاه ارزش نيز براي ويتگنشتاين جالب و جذاب بودند  كه احتمالاً تحت تأثير مطالعه‌ي آثار شوپنهاور به اين مسائل كشيده شد.

(Mason. Richard, Encvclopaedia, Routledge,p.846)

ويتگنشتاين علاوه بر اين مطالب، نظرياتش را درباره‌ي فلسفه‌ي علم، اخلاق، دين و عرفان، در رساله ارائه كرده است. به دليل همين جامعيت رساله است كه فلسفه متقدم ويتگنشتاين را نظامي‌كامل مي‌دانند كه به همه‌ي گسترده‌‌ي فلسفي پرداخته است و خود ويتگنشتاين نيز پس از اتمام اين كتاب، چون خيال مي‌كرد كه راه حل مسائل فلسفي را يافته است پس از چاپ آن در سال 1922 توسط راسل فلسفه را رها كرد.

ارزيابيهاي مختلفي در باب اين دوره و مهمترين اثرش صورت گرفته است. گروهي همچون راسل، معتقدند كه فلسفه‌ي اوليه ويتگنشاين و رساله‌ي منطقي- فلسفي، محصول نبوغ اوست، هر چند راسل فلسفه‌ي بعدي او را ناچيز و بي‌ارزش مي‌داند.

گروهي نيز همچون كارل پوپر نه براي آثار دوره‌ي اوليه‌اش ارزش قائلند و نه براي آثار دوره‌ي دوم. (برآين مگي، فلاسفه بزرگ، ص 177) اعضاي حلقه‌ي وين نيز رساله‌ي منطقي ـ فلسفي را نقطه‌ي عطفي در تاريخ فلسفه مي‌دانند از جمله مهمترين عناصر اين رساله كه به واسطه‌ي آنها رساله  نقطة عطف فلسفه‌ي تحليلي قرن بيستم به شمار آورده مي‌شود مي‌توان به ارائه تفسيري جديد در باب ماهيت انديشه و حكايت‌گري  و همچنين برداشتي نو از فلسفه به عنوان تحليل نقادانة زبان اشاره كرد. (حسن واله، متافيزيك و فلسفة زبان. صص16-14). صرف نظر از نظريات و ارزيابيهاي مختلف در باب رساله، مي‌توان گفت اين اثر يكي از بزرگترين و همچنين دشوارترين آثار كلاسيك فلسفي است. خود ويتگنشتاين در مورد دشواري اين اثر در مقدمه‌ي آن و همچنين در نامه‌اي به فرانك رمزي مي‌گويد كه اين گونه نيست كه هر كس با خواندن اين رساله، بتواند  انديشه‌هاي وي را بفهمد «احتمالاً اين كتاب را تنها كسي خواهد فهميد كه خود قبلاً انديشه‌هايي كه در آن بيان شده است را يا ـ دست كم شبيه آن انديشه‌ ـ داشته است» (مقدمه‌ي رساله‌ي منطقي ـ فلسفي)

يكي از مهمترين دلايل دشواري آن سبك و شيوه‌ رمز آميز نگارش آن است. رساله مجموعه‌اي از كلمات قصار است كه بر حسب يك دستگاه اعداد اعشاري تقسيم‌بندي شده است، تمامي‌مطالب آن شماره‌گذاري شده‌اند و مي‌توان هر بندي از آن را قسمتي از  يك استدلال دانست. هفت گزاره‌ي اصلي آن با اعداد طبيعي شماره‌گذاري شده‌اند كه هر يك از آنها به استثناي گزاره‌ي‌ شماره‌ي هفت گزاره‌هاي فرعي دارند كه  با اعداد اعشاري شماره‌گذاري شده‌اند و در واقع توضيح جمله‌ي اصلي مي‌باشند مثلاً گزاره‌ي 1/1 ، توضيح گزاره‌ي شماره‌ي يك است. اين جنبه‌ي كتاب، تحت تأثير روش علامت نگاري فرگه است و ترتيب مطالب آن به مانند روش اسپينوزا است. اما هر چند مطالب يا اعداد شماره‌گذاري شده‌اند اما نظم قياسي ندارند زيرا به عنوان مثال در حالي كه بندهاي مربوط به عالم به بندهاي راجع به زبان مربوط‌اند هستند باز هم بندهاي مربوط به عالم در ابتداي رساله آمده است.  (لاگوست، فلسفه در قرن بيستم، ص 44)

ديويد پيرس نيز در مورد دشواري متن  رساله منطقي- فلسفي مي‌گويد: «. . .  بخشي از اين دشواري مربوط به ساختمان پيچيده كتاب است كه پيدا كردن نقطه‌ي روشن براي ورود به درون آن را دشوار مي‌سازد، مسلماً راه ورود به آن تشريح جملات آن نيست.» اما اين دشواري رساله با انتشار آثار بعدي ويتگنشتاين تا حدودي رفع شد و با عنايت به اين آثار فهم آن آسانتر گرديد.

ويتگنشتاين در مقدمه‌ي رساله مي‌گويد: «اين كتاب با مسائل فلسفي سرو كار دارد» او به دنبال ارائه‌ي راه حلي است كه به واسطه‌ي آن مسائل فلسفي را كه از بدفهمي‌منطق زبان نشأت مي‌گيرد حل مي‌كند. در مورد منطق واقعي زبان معتقد است صورت منطقي واقعي زبان و جملات همان صورت دستوري آنها نيست بلكه بايد ميان صورت منطقي و صورت دستوري جملات قائل به تمايز شد.

به نظر ويتگنشتاين و راسل منطق حقيقي زبان چيزي فراسوي شناخت كاربردهاي معمولي زبان است ويتگنشتاين در گزاره‌‌ي 0031/4 رساله اين مسئله را مطرح مي‌كند: «خدمت راسل در اين است كه نشان داد شكل ظاهراً منطقي يك گزاره نبايد شكل واقعي آن باشد» اين در حالي است كه بسياري از اصحاب متافيزيك گمان مي‌كنند كه صورت منطقي جملات همان صورت دستوري آنهاست. به عنوان مثال ارسطو در تحليل منطقي خود بيشتر به  تحليل دستوري و تحليل موضوع ـ محمولي توجه دارد و به عبارت ديگر تحليل فلسفي جمله‌ها را همان تحليل دستوري و گرامري آنها مي‌داند اما اين اشتباه است و سبب پيدايش آراء و نظريات فلسفي بي‌معنا و كاذب مي‌شود كه براي جلوگيري از پيدايش آنها بايد به تحليل منطقي زبان پرداخت و بدين ترتيب حدود واقعي زبان را ترسيم كرد. در واقع موضوع اصلي رساله نوعي فلسفه شناسي مبتني بر زبان شناسي است (دكتر احمدي، فلسفيه تجليلي، ص16) بر همين اساس متافيزيك را به عنوان يك معرفت نفي مي‌كند و آن را صرفاً نوعي فعاليت مي‌داند كه از طريق نقد زبان و تبيين منطقي انديشه و وضوح بخشي گزاره‌ها، مرز ميان «آنچه قابل انديشيدن است» و «آنچه قابل انديشيدن نيست» را روشن مي‌كند البته بايد اين نكته را متذكر شد كه مسئله‌ي نقادي زبان اولين بار توسط ويتگنشتاين مطرح نشده است، بلكه اين موتني بود كه نخستين بار فلسفه را معادل نقد زبان دانست وي به پيروي از كانت هدف خود را برانداختن تفكر متافيزيك مي‌دانست و روش خود را نقد زبان مي‌دانست. اما از آنجا كه شالوده و اساس زبان را احساس مي‌دانست نقادي وي از زبان، يك نقادي تجربه گرايانه است كه آن را بخشي از روانشناسي اجتماعي تلقي مي‌كند، به همين  خاطر است كه ويتگنشتاين «نقد منطقي زبان» در فلسفه‌ي خود را نقطه مقابل «تحليل تجربه گرايانه‌ي» موتني مي‌دانست. علاوه بر موتني، كارل كراوس كه نقادي چيره دست بود با تحليل خود در باب زبان، اثري ژرف بر ذهن ويتگنشتاين گذاشت. هرتز را نيز مي‌توان از جمله كساني دانست كه بر تفكر ويتگنشتاين تأثير گذاشته است او به دنبال شناخت ماهيت علم و تصفيه‌ي آن از عناصر متافيزيكي و انتزاعي بود و عقيده داشت كه وظيفه بازسازي فلسفي دانش مكانيك اين است كه مانع بروز شبه  مسئله‌هايي شود كه عمدتاً راجع به ماهيت نيرو، الكتريسيته و غيره است و اين ممانعت از طريق ارائه‌ي شفاف عناصر ما تقدم دانش مكانيك صورت مي‌گيرد. (واله، متافيزيك و فلسفه زبان، صص 406-404 و 19)

ماهيت زبان و نسبت آن با جهان

همانطور كه قبلاً گفته شد مهمترين موضوعات و مسائلي كه رساله به آنها مي‌پردازد ماهيت زبان و نسبت آن با جهان است. روش تحقيق و پژوهش ويتگنشتاين در اين كتاب بدين صورت است كه،  ابتدا ماهيت و ساختار زبان را از طريق منطق استناج مي‌كند و سپس از طريق ماهيت و ساختار زبان به استنتاج ساختار عالم مي‌پردازد خود ويتگنشتاين نيز اين مطب را در دفترچه‌هاي يادداشت تصديق مي‌كند: «اثرمن از بنيادهاي منطق به ماهيت جهان گسترش يافته است.» (Notebooks p.79) قبل از ويتگنشتاين، راسل نيز مايل بود كه ماهيت و اساس واقعيت را از زبان استنتاج كند، او معتقد بود كه ما مي‌توانيم با استفاده از مطالعه «دستور و نحو زبان» به معرفت قابل ملاحظه‌اي در باب ساختار عالم نائل شويم. اما اين همان نظريه ويتگنشتاين نيست زيرا به نظر وي زبان بخشي از عالم است و خود قضايا، فاكت‌اند، از اين رو منطق قضايا (جوهر و ماهيت آنها) همان منطق عالم است و هيچگونه استنتاج و نتيجه‌گيري از يكي به ديگري وجود ندارد. او معتقد است تصوراتي كه عالم را آنسو و فراتر از زبان مي‌دانند، تصوراتي بي‌معنايند و بايد رد شوند. ما نبايد فكر كنيم كه زبان و واقعيت به دو قلمرو جداگانه مربوط مي‌شوند. نظم و آرايشي از ميزها و صندلي‌ها را در يك اتاق در نظر بگيريد. در اينجا ما يك وضعيت‌ام داريم كه ممكن است در قضيه‌اي مناسب بيان شود اما مي‌توان نظم و ترتيب ميزها و صندلي‌ها را به عنوان يك قضيه در نظر گرفت ما مي‌‌توانيم يك «نشانه- گزاره» را به جاي اينكه  مشتمل بر علائم نوشتاري بدانيم، آنرا متشكل از صندلي‌ها و ميزها و كتابها تصور كنيم در آنصورت نظم و تربيت فضاي اين اشياء بيانگر معني گزاره خواهد بود(Parkinson, Encyclopeadia, p.31) علت اينكه ويتگنشتاين معتقد است مي‌توان ساخت عالم را از طريق زبان ساخت و ماهيت زبان بيان كرد اين است كه طبق نظرية تصويري به منظور اينكه يك جمله با معنا بتواند امكان‌پذير باشد ساختار زبان بايد ساختار عالم را آئينه‌وار منعكس كند از آنجايي كه سخن با معنا امكان پذير است لذا در موقعيتي قرار گرفته‌ايم كه مي‌توانيم با تحليل ساختار زبان ، ساختار جهان را كشف كنيم.

David Pears

M.J Charles Worth

Hans, Johann, Glock

Stacy J. Stoyanonff

Justus Hartnack

گزارش كارآموزي مخابرات شهرستان نهاوند

گزارش كارآموزي مخابرات شهرستان نهاوند

گزارش كارآموزي مخابرات شهرستان نهاوند

مقدمه ، آشنايي واهميت مخابرات 1

آشنايي كلي بامكان كارآموزي 2

آشنايي بامدولهاي مختلف دستگاه 4

وضايف مدولها  7

آشنايي بامدولها مالتي پلكسر 9

آشنايي بامدول فن وتغذيه 11

كنترلها ونمايشگرهاي مالتي پلكسر 8-MUX 15

تست دستگاه ،نصب وراه اندازي19

نصب مجموعه 32-TRC  23

تنظيم آنتن  24

آماده سازي ماكسهاي سيستم 24

نحوه برقراري ارتباط مشتركين  26

دستگاه نمابر وطرز كارآن  29

فاكس هاي گروه 1   33

تغييرمدولاسيون  34

استفاده ازحافظ درسيستم 35

فشرده سازي اطلاعات 35

دستور العمل نصب مفصل حرارتي براي كابلهاي تلفن 38

وسائل وابزار نصب  39

شبكه كابل  42

اصول حفاظت ازسايتهاي مخابراتي دربرابر صاعقه 44

رعد وبرق وصاعقه چيست 44

اصول زمين كردن 45

قسمتهاي مختلف سيستم صاعقه گير  46

ميله صاعقه46

ميله مسي معمولي46

روشهاي متداول درطراحي سيستم زمين 48

روش الكترود ميله اي قائم  50

روش الكترود صفحه اي 51

روش الكترود شيميايي  52

نكات مهم 53

آشنايي با مدولهاي مختلف دستگاه

دستگاه 32 – TRC داراي يك ساختار كاملاً مدولار بوده كه با آنها آشنا خواهيم شد .

ليست مدولها

1-  مدول (L.P.S) LINEAR POWER SUPPLY

2-  مدول تغذيه V24 +

3-  مدول تغذيه V12 +

4-  مدول تغذيه V12 -

5-  مدول AUDLO AMP

6-  مدول TX – ORDER WIRE

7-  مدول MODULATOR

8-  مدول TX - TUNER

9-  مدول TX - SYNTHESIZER

10- مدول POWER - CONTROLER

11- مدول دوپلكسر

12- مدول RX - TUNER

13- مدول RX - SYNTHESIZER

14- مدول IF - AMP

15- مدول DEMODULATOR

16- مدول RX – ORDER WIRE

17- مدول CPU، PPI،

18- مدول TESTER

19- مدول PANNEL CONTROL

وظايف مدولها

1- مدول L.P.S : اين مدول يك رگولاتور خطي است كه ولتاژ V24 + رگوله نشده را به ولتاژ V24 + رگوله شده ي خطي تبديل مي كند .

2- مدول تغذيه V24 + : اين مدول ولتاژ V24 + رگوله نشده را به روش سوئيچينگ به ولتاژ رگوله شده ي V24 +  تبديل مي كند .

3- مدول تغذيه V12 +  : اين مدول ولتاژ V24 + رگوله نشده را به روش سوئيچينگ به ولتاژ رگوله شده ي V12 +  تبديل مي كند .

4- مدول تغذيه V12 - : اين مدول ولتاژ V24 + رگوله نشده را به روش سوئيچينگ به ولتاژ رگوله شده ي V12 -  تبديل مي كند .

5- مدول AUDLO AMP : اين مدول سيگنال صوتي دريافت شده از
RX – ORDER WIER  را تقويت نموده و به بلندگو ارسال مي كند. ضمناً توسط دورگولاتور خطي ولتاژهاي V5 ± را از تغنيه هاي V12± مي سازد .

6- مدول TX – OOW : در اين مدول اولاً عمل افزايش كانال را انجام مي دهد و ثانياً در يكي از كانالها سيگنال صوتي را تقويت و بصورت ديجيتال همراه فريم كامل ماكس به مدولاتور ارسال مي كند

7- مدول MOD :  اين مدول اطلاعات ديجيتال را بصورت  F . S . K روي فركانس MHZ70 مدوله كرده و به مدول TX – TVNER ارسال مي كند .

8- مدول TX – TVNER : اين مدول يك فيلتر (BPF) قابل تنظيم با ولتاژ مي باشد كه با توجه به فركانس فرستندگي كه توسط مجموعه CPU انتخاب مي شود ولتاژ تنظيم به اين مدول دارد مي شود. ضمناً عمل مخلوط سازي سيگنال مدولاتور (MHZ70) باسيگنال اسيلاتور محلي فرستنده ( سينتي سايزر TX) را انجام مي دهد .

9- مدول TX – SYNTH : اين مدول يك اسيلاتور پايدار است كه طي مخلوط سازي با سيگنال خروجي مدولاتور اطلاعات ارسالي را روي فركانس فرستندگي منتقل مي نمايد .

10- مدول POW.CON : اين مدول جهت كنترل مقدار توان فرستنده بكار مي رود كه اين توان توسط مدول پنل كنترل قابل انتخاب مي باشد. ضمناً مدول POWER AMP را در مقابل توان برگشتي حفاظت مي كند .

11- مدول دوپلكسر (DUPLEXER): از اين مدول جهت تنظيم فيلترهاي مخصوص امواج گيرنده و فرستنده استفاده مي شود .

مدول دوپلكسر شامل دو فيلتر براي فراهم آوردن امكان استفاده مشترك از يك آنتن بعنوان فرستنده و گيرنده مي باشد و داراي دو رقم انداز (نمراتور) سه رقمي دوار ميباشد كه هر كدام براي تنظيم يكي از فيلترهاي گيرنده و فرستنده مي باشد كه در شكل با نامهاي منتور گيرنده و منتور فرستنده مشخص شده است .

12- مدول RX – TVNER: اين مدول يك فيلتر ميانگذر قابل تنظيم با ولتاژ است كه ولتاژ متناسب با فركانس گيرنده توسط مجموعه Cpu به RX-TUNER اعمال مي شود وفيلتر را در فركانس گيرندگي تنظيم مي نمايد. ضمناَ عمل مخلوط سازي سيگنال دريافتي واسيلاتور گيرنده را انجام مي دهد.

13- مدول RX-SYNTH : اين مدول يك اسيلاتور پايدار است كه طي مخلوط سازي با سيگنال دريافتي اطلاعات را به فركانس مياني (IF) منتقل مي نمايد .

14- مدول IF AMP : اين مدول سيگنال مياني را تقويت نموده و به دمدولاتور
ارسال مي كند.

15- مدول DEMOD : اين مدول يك دمدولاتور F.S.K است كه اطلاعات ديجيتال بازسازي شده را به مدول RX – OW ارسال مي كند .

16- مدول RX-OOW : اين مدول پس از پردازش اطلاعات دريافتي از دمدولاتور، اطلاعات ديجيتال را به MUX ارسال مي كند و همچنين سيگنال صوتي كانال OOW. را بازسازي نموده و به مدول AUDIO-AMP ارسال مي كند .

17- مدول مجموعه CPU : اين مدول كنترل قسمتهاي مختلف راديو را به عهده دارد .

18- مدول TESTER : اين مدول با استفاده از مجموعه CPU قادر است عيوب مختلف راديو را آشكار نمايد .

19- مدول PANNEL CONTROL : اكثر كنترلهاي سيستم راديو از طريق اين پنل صورت مي پذيرد.

آشنايي با مدول فن و تغذيه

- فن : وظيفه تهويه هوا را به عهده دارد و در قسمت فوقاني رك اصلي دستگاه
نصب مي گردد.

تغذيه ورودي اين مدول Vac 220 مي باشد.

تغذيه : اين مدول وظيفه تبديل ولتاژ Vac 220 به Vdc 24+ را به عهده دارد.

UNLOCK : در صورتيكه هر كدام از سينتي سايزرها از حالت قفل خارج شوند اين LEDها روشن خواهند شد .          

5- نشانگر CLOCK UNLOCK : در صورتيكه اطلاعات به ورودي دمدولاتور نرسد و يا بازسازي كلاك (CLOCK Recovery) بصورت صحيح انجام نشود اين LED روشن خواهد شد .

6- نشانگر SYNC : چنانكه ميزان Error Rate اطلاعات به حدي برسد كه بيش از حالت تعريف شده باشد ارتباط قطع و اين LED روشن خواهد شد .

7- نشانگر Quality : چنانچه در اطلاعات Error وجود داشته باشد ولي كمتر از ميزان تعريف شده باشد ارتباط برقرار است در اين LED بصورت نامنظم شروع به چشمك زدن مي كند. شايان ذكر است چشمك زدن اين LED تاحدودي طبيعي و اپراتور نبايد نگران ارتباط راديويي باشد .

8- نشانگر اعلام تقاضاي تماس اپراتور (CALI) :

چشمك زدن اين نشانگر به منزله اين است كه اپراتور مقابل از طريق كانال O.W. قصد تماس با طرف مقابل را دارد .

9- نشانگر اعلام خطا در سيستم (ERROR) :

روشن شدن اين نشانگر به منزله اين است كه خطايي در سيستم اتفاق افتاده است .

10- نشانگر سيگنال (METER) :

اين نشانگر در رابطه مستقيم با سلكتور انتخاب وضعيت ميتر مي باشد. وظيفه نمايش سيگنالهايي كه توسط اين سلكتور انتخاب مي شود را به عهده دارد. اين نشانگر براي تنظيم آنتن بسيار مفيد است .

11- سلكتور انتخاب وضعيت ميتر(METER): اين سلكتور داراي چهار وضعيت ميباشد .

الف)OFF : در اين حالت METER خاموش بوده و هيچ عددي را نشان نمي دهد .

        ب)%RCV : در اين حالت METER ميزان قدرت سيگنالهاي دريافتي از سمت مقابل را برحسب درصد نشان خواهد داد. اگر سلكتور را در اين وضعيت قرار داده و آنتن را آنقدر بچرخانيم تا عدد نشان داده شده حداكثر شود آنتن در بهترين موقعيت تنظيم شده است .

      ج) FOR : در اين حالت METER ميزان قدرت ارسالي را نشان خواهد داد .

      د) REF : در اين حالت METER ميزان توان بازگشتي فرستنده را نشان خواهد داد .

12- كليد روشن و خاموش (ON/OFF) تقويت كننده قدرت :

از اين كليد براي روشن كردن تقويت كننده قدرت استفاده مي شود .

توجه: اگر به هر دليل ميزان توان برگشتي نسبت به توان ارسالي زياد باشد (حدود) با روشن كردن اين كليد توان ارسال نخواهد شد و تقويت كننده قدرت بصورت خودكار خاموش خواهد شد .

13- كليد RESET تقويت كننده قدرت :

از اين كليد براي RESET كردن تقويت كننده قدرت استفاده مي شود. اگر به هر دليلي تقويت كننده خاموش شد، پس از رفع اشكال با فشار دادن اين كليد تقويت كننده قدرت مجدداً فعال خواهد شد .

14- نشانگر ارسال توان : روشن بودن اين نشانگر دليل بر ارسال توان است .

15- كليد روشن و خاموش (ON/OFF) بلندگوي O.W. :

با روشن كردن اين كليد، سيگنال صوتي دريافت شده توسط O.W. از طريق بلندگو
پخش مي شود .

16- كليد كنترل حجم صوت : كنترل حجم صوت دريافتي از طريق اين كليد كنترلي (VOLOME) صورت مي گيرد .

17- كليد ارسال زنگ : با فشار دادن اين كليد، يك بوق تك فركانس براي اپراتور طرف مقابل ارسال مي شود .

18- تنظيم كننده ي دو بلكسر سيگنال دريافتي :

اين تنظيم كننده وظيفه تنظيم فيلتر ورودي روي فركانس گيرندگي را به عهده دارد .

19- تنظيم كننده ي دو بلكسر جهت سيگنال ارسالي : اين تنظيم كننده وظيفه تنظيم فيلتر خروجي روي فركانس فرستندگي را به عهده دارد .

تنظيم آنتن

اگر چنانچه كيفيت ارتباط كانال O.W مطلوب نبود و يا ميزان روشن بودن نمايشگر QUALITY ماكس ها زياد بود با تنظيم آنتن مي توان كيفيت ارتباط را بهبود بخشيد. براي تنظيم آنتن به ترتيب زير عمل مي كنيم .

- سلكتور انتخاب وضعيت ميتر را در حالت %RCV قرار دهيد .

- سلكتور انتخاب محدوده ميتر را در وضعيت مناسب قرار دهيد .

- جهت آنتن را تغيير دهيد .

موقعي كه ميتر حداكثر انحراف را نشان داد آنتن در بهترين وضعيت مي باشد .

آماده سازي ماكسهاي سيستم

پس از راه اندازي راديو و تنظيم آنتن نوبت به آماده سازي ماكسها مي رسد. براي اين كار ابتدا سلكتور انتخاب وضعيت واحد را به ترتيب از واحد بالا به پايين در حالت 1، 2، 3و4 قرار مي دهيم .

تذكر: ترتيب فوق فقط جهت يكنواختي هر دو طرف لينك انتخاب شده و هيچ محدوديتي در انتخاب آن وجود ندارد .

توجه: هميشه واحدهاي هم وضعيت در طرفين لينك با هم در ارتباط مي باشند

نحوه برقراري ارتباط مشتركين

پس از برقراري ارتباط راديويي با كيفيت خوب نوبت به برقراري ارتباط ميان مشتركين مي رسد. همان طور كه مي دانيد اين سيستم داراي 32 كانال مجزا از هم مي باشد كه
مي تواند به 32 مشترك سرويس دهد .

جهت برقراري ارتباط ميان مشتركين به طوركلي دو عمل زير بايستي صورت پذيرد .

1- مشترك به طور صحيح به ترمينال مربوط به خودش متصل شود .

2- وضعيت كانال هر مشترك بطور صحيح انتخاب شود .

با توجه به اينكه مشتركين مي توانند مراكز چهارسيمه، دوسيمه و يا تلفن مغناطيسي باشند در زير نحوه اتصال به ترمينال و انتخاب وضعيت كانال به تشريح آمده است .

- مراكز چهارسيمه : مطابق شكل مشترك را به ترمينال مربوطه متصل كنيد و كانال مربوطه را در وضعيت " 1 " قرار دهيد .

- مراكز دو سيمه : مطابق شكل مشترك را به ترمينال مربوطه متصل كنيد و كانال مربوطه را با توجه به اينكه كدام طرف مركز و كدام طرف گوشي قرار دارد. به ترتيب در وضعيت " 2 " و يا " 3 " قرار دهيد

- تلفن مغناطيسي : مطابق شكل مشترك را به ترمينال مربوطه متصل كنيد و كانال مربوطه را در وضعيت " 4 " قرار دهيد .

- ايستگاههاي تكراركننده (RePeater) : همان طور كه مي دانيد وقتي فاصله بين ايستگاههاي مبدأ و مقصد خيلي زياد و يا مانع بلند (مانند كوه) بين آنها قرار گيرد بطوريكه ارتباط مستقيم بين ايستگاه مبدأ و مقصد ميسر نباشد، مي بايست از ايستگاه تكراركننده (RePeater) استفاده كرد. در اين دستگاه به دو صورت زير مي توان عمل كرد :

1- تمامي كانالهاي صوتي ارسالي از مبدأ را به مقصد منتقل كنيم .

2- تعدادي از كانالهاي صوتي در ايستگاه تكراركننده پياده و استفاده شود .

در حالت اول با اتصال مستقيم دو راديو تمامي اطلاعات را از يك طرف لينك به طرف ديگر منتقل مي كنيم .

در حالت دوم مجبوريم اطلاعات را براي پياده سازي بعضي از كانالها به ماكس منتقل كنيم در اين صورت اطلاعاتي را كه مي خواهيم براي ايستگاه مقابل بفرستيم توسط وضعيت
" 5 " كانالها به دستگاه مجاور متصل و سپس براي طرف مقابل ارسال مي كنيم. به عبارت ديگر وضعيت" 5 " كانال امكاناتي را فراهم مي كند تا از يك دستگاه به دو صورت ترمينال و تكرار كننده استفاده كنيم .

دستگاه نمابر و طرز كار آن

شايد با شنيدن اين موضوع كه دستگاه فاكس قبل از تلفن اختراع شده و مورد استفاده قرار گرفته است، تعجب كنيد. بله تلگراف و فاكس تقريباً در يك زمان متولد شده اند و داراي وجه اشتراكهايي هستند، هر دوي آنها توسط يك سوئيچ كه با قطع و وصل شدن باتري انجام مي گيرد، اطلاعات را در قالب يك سري پالس ارسال مي نمايند. هردو، اطلاعات دريافتي را روي كاغذ ثبت و از يك سيستم براي ارسال و دريافت پيام استفاده مي كنند.

اولين سيستم فاكس توسط يك فيزيكدان اسكاتلندي بنام الكساندر بيل به ثبت رسيد. در آن زمان كه از موتور الكتريكي، خطوط تلفن، تقويت كننده ها خبري نبود، بيل با استفاده از يك پاندول و يك كاغذ اشباع شده با محلول الكتروليت كه توانايي تغيير رنگ كه در صورت عبور جريان الكتروليتي را دارد توانست اولين فاكس را به معرض نمايش قرار دهد. سيستم ابداعي ايشان بسيار ساده عمل مي نمود .

در اين روش، اطلاعات بصورت چاپ فلزي برجسته تهيه مي شود. بيل در سيستم ابداعي خود يك پاندول قرار داده بود كه سر آن يك سوزن قرار داشت. با حركت اين پاندول سر سوزن به حروف چاپي فلزي برجسته متصل و مدار بسته مي شد و سيگنالي متناسب با آن تشكيل مي گرديد كه توسط خطوط تلگراف به سيستم گيرنده ارسال مي شد. در گيرنده نيز اين سيگنال توسط پاندول و سوزن بر روي كاغذ اشباع شده اثري برجاي مي گذاشت و به اين طريق اطلاعات اسكن شده، ارسال و ثبت گرديد.

مهمترين مشكل سيستم فوق همزماني بين فرستنده و گيرنده بود و علت آن اختلاف فازي بود كه در حركت پاندولها بوجود مي آمد. بيل با قرار دادن يك پالس همزماني در گيرنده و ارسال آن به فرستنده و همچنين قرار دادن يك آهن رباي الكتريكي در گيرنده و متوقف نگه داشتن پاندول تا رسيدن همزماني، توانسته بود تا حدودي همزماني را بوجود آورد .

بعدها با اختراع موتور الكتريكي بسياري از مشكلات فاكس حل شد و سرعت سيستم نيز افزايش يافت بعد از آن اختراع سنسور نوري بود كه توانست در ثبت اطلاعات، سرعت سيستم را افزايش دهد .

بستر انتقال مهمترين مشكل فاكس بشمار مي رفت. زيرا درآن زمان از خطوط تلگراف براي ارسال فاكس استفاده مي شد و اين معضل تا زماني كه تقويت كننده هاي لامپي اختراع نشده بودند وجود داشت. با اختراع تقويت كننده ها، استفاده از مراكز تلفني شهري  و بين شهري و به دنبال آن فاكس عموميت پيدا كرد و بصورت يك سيستم تجاري وارد بازار شد .

در دهه ي (1940-1930) شبكه هاي خبري از اين سيستم جهت انتقال سريع پيامها و اطلاعات خبري استفاده نمودند. با گذشت زمان به علت استفاده از استانداردهاي مختلف، تنوع سيستمها روبه فزوني نهاد و باعث عدم سازگاري و همخواني آنها با يكديگر شد. در نتيجه روند توليد و فروش آنها كاهش يافت .

مسأله ديگر، منع استفاده از خطوط تلفن عمومي و جهت ارسال پيامهاي متني براي شركتهاي خصوصي بود. زيرا اين شركتها تنها از طريق خطوط تلفن خصوصي
مي توانستند پيام و اطلاعات خود را با فاكس ارسال نمايند و خطوط تلفن خصوصي نيز هر كدام داراي استاندارد خاصي بودند، لذا هر سازنده فاكس، توليدات خود را از طريق خطوط خصوصي تعريف و به بازار عرضه مي نمود و بر روي خطوط تلفن عمومي تنها روزنامه ها و دستگاههاي دولتي مجاز به استفاده از فاكس بودند .

اين مسأله تا سال 1960 ادامه داشت تا اينكه در همان سال انجمن صنايع الكترونيك يك كميسيون فني به نام 29-TR براي استاندارد سازي تجهيزات مخابراتي و استانداردهاي فاكس تشكيل داد كه نتيجه آن در سال 1966 ارائه استاندارد 328-RS براي سازگار كردن دستگاههاي فاكس توليدي توسط كارخانه هاي مختلف منتشر شده است.

امروزه روزنامه ها و مجلات با استفاده از دستگاههاي فاكس، هزاران كيلومتر دورتر از محلي كه صفحات آنها آماده مي گردد، چاپ مي شوند. اكنون دستگاههاي فاكس با سرعت و تفكيك پذيري بسيار بالا طراحي و ساخته شده اند كه مي توانند صفحاتي به ابعاد و اندازه يك روزنامه يا بزرگتر را از طريق ماهواره ارسال كنند. تفكيك پذيري معمول در فاكس 800 تا 1000 خط در اينچ است. سيستمهاي فاكس امروزي توانايي تفكيك پذيري 1800 خط در اينچ را دارا هستند. روزنامه هاي وال استريت ژورنال، نيويورك تايمز، يواس تودي از جمله نشرياتي هستند كه متن آنها از طريق ارسال مستقيم ماهواره مخابره و در ايستگاه زميني واقع در نقاط مختلف دريافت و چاپ مي شوند. استفاده روز افزون از سيستم فاكس و مزيت هاي موجود در آن سبب شد سازندگان را به فكر وادارد تا سيستمهاي خود را همخوان نمايند و بتوانند با همديگر مبادله پيام داشته باشند و اين عمل توسط CCITT انجام گرديد. كميتهCCITT استاندارهايي را به ITV معرفي كرد و مقرر شد كه سيستمها جهت همخواني با يكديگر از اين مصوبات پيروي نمايند .

همواره تغيير و تحولاتي كه در شبكه هاي مخابراتي پديد آمد، اقداماتي نيز در جهت بالا بردن سرعت و كيفيت سيستم به عمل آورد. اين مسائل منجر به دگرگوني در استاندارد شد و به خاطر اين مسائل گرههايي براي فاكس تعريف شد .

روش الكترود شيميايي

براي اينكه همواره مقاومت اهمي كمتري داشته باشيم بايستي محيط خاك اطراف ميله ها، صفحه ها و يا تسمه هاي دفن شده از نظر شيميايي طوري باشد كه به اين منظور برسيم، لذا خاك اطراف سيستم زمين را با نمك مخلوط كرده تا علاوه بر حفظ رطوبت لازم، مقاومت اهمي خاك را كاهش دهد ولي در اين روش پس از باريدن بارانهاي مكرر، نمك اضافه شده در خاك شسته شده و خاك به حالت اوليه باز خواهد گشت. براي برطرف نمودن اين مشكل از ميله هايي استفاده مي شود كه داخل آنها نمك خاصي تزريق شده است، به اين ميله ها الكترود شيميايي مي گويند. وقتي ميله ها در زمين دفن شد، نمك موجود در ميله در اثر رطوبت زمين و يا آب باران از داخل روزنه هايي كه در ميله تعبيه شده به خاك نفوذ كرده و از نظر شيميايي وضعيت هدايت الكتريكي خاك را بهبود
مي بخشند. براي مناطق خشك، سيستمهاي طراحي شده است كه بطور اتوماتيك ميزان رطوبت مناسب خاك را بصورت مصنوعي ايجاد مي كنند .

ساده ترين روش از راههاي گفته شده روش الكترود قائم ساده ترين روش مي باشند زيرا :

1- نياز به حفاري ندارد، بنابراين نصب آنها ارزانتر تمام مي شود .

2- سريعتر نصب مي شود .

3- در صورتيكه در عمل، به مقاومت اهمي مطلوب دست نيافتيم امكان افزايش ميله ها سريع انجام مي شود .

4- در همه مناطق با هر نوع خاكي قابل اجرا مي باشد .

نكات مهّم

1- در صورتيكه سيستم براي خنثي نمودن اثر صاعقه طراحي مي شود بايد توجه داشت كه هزاران ولت در طول چند ميلي ثانيه، بايستي به زمين منتقل شود. بنابراين دقت در طراحي استفاده از سيمهاي رابط ضخيم تر، چند رشته نمودن آنها، انجام آزمايشات دقيق پس از اجرا و… را بايد مدنظر قرار داد .

2- اگر سايت در معرض صاعقه قرار دارد بايد در سيستم زمين مجزا و با فاصله مناسب براي سايت طراحي نمود كه يك سيستم براي زمين تجهيزات و ديگري براي صاعقه مورد استفاده قرار گيرد .

3- ارتفاع دكل كنار سايت بسيار حائز اهميت است زيرا دكلهاي با ارتفاع زياد نقطه مناسبي براي برخورد صاعقه خواهند بود .

در حين اجراي سيستم زمين توجه به نكات زير سودمند خواهد بود.

1- كليه اتصالات بين صفحات و يا ميله هاي دفن شده، سيمهاي رابط و ميله صاعقه گير بايستي حتماً جوش داده شود زيرا در اتصالات پيچ و مهره اي، رطوبت به مرور زمان محل اتصال را اكسيده كرده و مقاومت اهمي افزايش خواهد يافت. معمولاً جوش نقره يا جوش انفجاري براي اتصالات مسي مناسب مي باشد .

2- اطراف ميله ها و صفحات دفن شده خاك با زغال و نمك آغشته شده تا رطوبت لازم و اتصال بهتر خاك به وجود بيايد .

3- ميله صاعقه گير طوري روي دكل نصب شود كه تمام آنتنهاي نصب شده روي آن زير چتر حفاظتي قرار گيرند و ارتفاع آنتنها از ميله صاعقه گير بيشتر نباشد .

4- سيمهاي رابط حتي الامكان طولاني نشوند چون اين امر مقاومت اهمي زيادي را ايجاد مي نمايد .

5- سيمهاي رابط ميله صاعقه گير با سيستم زمين براي دكلها و نقاط در معرض صاعقه، روكش دار انتخاب شود و در صورتيكه از سيمهاي چند رشته اي بجاي يك رشته اي انتخاب شود مناسبتر خواهد بود .

6- حتي الامكان سعي شود سيمهاي رابط طوري خم نشوند كه زاويه تيز بوجود بيايد و همواره كليه خمها داراي انحناء دايره اي شكل باشد .

7- زمين كابلهايي كه از خارج سايت به آن وارد مي شوند به سيستم زمين متصل شوند.

8- سيستم زمين برق شهر از تجهيزات مجزا باشد .

گزارش كارآموزي سخت افزار شركت كامپيوتري

گزارش كارآموزي سخت افزار شركت كامپيوتري

گزارش كارآموزي سخت افزار شركت كامپيوتري

مقدمه1

سرآغاز2

كاربرد راحت4

يك رابط براي همه دستگاهها 4

پيكربندي خودكار4

به دور از تنظيمات كاربر4

آزاد كردن منابع سخت‌ افزاري براي وسايل جانبي 4

سادگي كابل5

Hot pluggable5

عدم احتياج به منبع تغذيه5

سرعت6

قابليت اطمينان7

قيمت پايين7

صرفه‌جويي در مصرف انرژي7

قابليت انعطاف8

پشتيباني توسط سيستم عامل9

پشتيباني وسيله جانبي10

مجمع ابزار آلات USB11

اين پورت كامل نيست12

از ديد كاربران12

پشتيباني نشدن توسط سخت افزارهاي قديمي12

محدوديت سرعت13

محدوديت فاصله14

ارتباطات نظير به نظير14

توليدات شكل‌دار14

از ديد ارتقاء دهندگان15

پيچيدگي پروتكل15

پشتيباني در سيستم عامل15

گيرهاي سخت افزاري16

مبالغ16

USB  در برابر IEEE _ 139417

حداقل نيازهاي كامپيوتر17

كنترل كننده ميزبان18

سيستم عامل18

اجزا18

اجزاي يك اتصال19

تجهيزات لازم براي ارتقاء20

انتخاب تراشه21

اجزاي يك كنترلر USB21

پورت USB 22

بافرهاي داده USB 22

CPU23

حافظه برنامه24

حافظه داده 26

رجيسترها26

I/O هاي ديگر26

ويژگيهاي ديگر27

ساده سازي پروسه ارتقاء27

انتخاب معماري27

تراشه‌هايي كه از ابتدا براي USB طراحي شده‌اند28

تراشه‌هايي بر اساس خانواده‌هاي آشنا28

تراشه‌هايي كه به ميكرو كنترلرهاي خارجي متصل مي‌گردند29

مرجع خصوصيات تراشه30

برنامه تراشه نمونه30

انتخاب راه انداز30

ابزارهاي اشكال‌زدايي31

بردهاي ارتقا از فروشندگان تراشه31

بردهاي از منابع ديگر32

نيازمنديهاي پروژه33

نگاهي به بعضي از تراشه‌ها35

EnCore محصول شركت سيپرس35

معماري CPU35

كنترلر USB36

EZ _ USB شركت سيپرس37

معماري CPU37

كنترلر USB38

PCI 16C7X5 شركت ميكروچيپ 42

معماري42

كنترلر USB42

NET 2888 شركت نت چيپ

كنترلر USB

USB 9603 شركت National Semiconductor44

كنترلر USB46

PDIUSBD 11/1 محصول فيليپس46

معماري46

كنترلرهاي USB47

Strong ARM اينتل47

كلاسهاي دستگاهها48

استفاده از كلاسها48

اجزاي يك مربع خصوصيات كلاس49

كلاسهاي تعريف شده50

مطابقت يك دستگاه با يك كلاس 52

وسايل جانبي استاندارد52

صفحه كليد ، ماوس و دسته بازي 52

دستگاههاي انبارش توده‌اي53

چاپگرها55

دوربينها و اسكنرها            55

برنامه‌هاي صوتي56

مودم‌ها57

كاربردهاي غير استاندارد57

دستگاههايي كه داده‌ها را با يك سرعت كم منتقل مي‌كنند58

به روز رساني دستگاههاي RS _ 23259

دستگاههاي مراكز فروش60

جايگزيني دستگاههاي با پورت موازي غير استاندارد61

ارتباطهاي كامپيوتر به كامپيوتر63

پيوندهاي بي‌سيم63

مقدمه

مطالعه در زمينه سخت افزارهاي كامپيوتري معمولاً مستلزم داشتن اطلاعات قبلي در اين زمينه است. هر نوآوري در اين صنعت بايد قابل تطبيق با پديده‌هايي باشد كه قبل از آن آمده‌اند. اين مسئله هم در مورد كامپيوترها و هم در مورد وسايل جانبي آنها صدق مي‌كند. حتي وسايل جانبي‌اي كه به نوبة خود انقلابي را در زمينه سخت‌افزار ايجاد كرده‌اند، بايد از رابطهايي استفاده كنند كه كامپيوتر‌ها از آنها پشتيباني كنند.

اما اگر امكان طراحي يك رابط وسايل جانبي را داشته باشيد، چه نكات و خصوصياتي را مد نظر قرار خواهيد داد. در اينجا فهرستي از آنچه كه ممكن است مورد نظر شما باشد آورده شده است:

كاربرد راحت:

به گونه‌اي كه نيازي به آشنايي با جزئيات نصب نخواهيم داشت.

سرعت:

به گونه‌اي كه رابط باعث پايين آمدن سرعت ارتباط نشود.

قابليت اطمينان:

به گونه‌اي كه خطا‌ها كاهش يابد و امكان اصلاح خودكار خطا‌هايي كه اتفاق مي‌افتد وجود داشته باشد.

قابليت تطبيق:

به گونه‌اي كه انواع مختلفي از وسايل جانبي بتوانند از اين رابط استفاده كنند.

ارزانقيمت:

به گونه‌اي كه كاربران (و كارخانه‌هايي كه از اين رابط براي توليدات خود بهره مي‌برند) متحمل هزينه زيادي نشوند.

صرفه جويي در مصرف انرژي: به منظور كاهش مصرف باتري در كامپيوتر‌هاي قابل حمل.

شناخته شده توسط سيستم عامل‌ها: به گونه‌اي كه ارتقادهندگاني كه از اين رابط براي ارتباط با وسيله جانبي خود استفاده مي‌كنند مجبور به نوشتن راه اندازهايي نزديك به زبان ماشين نباشند.

خبر خوب آنكه شما مجبور به ايجاد اين رابط ايده‌آل نيستيد چون طراحان (USB) اين كار را براي شما انجام داده‌اند. طراحي USB از ابتدا بر اين اساس بوده كه بتواند رابطي باشد آسان، با توانايي ارتباط مؤثر با همة انواع وسايل جانبي و به دور از محدوديتهايي كه در رابطهاي كنوني وجود دارد.

همه كامپيوترهاي جديد داراي يك جفت پورت USB هستند كه به منظور ارتباط با صفحه كليد ، ماوس، اسكنر، چاپگر و يا هر نوع سخت افزار استاندارد ديگر ايجاد شده‌اند، هاب‌هاي ارزانقيمت موجود اين امكان را فراهم مي‌كند كه به هر تعداد كه مايل باشيد وسيله جانبي USB را به اين دو پورت متصل كنيد.

اين اهداف بزرگ USB باعث شد كه ارتقادهندگان، يعني كساني كه وسايل جانبي USB را طراحي و برنامه ريزي مي‌كنند، با مشكلاتي رو به رو شوند. يك نتيجه از كاربرد راحت اين رابط پيچيده شدن آن نسبت به رابطهاي قديمي‌تر بود. به علاوه كاركردن با رابطي كه هنوز عمري از طراحي آن نگذشته، فقط با اين دليل كه جديد است طراحان را با سختيهايي رو به رو كرد. هنگامي كه USB براي اولين‌بار روي كامپيوتر‌ها قرار گرفت، ويندوز هنوز داراي راه‌انداز براي همة انواع وسايل جانبي USB متعارف، نشده بود. از طرفي آناليز كننده‌هاي پروتكل و ابزار‌ةاي ارتقا هنوز طراحي نشده بودند، بنابراين انتخاب USB به عنوان رابط مناسب دچار محدوديت مي‌شد. مشكلاتي شبيه به اين امروزه ديگر وجود ندارند و مزاياي استفاده از USB در كنار متعدد شدن ميكروكنترلرها و ابزارها ارتقا و تواناييهاي سيستم‌هاي عامل افزايش يافته است. اين كتاب به شما نشان خواهد داد كه چگونه مي‌توانيد يك وسيله جانبي USB را به آساني و سرعت و با استفاده از بهترين وسايلي كه هم اكنون وجود دارد طراحي كنيد و راه بيندازيد.

اين فصل شامل مطالبي از جمله شرح ويژگيهاي از USB، مزايا و اشكالات آن، همچنين مسائلي كه در طراحي و برنامه‌ريزي وسايل جانبي USB پيش مي‌آيد و مختصري از تاريخچه رابطها خواهد بود.

كاربرد راحت

بزرگترين هدف از طراحي USB، ايجاد رابطي با كاربري راحت بوده است و حاصل آن رابطي است كه به علتهاي زيادي استفاده از آن مقبول واقع شده است.

يك رابط براي همة دستگاهها ـ USB مي‌تواند براي ارتباط با همه نوع وسيلة جانبي مورد استفاده قرار گيرد به جاي داشتن كانكتور‌هاي مختلف و سخت‌افزارهايي كه فقط يك نوع وسيله جانبي را پشتيباني كنند، از يك رابط براي همة وسايل جانبي استفاده مي‌كنيم.

پيكربندي خودكار ـ هنگامي كه كاربر وسيله جانبي USB را به سيستم خود متصل مي‌كند، ويندوز به طور خودكار آن را پيدا كرده و راه‌آنداز مربوط به آن را بارگذاري مي‌كند. هنگامي كه براي اولين بار يك وسيله را به كامپيوتر‌مان متصل مي‌كنيم، ممكن است ويندوز به ما پيغام دهد كه ديسكتي كه شامل راه‌انداز آن دستگاه مي‌باشد را درون دستگاه قرار دهيم، اما در بقيه مواقع، نصب به صورت خودكار انجام مي‌شود و ما مجبور نيستم كه برنامه setup را اجرا كنيم و يا كامپيوتر را براي استفاده از آن وسيله جانبي restart كنيم.

به دور از تنظيمات كاربر ـ وسايل جانبي USB امكان تنظيماتي از قبيل آدرس پورت‌ها و يا خطوط در خواست وقفه (IRQ) را به كاربر نمي‌دهند. تعداد خطوط IRQ در يك كامپيوتر محدود است و عدم اجبار به تخصيص يك خط به وسيله جانبي خاص، خود مي‌تواند يك دليل كافي براي استفاده از USB باشد.

آزادكردن منابع سخت‌افزاري براي وسايل جانبي ديگر ـ استفاده از USB اين امكان را فراهم مي‌كند كه خطوط IRQ براي ديگر وسايل جانبي كه نياز به استفاده از آن دارند، آزاد شود. در كامپيوتر يك سري از آدرس پورت‌ها و يك خط IRQ براي رابط USB اختصاص داده مي‌شود اما در عوض، هر وسيله جانبي كه از رابط USB استفاده مي‌كند ديگر احتياج به منبع سخت‌افزاري اضافي نخواهد داشت. توجه كنيد كه، هر وسيله جانبي غير از USB نياز به يك آدرس پورت و معمولاً يك خط IRQ و احياناً يك كارت توسعه دهنده دارد (به عنوان مثال براي پورت موازي)

اتصال راحت ـ براي استفاده از USB احتياجي به بازكردن كامپيوتر براي اضافه‌كردن كارت‌هاي توسعه دهنده نيست. هر كامپيوتر حداقل داراي دو پورت USB است كه شما مي‌توانيد تعداد آنها را با متصل كردن هاب‌ها پورت‌هاي موجود تا تعداد دلخواه افزايش دهيد. هر هاب داراي تعدادي پورت براي متصل كردن وسيله جانبي و يا هاب‌هاي ديگر مي‌باشد.

سادگي كابل ـ كانكتورهاي كابل USB طوري ساخته شده‌اند كه اتصال اشتباه آنها امكان نيست. كابل‌ها مي‌توانند تا 5 متر طول داشته باشند و يا حتي از طريق هاب‌ها دستگاهها مي‌توانند تا 30 متر از كامپيوتر فاصله بگيرند. شكل 1ـ1 كانكتورهاي USB را نشان مي‌دهد كه در كنار كانكتور‌هاي پورت 232 – RS و پورت موازي ديده مي‌شوند و ديده مي‌شود كه در مقابل آنها چقدر كوچك و ظرفيت مي‌باشد. براي اطمينان از عملكرد صحيح، كابل‌ها در مرجع خصوصيات USB ويژگيهايي كه بايد كابل‌ها و كانكتورها داشته باشند، آمده است.

HOT pluggable ـ شما مي‌توانيد بدون توجه با اينكه سيستم روشن است يا خاموش، وسيله جانبي خود را هر زمان كه بخواهيد به سيستم خود وصل يا از آن قطع كنيد با اطمينان از اينكه به كامپيوتر يا ابزار جانبي شما صدمه‌اي وارد نمي‌شود. سيستم عامل هم هنگامي كه شما وسيله جانبي را وصل مي‌كنيد، به طور خودكار آن را پيداكرده و آماده استفاده مي‌نمايد.

عدم احتياج به منبع تعذيه ( بيشتر مواقع) ـ رابط USB شامل سيمهاي زمين و تغذيه نيز مي‌باشد كه V 5+ را از طريق كامپيوتر و يا هاب به دستگاه مي‌دهند . وسايل جانبي كه حداكثر به mA 500 جريان نياز دارند ، مي‌توانند از اين سيم، جريان مورد نظر خود را بكشند بدون آنكه به منبع تغذيه مجزا نياز داشته باشند. ساير وسايل جانبي بايد از منبع تغذيه خارجي براي تأمين تغذيه استفاده كنند.

سرعت

USB سه سرعت متفاوت را براي باس پشتيباني مي‌كند؛ سرعت خيلي بالا با 480 مگابايت در هر ثانيه ، سرعت بالا با 12 مگابايت در هر ثانيه و سرعت پايين با 5/1 مگابايت در هر ثانيه . همة كامپيوتر‌ها سرعتهاي پايين و بالا را پشتيباني مي‌كنند. سرعت خيلي بالا در نسخه ـ 0/2 مرجع USB اضافه شده است و به سخت‌افزار سازگار با USB نسخه 0/2 در روي مادربرد يا كارت توسعه دهنده احتياج دارد.

اين سرعتها، سرعت انتقال بيت روي باس است و نرخ انتقال داده مفيد كمتر از اين حد مي‌باشد علاوه بر داده ، باس بايد اطلاعات ديگري از قبيل بيت‌هاي وضعيت ، كنترل و سيگنال‌هاي بررسي خطا را نيز عبور دهد. به علاوه ممكن است چندين وسيلة جانبي از يك باس مشترك استفاده كنند. ماكزيمم نرخ تئوري براي انتقال سيگنال حدود 53 مگابايت در هر ثانيه براي سرعت خيلي بالا و حدود 2/1 مگابايت در هر ثانيه براي سرعت بالا و 800 بايت در هر ثانيه براي سرعت پايين است.

حال چرا سه سرعت؟ سرعت پايين به دو هدف ايجاد شد. وسايل جانبي با سرعت پايين معمولاً مي‌توانند خيلي ارزانتر عرضه شوند و از طرفي براي ماوس و وسايلي كه احتياج به كابل‌هاي قابل انعطاف دارند كابل‌هاي سرعت پايين مي‌توانند خيلي قابل انعطافتر ساخته شوند به اين دليل كه احتياج به شيلد كردن زياد نخواهند داشت.

سرعت بالا نزديك و قابل انطباق با سرعت پورت‌هاي سريال و موازي است و مي‌تواند به جاي آنها قرار گيرد.

بعد از نسخه 0/1 USB معلوم شد كه رابطي، با سرعت بيشتر مي‌تواند مفيد باشد. تحقيقات نشان داد كه افزايش سرعت تا 40 برابر امكان پذير است به طوري كه اساس رابط همانند رابطهاي سرعتهاي پايين و بالا باقي بماند و به اين ترتيب سرعت خيلي بالا در USB نسخه 0/2 اضافه شد.

قابليت اطمينان

قابل اطمينان بودن USB به خاطر نوع طراحي سخت‌افزار و همچنين پروتكل انتقال داده مي‌باشد. ويژگيهاي سخت‌افزاري لازم براي راه‌اندازها و گيرنده‌ها و كابل‌هاي USB، بيشتر نويزهايي را كه مي‌تواند باعث ايجاد خطا شود حذف مي‌كند. همچنين، پروتكال USB اين امكان را فراهم مي‌كند كه خطاهاي احتمالي را تشخيص داده و از فرستنده خواسته شود كه داده را دوباره بفرستد. اين تشخيص و پيغام و انتقال مجدد داده‌ها توسط سخت‌افزار انجام مي‌شود و احتياج به برنامه نويسي توسط كاربر ندارد.

قيمت پايين

در حالي كه USB پيچيده‌تر از رابطهاي قبلي است، ولي تجهيزات و كابل‌هاي آن، ارزانقيمت هستند. دستگاهي كه از رابط USB استفاده مي‌كند از نظر قيمت برابر يا ارزانتر از دستگاههايي است كه از رابطهاي قديمي‌تر استفاده مي‌كنند. براي وسايل جانبي خيلي ارزان، انتخاب سرعت پايين باعث مي‌شود كه احتياج به سخت‌افزارهاي دقيق نداشته و به اين ترتيب قيمت بيش از پيش كاهش مي‌يابد.

صرفه جويي در مصرف انرژي

مدارهاي ذخيره انرژي و استفاده از كد‌هاي مخصوص باعث مي‌شود وقتي از ابزار USB استفاده نمي‌شود. با نگه‌داشتن آن در حالت آماده به كار، مصرف انرژي كاهش يابد. كاهش مصرف انرژي علاوه‌بر مزيتهاي محيطي، براي كامپيوتر‌هايي كه با باتري كار مي‌كنند، در جايي كه ميلي آمپرها نيز اهميت دارند، بسيار مفيد مي‌باشد.

مزيتها براي ارتقادهندگان

مزيتهايي ذكر شده براي كاربران براي ارتقادهندگان سخت افزارها و  برنامه نويسان نيز مهم است. اين مزيتها باعث مي‌شود كه كاربران از وسايل جانبي usb  راضي باشند و طراحان ، نگران هدر رفتن ‌وقتشان در طراحي وسايل جانبي با اين رابط نباشند. از طرفي بسياري از مزيتهاي ذكر شده براي كاربران بعضي از مسايل را براي ارتقادهندگان راحت‌تر مي‌كند به‌عنوان مثال، استانداردهاي كابل‌هاي USB و بررسي خودكار خطا به اين  معناست كه ارتقادهندگان مجبور نيستند كه خصوصيات كابل دستگاه خود را مشخص كنند ويا نرم‌افزارهاي بررسي خطا را طراحي كنند. استفاده از USB همچنين داراي مزيتهايي است كه فقط ارتقادهندگان از آنها بهره مي‌برند.

ارتقادهندگان شامل گروههايي مي‌شوند از جمله طراحان سخت‌افزار كه كارشان طراحي مدارهاست و تجهيزات لازم را انتخاب مي‌كنند، برنامه‌نويساني كه نرم افزارهايي را مي‌نويسند كه با وسايل جانبي ارتباط برقرار مي‌كنند و برنامه نويساني كه كدهاي مربوط به وسيله جانبي را مي‌نويسند.

مزيتهاي USB براي ارتقا دهندگان، از انعطاف پذيري آن در مسائلي همچون پروتكلUSB و پشتيباني توسط ميكروكنترلرها و سيستم عامل ناشي مي‌شود.

واضح است كه كاربرها از اين ويژگيها بهره‌اي نمي برند و تنها نتايج آن را كه مسائلي مانند ارزان بودن و بدون مشكل بودن وسشايل جانبي است، خواستار هستند.

قابليت انعطاف

چهار نوع انتقال داده و سه سرعت مختلف در USB آن را تبديل به يك رابط عملي براي همة انواع وسايل جانبي كرده است. انواع مختلف انتقال داده براي سازگاري با مبادله بلوك‌هاي بزرگ و كوچك داده با در نظر گرفتن يا نگرفتن قيد زمان وجود دارد. براي داده‌هايي كه ميزان تأخير بين داده‌ها مهم است. USB مي‌تواند نرخ انتقال يا حداكثر فاصله زماني بين انتقالها را ثابت نگه دارد. اين تواناييها به ويژه براي ويندوز در جايي كه احتياج داريم با وسيله جانبي به صورت بلادرنگ ارتباط داشته باشيم مطلوب است. سيستم عامل‌ها، راه‌اندازها و نرم افزارها هنوز تأخيرهاي اجتناب ناپذيري را دارا مي‌باشند اما USB اين امكان را فراهم مي‌كند كه به انتقال داده بلادرنگ نزديكتر شويم.

بر خلاف ديگر رابطها، USB براي سيگنال‌ها كاربردهاي ويژه‌اي را تعريف نمي‌كند و يا فرضهايي را براي اينكه چگونه از رابط استفاده خواهد شد ندارد. به عنوان مثال در پورت موازي خطوط وضعيت و كنترل به منظور ارتباط با خطهاي چاپگر تعريف شده‌اند. در اين پورت 5 خط ورودي با كاربردهاي ويژه از قبيل تشخيص مشغول بودن يا وضعيت تمام شدن كاغذ وجوددارد. وقتي كه ارتقا دهندگان مي‌خواهند از اين پورت براي وصل كردن اسكنر يا ديگر وسايل جانبي استفاده كنند كه بايد حجم زيادي از اطلاعات را توسط آنها به كامپيوتر بفرستند، محدوديت 5 خط ورودي مشكل ايجاد خواهد كرد.

USB اين گونه پيش فرضها را ندارد و براي استفاده در هر نوع وسيله جانبي مناسب است. در مورد ارتباط با دستگاههاي معمولي از جمله چاپگر و مودم كلاسهايي وجود دارد كه در آنها مسائلي مربوط به نيازهاي آن وسيله و پروتكل آن تعريف شده و آماده است. اين ويژگي سبب مي‌شود كه نياز به طراحي دوباره آنها نباشد.

پشتيباني توسط سيستم عامل

ويندوز 98 اولين سيستم عاملي بود كه USB را پشتيباني مي‌كرد. جانشينان آن يعني ويندوز 2000 و ويندوز Me نيز USB را پشتيباني مي‌كنند. اين كتاب توجه خود را براي برنامه نويسي كامپيوتر  به سيستم عامل ويندوز معطوف مي‌دارد. اما توجه داشته باشيد كه ديگر كامپيوترها و سيستم عامل‌ها نيز از USB پشتيباني مي‌كنند.

بر روي كامپيوتر Apple فقط كانكتور پورت USB وجود دارد و بقيه مكينتاش‌ها نيز USB را پشتيباني مي‌كنند. USB روي Linux، NetBSD و FreeBSD نيز پشتيباني مي‌شود.

هر چند كه ادعاي پشتيباني توسط سيستم عامل خيلي مسائل را در بر مي‌گيرد، سطح پشتيباني مي‌تواند متفاوت باشد. در يك سطح پايه از پشتيباني، سيستم عاملي كه USB را پشتيباني مي‌كند، بايد توانايي انجام سه كار را داشته باشد:هر گاه دستگاه جانبي وصل يا قطع شود آن را تشخيص دهد.با دستگاههاي جديدي كه متصل شده‌اند ارتباط برقرار كند و نحوة انتقال داده آنها را مشخص كند.مكانيزمي را فراهم كند تا راه انداز را قادر سازد با سخت افزار USB ميزبان وسيله جانبي ارتباط برقرار كند.در يك سطح بالاتر، سيستم عامل ممكن است شامل راه‌اندازهايي باشد كه برنامه نويسان را قادر مي‌سازد با فراخواني بعضي توابع كه توسط سيستم عامل پشتيباني مي‌شود به وسيله جانبي دسترسي يابند. اگر سيستم عامل  شامل راه انداز مناسب براي وسيلة جانبي ويژه‌اي نباشد، سازندگان آن وسيله مجبورند اين راه انداز را خودشان تهيه كنند.

مايكروسافت در هر نسخه ويندوز راه‌اندازهاي مربوط به كلاس‌هاي مختلف وسايل جانبي را اضافه كرده است. هم اكنون گروههاي وسايل جانبي‌اي كه راه‌اندازهاي آنها در ويندوز وجود دارد شامل ابزارهاي ارتباط با كاربر (HID) ( مانند صفحه كليد، ماوس، دسته بازي)، وسايل صوتي، مودم‌ها، دوربينها و اسكنرها، ‌چاپگرها و وسايل ذخيره اطلاعات مي‌باشد. يك راه‌انداز فيلتر مي‌تواند از قابليتها و ويژگيهاي خاص يك دستگاه پشتيباني كند. برنامه‌هاي كاربردي يا از توابع API و يا از ديگر خصوصيات سيتم عامل براي ارتباط با راه‌انداز دستگاهها بهره مي‌برند.

به نظر مي‌رسد در آينده، ويندوز كلاس‌هاي ابزاري بيشتري را پشتيباني كند. در ضمن سازندگان تراشه‌ها نيز راه‌اندازهايي را تهيه مي‌كنند كه اين امكان را به ارتقا دهندگان مي دهد كه با كمترين تغييرات، انها بتوانند به هدف خود نائل شوند.

راه‌اندازهاي وسايل USB از مدل راه انداز Win32 جديد (WDM) استفاده مي‌كنند كه يك ساختار واحد را براي اجرا شدن تحت ويندوز 98، ويندوز 2000 و Me و نسخه‌هاي بعدي ويندوز ارائه مي‌كند. هدف از اين مدل آن است كه ارتقا دهندگان بتوانند وسيله خود را توسط يك راه انداز در همة ويندوزها اجرا كنند. واقعيت آن است كه هنوز بعضي از وسايل احتياج به دو راه انداز WDM شبيه به هم دارند كه يكي براي ويندوز 98 و Me مي‌باشد و ديگري براي ويندوز 2000.

به خاطر آنكه ويندوز از راه اندازهاي نزديك به زبان ماشين براي ارتباط با سخت افزار USB استفاده مي‌كند، نوشتن راه انداز ابزارهاي USB راحت‌تر از نوشتن راه انداز براي ديگر رابطه است.

پشتيباني وسيلة جانبي

اما در سمت وسيلة جانبي، هر سخت افزار دستگاه USB بايد داراي يك تراشة كنترلي باشد كه وظيفه انجام بيشتر جزئيات مربوط به ارتباطات USB را به عهده دارد. بعضي از كنترلرهاي كي ميكرو كامپيوتر كامل هستند كه داراي يك CPU و حافظه و كدهاي مخصوص به دستگاه مي‌باشد كه در سمت وسيلة جانبي اجرا مي‌شوند. اما دير كنترلرها فقط انجام وظايف ويژه USB را به عهده مي‌گيرند و داراي باس داده‌اي هستند كه بايد به ميكروكنترلر ديگري كه كارهاي غير وابسته به USB را انجام مي‌دهد متصل شوند.

وسيلة جانبي مسئول پاسخ دهي به نياز‌هاي مربوط به ارسال يا دريافت داده و خواندن و نوشتن داده‌هاي ديگر در صورت لزوم مي‌باشد. در برخي تراشه‌ها، توابعي به صورت سخت افزاري تعبيه مي‌شوند و نياز به نوشتن برنامه براي آنها نخواهيم داشت.

بسياري از كنترلرهاي USB مبتني بر معماريهاي متعارف از جمله 8051 اينل مي‌باشند، كه مدارها و كدهايي براي پشتيباني كردن USB به آنها اضافه شده است. اگر با معماري تراشه خاصي آشنا هستيد كه امكان اضافه شدن قابليت USB را داراست، ديگر نيازي به يادگيري قواعد و دستورات برنامه نويسي جديد براي استفاده از USB نخواهيد داشت.

بسياري از سازندگان ابزارهاي جانبي، كدهاي نمونه‌اي را براي تراشه‌هاي خود ارائه مي‌دهند. استفاده از اين كدها مي‌تواند براي شروع كردن ارتقاتان مفيد باشد و ايده‌هايي به شما بدهد.

مجمع ابزار آلات USB

بر خلاف ديگر رابطها، USB براي راه اندازي پروژه‌تان از طريق مجمع ابزار آلات USB، كمكهاي زيادي به شما ارائه مي‌كند. (IF ـ USB)و وب‌سايت (www.usb.org)  اين مجمع به صورت شركتي است كه توسط ارائه كنندگان مرجع خصوصيات USB ايجاد شده است. وظيفة اين مجمع پشتيباني كردن از پيشرفت و سازگاري تكنولوژي USB مي‌باشد.

براي اين منظور مجمع، اطلاعات، ابزارها، و تست‌هايي را به شما پيشنهاد مي‌كند. اطلاعات شامل مرجع خصوصيات، FAQ‌ها و يك برد اينترنتي است كه ارتقادهندگان مي‌توانند سؤالات خود را در ارتباط با USB پست و پاسخ دريافت كنند. ابزارها نيز شامل تست‌هاي سازگاري، كارگاههايي كه ارتقا‌دهندگان مي‌توانند ساخته‌هايشان را در آنجا تست كنند، و همچنين اعطاي اجازه استفاده از علامت USB به ساخته‌هايي كه تست‌ها را به خوبي پشت‌سر مي‌گذارند.

اين پورت كامل نيست

تمام مزايايي كه دربارة USB گفته شد اين پورت را به عنوان يك كانديد براي استفاده در همة وسايل جانبي پيشنهاد مي‌كند. اما اين رابط عيبهايي نيز دارد.

از ديد كاربران

از ديد كاربردان بعضي از عيبهاي USB مي‌تواند مسائلي چون پشتيباني نشدن اين پورت در سخت افزارهاي قديمي و سيستم عامل‌ها، محدوديت سرعت و فاصله باشد كه USB را براي بعضي كاربردهاي خاص غير علمي مي‌كند.

پشتيباني نشدن توسط سخت‌افزارهاي قديمي

كامپيوترهاي قديمي پورت USB نداشتند. اگر بخواهيد يك وسيله جانبي با رابط غير USB را از طريق پورت USB به كامپيوتر وصل كنيد، راه‌حل آن است كه از تبديل كننده‌هايي استفاده كه وظيفه ترجمه اطلاعات بين پورت USB، رابطهاي قديمي را بر عهده دارند. سازندگان، تبديلهاي براي RS-232، RS-458 و پورت موازي ساخته‌اند كه در بازار موجود مي‌باشد.

اما اگر بخواهيد دستگاه جانبي با رابط USB را به كامپيوتري كه اين پورت را پشتيباني نمي‌كند وصل كنيد بايد ابتدا قابليت USB را به كامپيوتر خود اضافه كنيد. براي اين كار به دو چيز نياز داريد: سخت‌افزار كنترل كننده USBميزبان و سيستم عاملي كه USB را پشتيباني كند. ارتقاي سخت افزار با اضافه كردن كارت‌هاي توسعه دهنده كه روي شكاف PCI نصب مي‌شوند (و يا عوض كردن مادربرد) امكان پذير است. نسخه ويندوز لازم نيز مي‌تواند ويندوز 98 يا بالاتر باشد. بعضي از وسايل جانبي داراي راه اندازي براي نسخه قديمي تر ويندوز 95 را به عنوان سيستم عاملي كه از USB پشتيباني مي‌كند به شمار نياوريم. اگر سخت افزار داراي حداقل احتياجات مورد نياز ويندوز 98 نباشد، بايد به روزرساني شود. اين به روزرساني ممكن است سبب صرف هزينه‌اي بيشتر از خريد يك كامپيوتر جديد با پورت USB شود، در اين حالت بهترين انتخاب مي تواند عوض كردن كامپيوتر باشد.

اما اگر اماكن به روزرساني كامپيوتر براي پشتيباني USB نباشد، استفاده از مبدل‌هايي به منظور ترجمه از پورت USB موجود بر روي وسايل جانبي به Rs-232 و يا پورت موازي موجود بر روي كامپيوترچگونه خواهد بود؟ به طور كلي تبديل كننده‌هاي رابطها به منظور استفاده بين پورت USB موجود بر روي كامپيوتر و پورت‌هاي ديگر بر روي وسايل جانبي قديمي طراحي شده‌اند. طراحي تبديلي در مسير برگشت بسيار پيچيده و مشكل خواهد بود چون لازم است سخت افزار كنترل كننده ميزبان USB و كُدهاي موجود بر روي كامپيوتر مدل سازي شود. بنابراين استفاده از تبديل كننده‌ها در مسير برگشت انتخاب مناسبي براي ارتباط با كامپيوترهايي با رابطهاي قديمي نخواهد بود.

حتي بعضي از سيستم‌هاي جديد، ممكن است از سيستم عامل‌هاي قديمي مانند داس استفاده كنند. در حالي كه نرم افزارهاي ويندوز 98 براي ارتباط با پورت USB از راه‌اندازهايي استفاده مي‌كنند كه مخصوص به خود ويندوز است. بدون راه‌انداز نيز راهي براي ارتباط با وسايل جانبي USB نخواهد بود. البته امكان نوشتن راه‌انداز براي داس وجود دارد كه بعضي از سازندگان وسايل جانبي اين راه‌انداز را براي ابزار خود ارائه مي‌دهند.

هر چند بايد توجه داشته باشيم كه ماوس و صفحه كليد استاندارد، لازم است هميشه قابل استفاده باشند. از جمله در داس و يا صفحة باياس كه در هنگام بالا آمدن سيستم ديده مي‌شود و همچنين حالت Safemode ويندوز از اين‌گونه وسايل در باياس سيستم نيز پشتيباني مي‌شود تا در همة مواقع قابل استفاده باشند.

محدوديت سرعت

USB طوري طراحي نشده است كه بتواند همه كار دهد. سرعت خيلي بالا در USB آن را قابل رقابت با IEEE-1394 با سرعت 400 مگابيت در ثانيه كرده است. اما هنوز IEEE-1394b با سرعت 2/3 گيگابايت در هر ثانيه داراي سرعت بيشتري است

محدوديت فاصله

با در نظر گرفته اينكه، وسايل جانبي نزديك به كامپيوتر هستند، USB به صورت يك باس روميزي طراحي شده است. كابل USB مي‌تواند 5 متر طول داشته باشد. رابطهاي ديگر مانند RS-232، RS-485 و اترنت كابل‌هاي طولاني‌تري را مجاز مي‌دانند. شما مي‌توانيد طول كابل USB را با استفاده از 5‌هاب و 6 تكه سيم 5 متري تا طولاني‌تري را مجاز مي‌دانند. شما مي‌توانيد طول كابل USB را با استفاده از 5 هاب و 6 تكه سيم 5 متري تا 30 متر نيز افزايش دهيد.

براي افزايش اين محدودة، يك انتخاب ديگر مي‌تواند استفاده از رابط USB موجود بر روي كامپيوتر و يك مبدل RS-485 يا رابط ديگري باشد كه اجازه طول طول بيشتري از سيم را مي‌دهد.

ارتباطات نظير به نظير

فرض اينكه USB يك باس روميزي است به اين معني است كه سيستم داراري يك كامپيوتر ميزبان است كه ارتباطات باس را مديريت مي‌كند و وسايل جانبي نمي‌توانند به طور مستقيم با هم ارتباط برقرار كنند. همة ارتباطات مي‌بايست از طريق كامپيوتر ميزبان باشد. در حالي كه ديگر رابطها از جمله IEEE-1394  امكان ارتباط مستقيم وسيلة جانبي به وسيله جانبي را نيز ممكن مي‌سازند.

توليدات  مشكل دار

حقيقت آن استكه بعضي از توليدات آن گونه كه لازم است با پورت USB كار نمي‌كنند و داراي مشكلاتي هستد و نتيجه آن ناتواني ارتباط با وسيله جانبي يا نرم افزار يا سيستم خواهد بود. علت اين مشكلات ممكن است سخت افزاري يا نرم افزاري، از جانب كامپيوتر يا از جانب وسيلة جانبي باشد. مشكلاتي شبيه به اينها  به علت پيچيدگي USB و جديد بودن آن است.اما از طرفي بسياري از توليدات وجود دارند كه كار خود را به درستي انجام مي‌دهند. مشكلات موجود به علت بهتر شدن پشتيباني سيستم عامل‌ها و آشنا شدن ارتقادهندگان با USB تقليل يافته است.

از ديد ارتقا دهندگان

از ديد ارتقادهندگان، بزرگترين مشكل USB افزايش پيچيدگي برنامه نويسي آن وهمچنين گيرهايي است كه در سخت افزارهاي USB روي كامپيوتر يا وسيلة جانبي وجود دارد و باعث كندشدن ارتقا پروژه مي‌شود. البته اين مشكلات با افزايش قدرت سيستم عامل‌ها و همچنين متعدد شدن تراشه‌ها و ابزارهاي ارتقا موجود كاهش يافته است.

پيچيدگي پروتكل

براي برنامه ريزي كردن وسيلة جانبي USB، لازم است كه اطلاعات زيادي دربارة پروتكل USB داشته باشيد (براي تبادل اطلاعات روي باس). تراشه‌هاي كنترلي، بسياري از اين ارتباطات را به صورت خودكار انجام مي‌دهند اما هنوز هم احتياج به برنامه‌ريزي دارند و برنامه‌ريزي آنها لازم مي‌دارد كه با علم برنامه نويسي و همچنين وسايل برنامه‌ريزي آشنا باشيم. تراشه‌ها نيز بر اساس ميزان پشتيباني كردن ارتباط با USB  متفاوت هستند. اما در سمت كامپيوتر برنامه نويسان نرم افزار احتياجي به دانستن جزئيات USB ندارند در حاليكه نويسندگان راه‌اندازها بايد با پروتكل USB به طور كامل آشنا باشد.

رابطهاي قديمي تر مي‌توانند با يك مدار ساده و با يك پروتكل ابتدايي ارتباط مورد نياز خود را با كامپيوتر برقرار كنند. به عنوان نمونه پورت موازي فقط يك سري ورودي و خروجيهاي ديجتيال است كه مي‌توانيد از طريق رله‌ها، سوئيچ‌ها و تبديل كننده‌هاي آنالوگ به ديجيتال به اين مدارهاي ووردي و خروجي ابتدايي متصل شويد بدون اينكه نياز داشته باشيد به يك هوش كامپيوتري يا راه‌اندازي بر روي كامپيوتر خود نياز  داشته باشيد.

گزراش كارآموزي كارخانجات نساجي بروجرد

گزراش كارآموزي كارخانجات نساجي بروجرد

گزراش كارآموزي كارخانجات نساجي بروجرد

موقعيت جغرافيايي كارخانه

طرز قرار گيري قسمت هاي مختلف كارخانه

چارت سازماني                            

نمودار مسير توليد محصولات كارخانه  

 مقدمات وتكميل پارچه بافته شده 1

رنگرزي  14

آزمايشگاه كنترل كيفيت و رنگ 21

چاپ  37

كنترل كيفيت پارچه  50

گرمايش 52          

تهويه  55

ابتدا به سالن مقدمات تكميل مي رويم در اينجا براي پارچه هاي پنبه اي و پنبه– پلي استر و پنبه ويسكوز و ويسكوز پلي استر است كه براي همه يكسان است.

پرز سوزي كه با استفاده از حرارت انجام مي گيرد . مي دانيم پارچه خاصي كه از انبار گرفته مي شود به علت وجود آهار و پرز پارچه مطلوبي نيست و كيفيتي ندارد.

ابتدا اين پارچه در قسمت اول ماشين برس زده مي شود چون پرز پارچه خوابيده است و وقتي برس مي خورد پرز بالا مي آيد آماده مي شود برالي پرز سوزي . اكنون پارچه به قسمت پرز سوزي مي رود پشت و روي پارچه پرزسوزي مي شود و دوباره پارچه برس مي خورد تا پرز هاي سوخته شده از بين رود.

آهار گيري :

بعد از اينكه پرزسوزي پارچه وارد قسمتي مي شود كه wash box ناميده مي شود و داراي آنزيم + صابون است . وقتي مواد به پارچه نفوذ مي كند انتهاي ماشين روي big bach جمع مي شود و سپس به دستگاه bach منتقل مي شود وبعد از 12 الي 24 ساعت براي عمليات بعدي به ماشين شستشو انتقال داده مي شود. در مرحله آهار گيري ، آهار پارچه توسط آنزيم جدا مي شودو بعد از آن pad bach مي شود.

شستشوي مقدماتي :

تذكر :

الف: اگر پارچه پلي استر تنها باشد فقط در ماشين شستشوي مقدماتي فقط شستشوي خالي مي شود.

ب: اگر پارچه پنبه اي بود ابتدا قليايي مي شود سپس سفيد گري و بعد مرسريزه و در مرحله بعدي شستشو مي شود.

ج: ويسكوز – پلي استر : فقط يك مرحله سفيد گري مي شود.

پارچه پنبه اي بعد از آنزيم زني (آهار گيري ) براي سفيد گري آماده مي شود.

الف : پارچه بايد قليايي شود:

پارچه وارد ماشين شستشوي مقدماتي مي شود. ابتدا داخل دو wash box مي شود و شسته مي شود . سپس داخل قسمتي مي رود كه حاوي مواد قليا است . مي دانيم دو wash box اول حاوي آب 90 درجه هستند. حال وارد دو wash box بعدي كه شده اند در آنجا مواد مي خورند. اين مواد توسط پمپ از مخزن كنار ماشين (قليا) وارد ماشين مي شود و پشت و روي پارچه مواد مي خورد.

بعد از خوردن مواد وارد استيمر مي شود. در استيمر 10 دقيقه مي ماند.

در واقع مواد استيموروي پارچه عمل مي كنند. مواد شامل قليا و صابون است . كه سود 50 درجه بوده است . سپس وارد سه wash box مي شود كه دوتاي اول آب 90 درجه و آخري آب 60 درجه است. كه در اين سه wash box پارچه شستشو مي شود. پارچه اي كه خيس است روي سيلندر خشك مي شود.

اين سيلندرها 10 جفت هستند كه 18 تاي اول گرم است و 2 تاي آخري سرد است. پارچه پس از عبور از سيلندر ها توسط vender روي big bach جمع مي شود.

اكنون پارچه پنبه اي كه بايد سفيد گري شود در همين ماشين شستشو اعمال زيروروي آن انجام مي شود :

پارچه كه  در مرحله قبل قليايي شده است را در wash box ابتدايي مي شود كه حاوي آب 90 درجه است. پس از آن وارد wash box بعدي مي شود كه اين wash box حاوي مواد زير است:

آب اكسيژنه 35% - صابون و سود وپايدار كننده.

WBEN,,SFSC26./DS26/ : پايدار  كننده

EWSZ,,Lee Weet : صابون

(مي دانيم پارچه هاي پلي استر- پنبه را قليايي نمي كنيم چون پلي استر قليا حساس است ) سپس پارچه وارد استيمر مي شود و 10 دقيقه مي ماند تا مواد اثر كنند سپس واردwash box بعدي شده كه دو تاي اول حاوي آب 90 درجه و آخري حاوي آب 60 درجه است.شستشو مي شود. بعد پارچه روي big bach بسته مي شود .

نكته : اگر پارچه ضخيم باشد سيلندر خنك تر است و اگر پارچه نازك تر باشد دماي سطح سيلندر بالاتر است.

مرسريزاسون:

در اين دستگاه مدسريزه پارچه هاي سفيد گري شده و اكثريت پنبه اي در معرض سود سوز آور تحت كشش غلتك ها وارد دستگاه مي شود. اگر پارچه چروك داشته باشد در بين غلتك ها در قسمت مرسه ريزه با همان چروك از ماشين بيرون مي آيد و باعث شكستگي مي شود . اين ماشين داراي 16 اتاقك است كه در اتاقك 02 پارچه وارد شده و در همان اتاقك سود هم وارد مي شود. تا اتاقك 05 هم اين عمل ادامه يابد .

مي دانيم سود 28 درجه بومه استفاده مي شود.و داخل اين اتاقك ها بخار 100درجه وجود دارد و غلتك هايي كه پارچه روي آن پيچيده مي شود و حركت مي كند. بعد ازشستشو و خنثي سازي وارد حمامك هاي شستشو يا wash box حاوي آب 90 درجه مي شود و شستشو مي شود.

اتاقك 13 و 15 حاوي آب سرد است كه پارچه در آن شستشو مي شود.

در اتاقك 16 دو غلتك فشارنده وجود دارد كه آب پارچه از آن خارج مي شود.

مي دانيم پارچه نم دارد و مجبوريم دوباره شستشو داده شود كه با سيلندرهاي داغ خشك شود. لازم به ذكر است پارچه هايي كه در مرحله مرسريزه قليايي شده اند چون قليا از روي پارچه به خوبي شسته نشده است دوباره ماشين شستشوي مقدماتي تحويل داده مي شود و شستشو با آب خالي انجام مي شود.

ابتدا 4 - wash box حاوي آب 90 درجه و wash box ديگر حاوي آب 60 درجه و استيند حاوي آب 80 درجه است و استحكام پارچه تغيير آن چناني نكرده است.

در ماشين مرسريزه قسمت تخليه آب پشت دستگاه قرار دارد واز يك فيلتر استفاده مي شود تا نا خالصي ها را جدا كند بعد مبدل حرارتي كمك دستگاه مي كندتا آب wash box را گرم نگه دارد.

اگر همراه با سود ناخالصي داشته باشيم توسط دستگاه فيلتر سود گرفته مي شود.

هر 5 دقيقه يكبار آب شروع به كار مي كند صافي را شستشو مي دهيم تا پرز ها داخل آب مي ريزد.

دو نوع مرسريزه داريم :

1 - مرسريزه گرم

2 - مرسريزه سرد.

فرق آنها دردماي سود است .در مرسريزه گرم دما به 62 درجه مي رسد.

در مرسريزه سرد توسط دستگاه خنك كننده سود را خنك مي كنيم . 18 درجه مرسريزه سرد براي پارچه هاي سبك بكار مي بريم چون نفوذ كمتر است و سرعت بيشتراست . پارچه هاي ضخيم از مرسريزه گرم استفاده مي شود.

دربالاي ماشين مرسريزه دو تانك ذخيره داريم يكي را سود غليظ مي ريزيم اگر بومه بالا يا پايين باشد دستگاه دستورمي دهد تا بومه پايين نيايد و سود وارد مخزن ماشين مي شود. و تانك ديگر مخزن ذخيره سود 28درجه بومه است توسط تانكر پاييني سود را درست مي كنيم. سود غليظ 48 بومه است سرعت دستگاه مرسريزه 30m/min است . ولي بسته به نوع پارچه هم سرعت هاي مختلف دارد. كشش را هم دستگاه نشان مي دهد كه متغير است .فشار غلتك ها بر حسب bar است. كه براي قسمت هاي (1) و(5) و (7) و (9) و( 14) و (16) نشان داده شده است.

ماشين رنگزي

ترموزول:

با اين ماشين پارچه هاي الياف مصنوعي را رنگ مي كنند مانند پلي استر و يا پارچه هاي دو فاز مانند پلي استرو ويسكوز كه فاز 1 را كه همان پلي استر است با اين ماشين رنگرزي مي كنند.

پداستيم:

با اين ماشين پارچه هايي باالياف طبيعي را رنگرزي مي كنند. مانند پارچه هايي كه دو فاز هستند مثل ويسكوز- پلي استر كه ويسكوز 67% مقدار پودرا تشكيل مي دهد با ماشين پداستيم ويسكوز را رنگرزي مي كنند . با پارچه هاي پنبه اي – پلي استر كه پنبه را ماشين پداستيم رنگرزي مي كند.

طرز كار دستگاه ماشين ترموزول:

پارچه وارد حوضچه رنگ يا traf مي شود در اين قسمت رنگ مي شود. يك جفت غلتك pader وارد IR يا Drier كه با گاز مايع كار مي كند مي شود كه شعله هاي آن در المنت با گاز مايع كار بستگي به نوع ضخامت پارچه (ضخيم – نازك ) دماي آن متفاوت است بين 280-240 درجه سانتي گراد است . رنگ را يكنواخت مي كند و دما باعث مي شود از مهاجرت رنگ جلوگيري شود.

نكته : حاشيه پارچه نسبت به وسط پارچه كه شل تر است و در انتهاي كار يكنواخت مي شود.

سپس وارد اتاقك 1 مي شود كه جفت غلتك در آن وجود دارد كه با روغن داغ كار مي كنند. براي پارچه هاي مختلف 210-175 درجه سانتي گراد داريم . 210 بيشتر براي پارچههاي تيره به كار مي رود.

نكته : وقتي پارچه در يك مرحله رنگرزي جواب نمب دهد به صورت pad dry رنگ مي كنند وبه اين ترتيب كه فاز 1 كه توليد مي شود توسط پداستيم شسته مي شودو سپس مجدداً توسط ترموزول قسمت ويسكوز آن رنگ مي شود و جهت تثبيت و سپس توسط پداستيم قليايي مي شود. كه اين قليا همان هيدروسولفيد سديم + سود و آب اكسيژنه است كه داخل wash box مي ريزند.

در 1500 ليتر آب3 ليتر از اين مواد را حل مي كنند و آب اكسيژنه براي شفافيت پارچه به كار مي ردو . پارچه در اتاقك 1 مقداري نم دارد. اصل ترموزول و تثبيت در اتاقك 2 و 3 است ممكن است هنگام رنگرزي در ترموزول ببينيم كه پارچه رنگ شده داراي عيوبي است از جمله اينكه لكه اي روي پارچه گذاشته شده باشد كه اين لكه هرچند متر به فاصله 20cm تكرار مي شود. و كل پارچه خراب مي شود. سپس بايد در اين حالت پارچه را از ماشين خارج كرده و پارچه راهنما كه رنگ مشكي دارد را جايگزين كنيم .

سپس كار پارچه راهنما اين است كه لكه هايي كه در سرتا سر مسير روي غلتك ها مانده است را هنگام عبور جدا كندو حوضچه محتوي آب است و پارچه از حوضچه حاوي آب عبور مي كند. (مارك اين ماشين BABCOCK آلمان است)

اما لكه به علل زير ايجاد مي شود:

1 - ممكن است بعضي از رنگزارها بخصوص رنگ كه حالت چسبندگي دارند به ديواره حوضچه رنگ بچسبند و يا به غلتك ها بچسبند در اين صورت روي پارچه آنقدر لكه مي افتد تا رنگ محو شود.

2 - ماشين پداستيم : رنگ كردن پارچه هاي پنبه اي و ويسكوز وظيفه اين ماشين است . رنگرزي به صورت گرم و سرد از طريق استيفر با دماي 98 درجه و سرد از طريق PADER كه اصطلاح آن  Cold pad back يا cpb است.

اين ماشين شامل سه قسمت است :

  • قسمت رنگرزي
  • قسمت شستشو
  • قسمت خشك

قسمت شستشو داراي 6 wash box مي باشد. دماي wash box اول 60 درجه سانتي گراد است و اتاقك 2 تا 5 ، 95 درجه است و 6 هم 90 درجه سانتي گراد است. در wash box 2و 3 صابون مصرف مي شود.

قسمت سوم يا خشك كن هم از طريق سيلندر با دماي بخار پارچه را خشك مي كند.

نسبت رنگ در ماشين pad از 4 سيلندر است . 4 ليتر رنگ و 1 ليتر قليا ( رنگ Reactive و قليا هم سود وسيليكات – كربنات و بي كربنات است.)

  • رنگ هاي سرد يا Remasol
  • رنگ هاي گرم Levafix

رنگ هاي سرد براي شيدهاي تيره استفاده مي شود. (سرمه اي – مشكي ) رنگهاي گرم براي شيدهاي متوسط تا روشن استفاده مي شود (سبز يشمي – دودي – استخواني – كرم)

پارچه بعد از اينكه از ماشين ترموزول خارج شد توسط ماشين پداستيم اول شستشو مي شود ( قسمت دوم wash box ) پارچه از طريق غلتك و قيچي ها وارد حوضچه اول مي شود واز طريق غلتك هاي چلاننده يك به يك وارد wash box 1تا 6 مي شود.

چرا پارچه هاي ترموزول شستشو مي شوند به خاطر اينكه پارچه هايي كه رنگ مي كنند روي ويسكوز و پنبه مي نشيند پس شسته مي شوند تا رنگ هاي سطحي از بين روند. و آماده مي شوند براي رنگرزي {گرم و سرد }

پارچه هاي مشكي رنگرزي سرد مي شوند. بجز اينها تمام پارچه هاي ديگر رنگرزي گرم مي شوند . اكنون پارچه وارد حوضچه اول مي شود كه در اين حوضچه فقطآب داريم و دو غلتك فشارنده داريم كه پارچه از بين آنها عبور مي كند.

سپس وارد wash box دوم مي شود براي شستشوي پارچه هاي فاز 1 آب 90 درجه است هر wash box و 1800 Lit آب مي گيرد.

دو مخزن رنگ داريم كه 1000 ليتر ظرفيت دارند. با نسبت 4:1 كه قليا 250 ليتر است.

دوتا مخزن صابون داريم كه هر كدام 1500ليتر ظرفيت دارند.

  • دستگاه خشك كن شامل 16 سيلندر است. 14تاداغ است و2تا خنك است. در اين قسمت شستشو كه خارج مي شود توسط قيچي و غلتك پارچه از روي سيلندر داغ عبور مي كند .سپس پارچه توسط غلتك Vinder روي big bach پيچيده مي شود.
  • رنگهاي مورد استفاده در پداستيم:

رنگهاي رمازول

          Remasol   Red    R.B

  Yenow   E.B       Remasol

    Yenow      G.R            Remasol

رنگهاي Leva fix

              Lev   Yenow   E.G      

 Lev      Brown      E.ZR

مواد كمكي رنگي:      

P.T.M  = يكنواخت كننده

اركانتول  = نفوذ دهنده

اكسيد كننده –لوديگل  : كمكي

اوره = جاذبه الرطوبه

اگر رنگ Leva fix باشد قليا كربنات و بي كربنات است.

ولي اگر رنگ Remasal باشد قليا سيلفيات و سود است.

نكته : رنگ مورد استفاده در دستگاه ترموزول : نوع رنگ Disperse نفوذ دهنده P.T.M واركانتول و يكنواخت كننده پريمازول

آزمايشگاه رنگ وكنترل كيفيت:

كنترل كيفيت:

ثبات شستشويي:ثبات شستشويي پارچه در دستگاهي بنام poly met اندازه گرفته مي شود. به اين صورت كه پارچه رنگ شده را بين دو تا پارچه (پلي استر و پنبه ) گذاشته سپس در دستگاه poly met گذاشته و ميزان مهاجرت رنگ در مجاورت واثر جنثيت را بررسي مي كنيم سپس grayscalel مقايسه مي كنيم . به اين صورت كه نمونه 10*4 سانتي متر بريده شده كه در دو فاز رنگرزي شده يكي با Reachive و ديگري با Disperse را داخل كپسول حاوي پربورات – كربنات مي گذاريم . و همانطور كه مي دانيم ميزان مهاجرت رنگزا بررسي مي شود. پس اين دو فاز پارچه كه لكه گذاري روي آن مشخص شده را با gray scale مقايسه مي كنيم . اگر نتيجه 2 بود خيلي بد است و اگر 3 بود نياز به تجديد نظر داردواگر 4 بود عالي است.

اگر خيلي بد باشد بايد آنقدر در ماشين شستشوي خط رنگ پداستيم شستشو شود تا ديگر رنگ مهاجرت نكند.

ثبات سايش : دستگاهي داريم كه در آن نمونه سفيد را چسبانده و نوك دستگاه را روي پارچه مورد نظر حركت مي دهيم تا ببينيم در سايش با هم لكه گذاري مي شود يا خير واين آزمايش بيشتر براي پارچه هاي چاپ شده و تيره كاربرد دارد.

درصد اختلاط: فيتيله الياف 67% پلي استر و 33% ويسكوز را به آزمايشگاه تحويل داده و در آزمايشگاه جهت تعيين درصد اختلاط ويسكوز و پلي استر اعمال زير را انجام مي دهيم : مقداري از فيتيله را وزن مي كنيم سپس داخل اسيد سولفوريك 75% (رقيق شده ) مي اندازيم بعد لز 10 دقيقه شستشو مي شود و خنك مي كنند و مجدداً وزن مي كنندو ميزان درصد اختلاط الياف از حيث مقدار تركيبي پلي استر و ويسكوز مشخص مي شود و جواب را به ريسندگي تحويل مي دهند.

اصلاحيه: پارچه اي كه در خط رنگ ، رنگ شده با نمونه orser مورد نظر اختلاف دارد. به دلايل مختلف : اشتباه اپراتور اختلاف دستگاههاي آزمايشگاه با ماشين توليد و عيوب غير قابل پيش بيني ماشين هاي توليدي.

براي رسيدن به شيد order

نسخه رنگي :

  • رنگهاي Disperse
  • مواد تعاوني ( ضد مهاجرت در آب 100mli
  • اااسيد استيك
  • نفوذ كننده

همه اينها را به حجم 500 ميلي ليتر مي رسانيم سپس با ماشين فولارد در آزمايشگاه رنگ مي كنيم. وpad كردهو بعد به ترموزول آزمايشگاهي داده تا رنگ تثبيت شود:

  • مرحله خشك.
  • Fix كند.

و سپس مرحله شستشوي با آب جوش و صابون براي بردن رنگ هاي سطحي و مقايسه با نمونه order و سپس نسخه اصلاحيه را تحويل خط توليد مي دهند.

نكته : غلتك هاي ماشين فولارد براي هر ماشين فرق مي كند كه ميزان فشار آن براي هر pick up فرق مي كند.

طرز كار دستگاه فولارد:

ابتدا پارچه مورد نظر را به صورت خشك توزين نموده و فشار فولارد را بر روي عددي بنا به تجربه اپراتور در محدوده وزن پارچه تنظيم كرده و سپس از حوضچه محلول رنگ عبور دهيد. دستگاه فولارد را روشن نموده پارچه آنچه به محلول رنگ را از لابلاي دو غلتك فولارد عبور دهيد بلافاصله پارچه را در ظرف در بسته اي با وزن مشخص قرار داده و توزين نماييد با كم كردن وزن ظرف در بسته وزن پارچه آغشته به محلول رنگ را مشخص نموده و از فرمول زير pu را مشخص كنيد .

با تغيير فشار فولارد تا به دست آمدن 70% p.u محلول پنبه اي و 69% p.u محلول پارچه اي مخلوط P.E با پنبه يا ويسكوز براي رنگرزي فاز 1 مراحل قبل را تكرار كنيد:

وزن پارچه خشك/    وزن پارچه آغشته به رنگ –وزن پارچه خشك Pickup=

آبرفت پارچه: اين پارچه ها از قسمت shrink گرفته مي شودو در آزمايشگاه كنترل در ماشين شستشو داده مي شود. علامت هايي در دو طرف پارچه گذاشته مي شود كه يكي در جهت تار و ديگري در جهت پود كه سپس از شستشوي پارچه اين علامت ها تغيير مي كنند. كه ميزان تغيير آن را به قسمت shrink گزارش مي دهيم.

ثبات در برابر عرق بدن: L-Histidin