مقاله مكتب تربيتي امام خميني

مقاله مكتب تربيتي امام خميني

مقاله مكتب تربيتي امام خميني (ره)

انسان

انسان از ديدگاه امام خميني (ره) و بسياري ديگر از انديشمندان مسلمان، داراي ويژگي هاي زير است:

  • انسان موجودي وابسته و فقير در برابر حقيقتي متعالي و بي پايان يعني خداست؛
  • موجودي آگاه است؛
  • موجودي مختار است؛
  • موجودي كمال جوست و كمال جويي او نامحدود است
  • تربيت پذير است و انبيا براي تربيت او فرستاده شده اند؛
  • بدون دستگيري وحي، در رسيدن به كمالات خويش توفيقي نخواهد داشت

در ميان اوصاف فوق، وصف نخست، يعني فقر وجودي صفت ويژه انسان نيست؛ زيرا همه هستي مخلوق، فقير و وابسته به خداستو انسان به عنوان جزئي از هستي مخلوق، وجودي فقير و وابسته دارد، تنها تفاوت اين است كه انسان مي تواند بر فقر خويش آگاهي يابد. اين آگاهي، او را به تكاپويي از سر بصيرت به سوي كمال مطلق مي كشاند؛ يعني او را تكويناً به حقيقت مطلق هستي متوجه است، با توجهي آگاهانه به سوي كمال مطلق سوق مي دهد. اين رتبه از آگاهي، يعني شناخت فقر خويشتن و اگاهانه به سوي حق شتافتن، نقطه اوج ويژگي دوم انسان است.

ويژگي سوم يعني مختار بودن انسان تعيين كننده جهت حركت اوست. جه حركت انسان وابسته به شناختي است كه او از خود دارد. اگر او به فقر همه جانبه خويش در برابر خدا معترف باشد، جهت حركت او به سمتي است و اگر از فقر خويش غافل باشد جهت ديگري را براي حركت خود برمي گزيند. طبيعي است اگر موجودي كه خود را قير مي يابد به مبدأ غنا توجه كند. به عبارت ديگر اگر انسان در ويژگي اول و دوم خويش به رتبه «فقر آگهي» رسيد، دارا بودن قوه اختيار باعث حركت كمالي شتابدار او مي شود؛ يعني ويژگي چهارم او (كمال جويي نامحدود) را در بالاترين و بهترين شكل ممكن تحقق مي بخشد. لكن اگر قوه آگاهي انسان، او را به استشعار نسبت به فقر خويش رهنمون نشود، آنگاه فقر وجودي و تكويني انسان، او را در حد ديگر موجودات، طالب كمال خواهد كرد و به سوي آن هدايت خواهد نمود، با اين تفاوت كه در اين فرض، اختيار او در دام «اشتباه كمال» گرفتار خواهد آمد، يعني اموري را برمي گزيند كه كمال حقيقي نيستند و تلاش او راه دستيابي به آنها فرجامي ناخوشايند خواهد داشت. اين كمال غرحقيقي را كمال موهوم مي خوانيم.

فطرت

يكي از مباحث مهمي كه درباره شناخت انسان صورت گرفته است بحث فطرت است. «فطرت حالت و هيئتي است كه (خداوند) خلق را بر آن قرار داده (است)»فطرت را مي‌توان ويژگي مشترك برخي از اوصاف انسان دانست. اين ويژگي مشترك را مي توان اينگونه خلاصه كرد.

- همه افراد بشر در آن مشتركند، عالم و جاهل و شهري و روستايي، سفيد و سياه، غربي و شرقي و زن و مرد و... .

- اكتسابي نيست.

- «هيچ يك از عادات و مذاهب و طريقه هاي گوناگون در آن راهي پيدا نكند و خلل و رخنه اي در آن از آنها پيدا نشود، اختلاف بلاد و اهويه و مأنوسات و آراء و عادات كه در هر چيزي، حتي احكام عقليه، موجب اختلاف و خلاف شود، در فطريات ابداً تأثيري نكند»

- اختلاف افهام و ضعف و قدرت ادراك لطمه اي بر آن وارد نياورد

به اين ترتيب اگر صفتي از اوصاف انسان همگاني نباشد، اكتسابي باشد و عادات، مذاهب، شرايط محيطي، قوت و ضعف ادراك و امثال آن در آن صفت تأثير كند و آن را از بين ببرد، آن صفت را نمي توان فطري دانست.

فطريات انسان از اين قبيل اند:

- آگاهي به وجود مبدأ عليم و حكيم و قدير.

- آگاهي به توحيد.

- عشق به كمال مطلق.

- آگاهي به جهان آخرت.

- آگاهي نسبت به وجود انبياء و ضرورت ارسال رسل.

وجود اوصاف فطري در انسان به معناي بي نيازي انسان از تربيت نيست. زيرا كار انبياء، مربيان و معلمان اخلاق، حفظ صفا و سلامت فطرت انسان ها از گزند انحرافات و فساد است. «نفس در بدو فطرت، خالي از هر نحو كمال و جمال و نور و بهجت است. چنانكه خالي از مقابلات انها نيز هست. گويي صفحه اي است خالي از مطلق نقوش، نه داراي كمالات روحاني و نه متصف به اضداد آن است. ولي نور استعداد و لياقت براي حصول هر مقامي در او وديعه گذاشته شده است.» انسان چون تحت تعليم و تربيت انبياء و مربيان قرار مي گيرد، استعدادهاي فطري خويش را به فعليت مي رساند. بنابراين تربيت مانع از آن مي‌شود كه امور طبيعي محيطي و امثال آن و نيز اعمال اختياري ناصواب فطرت انسان را بپوشاند و به فعليت رسيدن كمالات او را ناممكن سازند.

كلياتي درباره ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي امام (ره):

ديدگاه هاي سياسي و اجتماعي امام نيز همچون ديگر آرائشان تحت تأثير نگرش فلسفي و ديني ايشان است. اجتماع انساني و مناسبات و نظام هايي كه بر آن حاكم است، در انديشه و عمل اعضاي خود تأثيرگذار است. مهمترين تأثيري كه اجتماع بر اعضاي خود مي گذارد تعيين نگرش او درباره غايت وجود انسان است. اجتماع بر اسا ارزش هايي كه دارد آرزوهايي را در جان انسان ها شكل مي دهد و عمل آنها را در جهت تحقق بخشيدن آن آرزوها مصروف مي دارد و به اين وسيله در سرنوشت، سعادت و شقاوت آنان تأثير مي‌كند. دين از آنجا كه سعادت همه جانبه بشر را منظور دارد نظامات اجتماعي را نيز تحت هدايت خود قرار مي دهد و همزمان به مصالح فرد و اجتماع توجه مي كند و تأمين همه نيازهاي او در تمام ابعاد را بر عهده مي گيرد، در حالي كه مكاتب مادي تنها به بعد مادي حيات انسان مي پردازند

تنظيم شايسته مناسبات انساني زماني به وقوع مي پيوندد كه ارزش ها و امتيازات اجتماع به گونه اي باشد كه انسان ها بر اساس تقوا و پاكي ارزيابي شوند و جامعه از امتيازات پوچ و بي اساس خالي باشد در جامعه اي كه با مفاسد و مظالم مبارزه مي شود انسان ها از آلوده شدن و انحراف فطرت خداجوي خود مصون مي مانند و زمينه براي تحقق هدف آفرينش از خلقت انسان فراهم مي شود. در جامعه اسلامي مناسبات افراد جامعه با يكديگر بر اساس عدالت استوار است و مبارزه با ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعي فريضه اي است بر گردن مسلمين و عبادتي ارجمند است افزون بر رعايت عدالت در خصوص روابط داخلي جامعه رابطه جامعه اسلامي با ديگر جوامع نيز بايد به گونه اي باشد كه با اهداف خلقت و مقاصد شريعت سازگار باشد.

استقلال سياسي و اقتصادي از جمله اهداف سياسي و اجتماعي است اين هدف هم به كيفيت روابط جامعه اسلامي و ديگر جوامع شكلي خاص مي بخشد و هم روابط داخلي افراد جامعه را به سمت تلاش و پويايي سوق مي دهدو در سايه استقلال است كه نظام اسلامي قادر خواهد بود تكاليف الهي خويش را عملي سازد و اهدافي از اين دست را پي گيرد: دعوت مسلمانان به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان، حمايت از مبارزان، گرسنگان و محرومان در سراسر جهان،مبارزه با نظام كفر جهاني و به اهتزاز درآوردن پرچم لااله الله بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري. انجام تكاليف و تحقق اهداف فوق نيازمند ثبات داخلي جامعه اسلامي است و اين ثبات در سايه عدالت، نظم و اتحاد پديد مي آيد. علاوه بر ثبات داخلي توانايي علمي و قدرت نظامي نيز از مقدمات ضروري رسيدن به اين اهداف است.

در اينجا مقصود برشمردن اهداف سياسي و اجتماعي به شكل طبقه بندي شده نيست، ولي الگوي كلي براي طبقه بندي اهداف از همين مختصر قابل دريافت است. در طبقه بندي اهداف برترين هدف، زمينه سازي براي تأمين نيازهاي انسان در جهت رسيدن به كمال مطلوب انساني است. اوصاف انسان و اجتماع مطلوب عبوديت و كرامت است. عبوديت منشأ مسئوليت و دينمداري انسان است و كرامت مبدأ استغناء و استقلال انسان و جامعه مسلمانان در برابر ديگران.

يكي از مباحث مهم در ارتباط با چگونگي تنظيم روابط داخلي اجتماع اسلامي بحث از آزادي است. تعيين حدود آزادي هاي اجتماعي با رجوع به منابعي امكان پذير است اين منابع از اين قرارند:

1- چيستي انسان.

2- غايات وجودي انسان.

3- نسبت انسان با خدا و طبيعت.

4- اهداف اجتماع.

بنابراين آزادي را بايد در گستره اي وسيع تر از مفهوم اجتماعي آن بررسي كرد، در سطور آتي بحث كوتاهي درباره آزادي خواهيم داشت.

«آزادي»

سخن از آزادي و مباحث دامنه داري كه درباره آن صورت پذيرفته، بيشتر معطوف به مفهوم اجتماعي و سياسي آن بوده است. اگرچه فيلسوفاني به جستارهايي عميق تر در خصوص ريشه هاي دروني آزادي در انسان نيز پرداخته اند، نظر به مفهومي كه امروزه از كلمه آزادي به ذهن متبادر مي شود، توجه بسياري از انديشمندان معاصر به مفهوم اجتماعي اين اصطلاح بوده است. ولي بي شك آزادي را در گستره اي وسيع مي توان مورد بررسي قرار داد، براي اين بررسي بايد بر تعريفي از آزادي متكي بود و از ذاتيات اين مفهوم آگاهي داشت.

آزادي را مي توان جواز اعتباري اعمال قوه اختيار تعريف كرد. توضيح اينكه قوه اختيار در انسان امري است تكويني؛ يعني انسان چنان آفريده شده كه در طول زندگي از گزينش ناگريز است و به تعبيري، در انتخاب اختيار، مختار نيست. انسان مختار در اعمال قوه اختيار خويش به موانع و محدوديت هايي برمي خورد، بعضي از اين محدوديت ها تكويني است؛ بنابراين، گستره اعمال اختيار را محدود مي كند. محدود بودن قواي جسمي و روحي و محيط طبيعي، حصارهايي تكويني هستند كه انسان را محاصره نموده اند.

1- آزادي انسان در رابطه با خود:

مقصود از خود در اينجا، مجموعه جسم و جان انسان است؛ يعني اعضا و اندام هاي بدن و مجموعه شناخت ها، عقايد و آرمان ها و احساسات هر فرد. انسان تكويناً چنان است كه مي‌تواند جسم خويش را حفاظت كند يا نابود سازد. جسم خويش را بيارايد يا بيالايد، بنوازد يا بيازارد، بپروراند يا مهمل گذارد. آيا انسان با وجود اين توانايي مجازا ست هر يك از دو سوي اين راه ها را برگزيند؟

پاسخ اين پرسش در مباني انسان شناختي كه پيشتر گفته شد، يافت مي شود. اگر انسان موجودي مخلوق، فقير، هدفدار و مسئول است، هرگز چنين آزادي اي ندارد. آلودن، آزدن و نابودسازي بدن براي تقرب به خداوند به كار نمي آيد، بلكه ابزار تلاش براي قرب به خداوند را از او مي گيرد؛ بنابراين، تنها يكي از اين دو راه را بايد برگزيند.

آيا انسان مجاز است كه ذهن و احساس خود را در معرض هر پيامي قرار دهد؟ آيا مجاز است عقل و احساس خويش را به دست الكل، مواد مخدر، و امثال آن بسپارد؟

با بيان فوق ممنوعيت اين كار آشكار است و نيازمند توضيح نيست. با داشتن چنين نگرشي است كه مبارزه با مفاسد اجتماعي بي خوف و هراس ملامت ملامت گران، مورد توجه حكومت اسلامي قرار مي گيرد.

2- آزادي در رابطه با ديگران:

آزادي در رابطه با ديگران همان گونه از آزادي است كه بيشتر مورد توجه فيلسوفان و جامعه شناسان بوده است و تحت عناويني همچون آزادي عقيده و بيان مطرح شده است. در فرهنگ اسلامي نيز آموزه هاي گرانقدري در اين خصوص وجود دارد. امام (ره) نيز در مواقع گوناگون بر آزادي بيان و عقيده تأكيد كرده اند و محدوده هاي آن را مشخص نموده‌اند

3- آزادي در رابطه با طبيعت:

محيط طبيعي انسان به اقتضاي حكمت الهي برآورنده همه نيازهاي اوست و اعمال قوه اختيار آدمي گاه موجب آسيب محيط طبيعي به گونه اي مي شود كه تأمين نيازهاي برخي از انسان‌ها مختل مي شود و حركت كمالي آنها با دشواري مواجه مي گردد. اگر پيامد عملي در رابطه با طبيعت اختلال در نظام تأمين نيازها شود، آن عمل ممنوع و خارج از محدوده آزادي انسان استضرورت حفظ محيط زيست وجوب تلاش براي باروري بيشتر طبيعت در همين مقوله قابل تبيين است.

4- آزادي در رابطه با خدا:

روابط انسان با خداوند را مي توان در دو دسته تقسي كرد، رابطه معرفتي و رابطه عملي:

رابطه معرفتي= معرفت جويي انسان نسبت به خداوند و صفات او.

رابطه عملي= بندگي و اطاعت از پروردگار

رابطه معرفتي:

آزادي در خصوص اعمال اختياري انسان قابل طرح است و مجموعه فعاليت هاي ذهني انسان براي دستيابي به شناخت وجود و صفات خداوند اعمالي اختياري هستند. تكاپوي ذهني براي معرفت به وجود خداي متعال از ديدگاه الهي واجب است و خودداري از چنين عملي ممنوع است يعني خارج از قلمرو آزادي انسان است. در باب صفات خداوند نيز تلاش براي تحصيل معرفت نسبت به صفات خداوند ضروري است و محدوده آن وحي را تعيين مي كند.

معرفت خداوند از چنان اهميتي برخوردار است كه بعثت انبياء را براي تحقق معرفه الله دانسته‌اند و چنان دقيق است كه نيازمند كسب مقدمات فراوان است

رابطه عملي:

قاعده اي كه رابطه عملي انسان با خداوند را تنظيم مي كند، بندگي و اطاعت از پروردگار است. ولي قلمرو اطاعت و بندگي بسيار گسترده است. بخش وسيعي از اين قلمرو در واقع همان روابط سه گانه انسان با خود، ديگران و طبيعت است. بخش اختصاصي آن مربوط به نيايش ها و مناسك عبادي انسان است. كيفيت و كميت نيايش و انجام اعمال و مناسك عبادي در محدوده اي از ضوابط قرار دارد. اين ضوابط را خداوند تعيين فرموده است، حداقل ها و چگونگي هاي اين اعمال از سوي وحي معلوم شده است. حداكثرها با مراجعه به تكاليف و اهداف انسان در مجموع حيات خويش قابل شناخت است. به اين ترتيب اگر زياده روي در نماز و دعا موجب ترك وظايف اجتماعي و يا باعث ضعف و بيماري جسماني باشد روابط انسان با خود و ديگران را مختل مي كند و در نتيجه مجاز نخواهد بود.

توجه: بحث از آزادي تنها بحث از محدوده ها نيست بلكه پس از شناخت قلمروهاي آزاد حيات، استفاده از اين آزادي ها براي تحقق اهداف حيات تكليف انسان خواهد بود و هرگاه آزادي هاي مشروع انسان مورد تهديد قرار گيرد مسئوليت اجتماعي و الهي انسان مقتضي قيام براي اعاده آزادي انسان است زيرا نبود آزادي هاي مشروع موجب اختلال در تحقق هدف حيات يعني رسيدن به كمال انساني از طريق اختيار است.

اهداف تعاليم و تربيت

از ديدگاه امام خميني (ره) همه عالم مدرسه بشر براي تعليم و تهذيب است. گستره آموزش و پرورش از اين منظر فراتر از محدوده مدارس و دانشگاه ها خواهد بود و شناسايي اهداف تعليم و تريت منحصر به شناخت اهداف نهادهاي رسمي تعليم و تربيت نمي شود. به همين جهت مناسب است اهداف تعليم و تربيت را به گونه اي مطرح ساخت كه همزمان راهنماي افراد و نهادهاي مختلفي همچون آموزش و پرورش، آموزش عالي، راديو و تلوزيون، مطبوعات، حوزه هاي علميه و... قرار گيرد.

اهداف واسطي:

اهداف واسطي چنان كه از نام آنها پيداست واسطه و وسيله رسيدن به هدف غايي هستند. اهداف واسطي تقسيمات گوناگوني دارند. دسته اي از آنها را مي توان اهداف فردي ناميد و دسته اي را اهداف واسطي. در تقسيمي ديگر مي توان اهداف واسطي را به دو گروه اهداف شناختي و اهداف عملي تقسيم كرد. در اينجا براي دسته بندي اهداف واسطي از تقسيم اخير بهره مي گيريم.

اهداف شناختي:

1- شناخت اصول دين از مبدأ تا معاد

- خداشناسي، شناخت ذات و صفات خداوند.

- خودشناسي

- پيامبر شناسي

- دين شناسي (معارف و احكام)

- معادشناسي

2- شناخت معارفي كه جنبه زيستي حيات انسان را تسهيل كند. شنامل آشنايي با علوم و فنون و تخصص هايي كه تأمين نيازهاي اوليه در گرو آنهاست. تأمين خوراك، پوشاك و مسكن و امنيت (در برابر عوامل طبيعي)

3- شناخت معارفي كه مقتضاي زندگي در اجتماع است.

- شناخت اجتماعي، آگاهي از آداب، سنن و قوانين اجتماعي.

- شناخت سياسي.

- شناخت اخلاقي.

اداف شناختي تماماً جنبه نظري دارند. يكي از مهمترين انواع شناخت هايي كه به انسان در جهت رسيدن به هدف غايي ياري مي دهد شناخت اخلاقي است مقصود از شناخت اخلاقي آگاهي از محاسن اخلاق مثل صبر، شكر، حيا، تواضع، رضا. شجاعت، سخاوت، زهد، ورع و تقوي، استقلال فكري، خودباوري و ديگر محاسن اخلاق و علم به كيفيت و تحصيل آنها  و همچنين علم به اخلاق مذموم و قبيح از قبيل حسد، كبر، ريا، حقد، غش، حب رياست و حب دنيا و نفس، خودباختگي فكري، مسئوليت گريزي و علم به كيفيت تنزه از آنهاست

اهداف عملي:

اهداف عملي متناظر با اهداف شناختي در سه گروه قابل دسته بندي هستند:

1- اهداف عملي متناظر با شناخت اصول دين.

- توانايي انتخاب عمل، اتخاذ روش و انجام افعال متناسب با غايت وجودي خود و توانايي‌هاي ذهني و جسمي خويش.

- تقواي عملي به معناي ناظر ديدن خداوند در زندگي. ناظر ديدن خداوند در اينجا به معناي اذعان نظري به نظارت خداوند نيست بلكه در مقام عمل اين نظارت را باور داشته باشد.

- مهارت در عمل به واجبات و ترك محرمات.

2- هدف عملي متناظر با شناخت هاي زيستي

- مهارت كافي در انجام وظايف حرفه اي و نيز توليد يا تهيه نيازهاي اوليه.

3- اهداف عملي متناظر با شناخت معارف مربوط به زندگي در اجتماع.

- رعايت عملي هنجارهاي اجتماع اسلامي اعم از هنجارهايي كه در شكل قانون وضع شده‌اند و آداب و سنن.

- مهاجرت در اجراي قواعدي كه فرايند اجتماعي شدن را موجب مي شوند.

- مشاركت فعال در امور سياسي.

­ قيام براي اقامه حكوومت اسلامي و انجام تكاليف در برابر حكومت اسلامي.

- يافتن ملكات اخلاقي.

اهدافي كه تاكنون به ان اشاره شد عمدتاً اهداف فردي هستند، اهداف اجتماعي تعليم و تربيت در اسلام را با شناخت اهداف اجتماعي اسلام مي توان شناخت. به اين ترتيب به طور خلاصه اهداف تعليم و تربيت در اسلام پديد آوردن شناخت، روحيه، انگيزه و مهارت هاي عملي لازم در جهت تحقق اهداف اجتماعي اسلام است. اهدافي كه خود به انواع مختلفي همچون اهداف فرهنگي، سياسي و اقتصادي قابل تقسيم اند.

اهداف فرهنگي:

- گسترش سواد عمومي.

- استقلال علمي و فرهنگي

- ترويج فرهنگ اسلامي.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.