فروش مقاله

دانلود پروژه و مقاله

برق خودرو

برق خودرو

برق خودرو

در اجتماع حاضر دنيا با توجه به روند سريع و رو به رشد صنايع خودرو سازي، بحثهاي گوناگون كيفي و كمي خودروها باعث شده، سازندگان با سليقه هاي متنوع مشتريان خود روبروه شوند كه در راستاي توليد خودرو، وسايل و امكانات رفاهي فراواني راجهت عرضه محصولات خود به خودرو بيفزايند. با توجه به اينكه اغلب وسايل مورد بحث الكتريكي بوده و محتاج منبع عظيمي از نيرو مي باشد و باطريها جوابگوي ميزان مصرف بالاي مصرف كننده ها نيستند، نياز به مولد نيروي الكتريكي مناسب جهت راه اندازي وسايل الكتريكي و حتي شارژ باطري بسيار ضروري بوده ، در همين راستا مولدهاي برق با نام دينام ( مولد برق DC ) توليد گشت كه تا حدي جوابگوي نياز خودرو و وسايل ضروري آن مانند كويل، چراغهاي جلو و عقب، بوق و شارژ باطري بود ولي وسايل رفاهي مانند كولر، بخاري، شيشه بالابر برقي، پروژكتورهاي اضافي، در بعضي موارد يخچال خودرو و غيره مصرف بسيار بالايي داشته كه سازندگان بالاجبار رو به ساخت مولدهاي AC (آلترناتور) آوردند كه كاملا نياز آنها را  برآورده مي كرد.

امروز در صنايع خودروسازي دنيا ديگر خبري از ساخت دينام نيست. بلكه همه سازنده ها از آلترناتور با ميزان جرياندهي دلخواه خود استفاده مي كنند.

توضيحات  مربوط به دينام و آلترناتور در قسمتهاي مختلف بازگو خواهد شد.

فصل اول : دينام

دينام مولد جريان مستقيم مي باشد كه بطور كلي از قطعات زير تشكيل مي گردد.

شكل

1-براكت

7-بوش

13- واشر نمدي

19- آرميچر

2-بوش برنزي

8-بلبرينگ

14-ذغال

20-رينگ

3-واشر

9-تخت

15-نگهدارنده واشر نمدي

21-واشر نگهدارنده بلبرينگ

4-بالشكتها

10-ياتاقان براكت جلو

16-پيچهاي بلند

22-رينگ فشاري لاستيكي

5-بدنه دينام

11-مهره و واشر

17-كموتاتور،

واشر نمدي

كلكتور

6-محور آرميچر

12-ترمينال

18-پيچ كفشك

درپوش جلو

بررسي عملكرد مدار ساده دينام

از حركت دادن يك سيم هادي در ميدان مغناطيسي به طريقي كه خطوط قواي ميدان مغناطيسي را قطع كند، نيروي محركه اي القاء مي شود كه اين نيرو به وسيله آمپرمتر در هادي قابل تشخيص است. با تغيير جهت حركت هادي جهت حركت عقربه آمپرمتر نيز تغيير مي كند. اگر سيم هادي در جهتي حركت كند حركت آن با خطوط قوا موازي باشد،  هيچ  نيروي محركه اي در آن القاء نمي شود.

در دينام حركت هادي بصورت دوراني است. حركت دوراني هادي به اين صورت قابل انجام است كه سيم هادي بصورت قاب در مي آيد. جريان ايجاد شده در قاب بصورت متناوب خواهد بود كه در زمان اندازه گيري آن به وسيله آمپرمتر، عقربه آمپرمتر بين صفر منفي و مثبت در نوسان است.

براي تبديل ولتاژ متناوب به ولتاژ يكسو، حلقه هادي را به دو نيم حلقه تبديل مي كنند كه بين نيم حلقه ها عايق مي شود. آنگاه ذغال روي حلقه ها قرار مي دهند كه جريان را از  طرف (ذغال مثبت) ميگيرد و به مصرف كننده انتقال مي دهد. ذغال ديگر مدار جريان را مسدود مي كند. به دو نيم حلقه اي كه به منظور يكسو سازي جريان، نسبت به هم عايق بندي شده اند كلكتور (كموتاتور) مي گويند.

ساختمان يك دينام ساده

در ساده ترين صورت دينام فقط يك كلاف يا يك سيم پيچ و دو تكه كلكتور به كار رفته است. در اين دينام جريان لازم براي بالشتكها از ذغال مثبت تامين مي شود، يعني مقداري از جريان توليد شده دينام براي مغناطيس كردن قطبها به مصرف مي رسد. چنين دينامي را خود تحريك گويند.

در چنين دينامهايي شدت نوسانات ولتاژ زياد است و براي كاهش دادن آن بجاي استفاده  از يك كلاف سيم پيچ از كلافهاي متعدد استفاده كنند و مجموعه كلافها را در بدنه آرميچر قرار دهند و در ميدان مغناطيسي به دوران در مي آورند.

نوسانات بوجود آمده در واقع همان منحني هايي هستند كه از چرخش هادي در جريان خطوط قوا بوجود مي آيند. با اضافه شدن تعداد سيم پيچ، تعداد منحنيها در يك دوره گردش آرميچر آنقدر زياد مي شود كه تواتر آنها حالت خط مستقيم را بوجود مي آورد.

در نتيجه ازدياد حلقه هاي سيم پيچ آرميچر، منحني ولتاژ و جريان ايجاد شده به خطوط مستقيم نزديكتر مي شود و اين حالت است كه به آن كم كردن نوسانات ولتاژ دينام مي گويند.

افزايش ولتاژ خروجي دينام

براي افزايش ولتاژ خروجي دينام، يعني رساندن آن به حدي كه بتواند پاسخگوي نياز مصرف كننده ها باشد، به نسبت لازم عوامل زير بايد افزايش يابد.

1-طول سيم

2-سرعت حركت آميچر

3-شدت ميدان قطبين

4-زاويه بين خطوط ميدان و مسير حركت

در حركت دوراني، مسير هادي بين صفر تا 360 درجه است و نمي توان آن را افزايش داد، اما سرعت حركت آرميچر تابع سرعت موتور است و به شرايط كار موتور بستگي دارد. شدت ميدان قطبين (ميدان مغناطيسي ) تابع قدرت خروجي دينام است. با چنين وضعيتي براي افزايش ولتاژ و جريان خروجي دينام بهترين كار ازدياد طول سيم كلافهاي آرميچر است.

در ديناميهاي 6 ولتي در حدود 8 دور سيم بدور شيار آرميچر پيچيده مي شود كه اين كار به خاطر ازدياد طول سيم انجام مي گيرد. در دينامهاي 12 ولتي پيچش در بيش از 10 دور انجام مي گيرد.

آفتامات (رگولاتور)

رگولاتور (آفتامات) در مدار شارژ وظايفي را بعهده دارد كه اين وظايف عبارتند از :

  • كنترل ولتاژ خروجي دينام.
  • كنترل جريان توليد شده دينام.
  • دادن اجازه شارژ به باطري سالمي كه خالي شده است.
  • قطع عمل شارژ پس از پر شدن باطري.
  • ممانعت از تخليه جريان باطري در دينام به هنگام خاموش بودن موتور.

ساختمان آفتامات (رله ولتاژ)

رله ولتاژ داراي يك هسته آهني با چندين دور سيم پيچ است كه آن را بطور موازي پيچيده اند. روي هسته يك جفت پلاتين تعبيه شده كه در حالت عادي بسته است.

جريان مصرفي بالشتكهاي دينام و سيم اتصال بدنه خارجي از ذغال مثبت گرفته مي شود و پس از تغذيه قطبها به F آفتامات مي رود و در حالت عادي كه ولتاژ خروجي دينام كم است، از طريق پلاتين ها اتصال بدنه مي شود. با  افزايش دور موتور ولتاژ دينام نيز بالا مي رود و همزمان ولتاژ موثر بر سيم پيچ رله ولتاژ افزايش مي يابد. زماني كه ولتاژ توليد شده دينام از حد معيني تجاوز كند نيروي كشش هسته بيش از نيروي فنر پلاتين متحرك مي شود و در نتيجه هسته پلاتين متحرك را جذب مي كند. با باز شدن پلاتينهاي رله ولتاژ، اتصال بدنه قطبين به وسيله مقاومت كامل مي شود. افت مقاومت در مدار قطبها باعث كم شدن جريان مصرفي بالشتكها شده، در نتيجه شدت ميدان مغناطيسي تضعيف مي گردد و ولتاژ خروجي دينام كم مي شود. اين كاهش ولتاژ باعث مي گردد كه هسته رله ولتاژ نيروي خود را از دست بدهد و فنر آن پلاتين متحرك را بكشد و با پلاتين ثابت تماس دهد و مجددا جريان ميدان از طريق پلاتينها اتصال بدنه شود. عمل قطع و وصل پلاتينها در ثانيه چندين بار انجام مي شود و به اين ترتيب مقدار ولتاژ در حد لازم تثبيت مي گردد.

در دينامهايي كه اتصال بدنه داخلي است، جريان D آفتامات به پلاتينهاي رله ولتاژ به ميدان دينام فرستاده  مي شود و در دينام اتصال بدنه مي شود. در زمان باز شدن پلاتينهاي رله ولتاژ از طريق مقاومت جريان به ميدان وارد مي شود و مقدار آن كاهش مي يابد. آفتامات نيسان از نوع اتصال بدنه داخلي است.

عملكرد دينام در حالت واقعي

زمانيكه استارت زده مي شود و موتور شروع بكار مي نمايد، اين چرخش توسط تسمه دينام به پروانه دينام انتقال پيدا كرده و باعث چرخش آرميچر دينام مي گردد. هسته هاي مغناطيسي موجود بر روي هسته دينام كه ايجاد ميدان قوي مغناطيسي مي نمايند توسط آرميچر، اين ميدانها قطع شده و باعث القاء جريان در داخل آرميچر مي گردد. اين جريان از طريق كموتاتور، يا كلكتور به ذغالها رسيده و از آنجا به باطري و مصرف كننده ها مي رسد.

با توجه به عملكرد ساده دينام براحتي مي توان پي به معايب آن برد كه اين معايب عبارتند از :

1-اين سيستم به دور بالاي موتور جهت چرخاندن آرميچر و القاء جريان داخل سيم پيچهاي آرميچر احتياج دارد.

2-با توجه به گرفتن جريان بالا از سر جاروبكهاي ذغال و كلكتور اين امر باعث سياه شدن كلكتور و پايين آمدن عمر مفيد ذغال و در نتيجه كل دينام مي گردد.

3-آفتامات دينام حداقل داراي سه رله (رله جريان، رله ولتاژ و رله قطع و وصل ) مي باشد كه هر كدام منحصرا عمليات ويژه اي را از قبيل تنظيم ولتاژ، جريان و غيره انجام مي دهند كه اين امر باعث بالا رفتن هزينه ساخت دينام و حساسيت بالاي آفتامات مي گردد كه  در صورت بهم خوردن تنظيم آفتامات صدمات شديدي به آفتامات و دينام وارد مي گردد.

4-سرويس و نگهداري مشكل دينام، بازديد ذغالها و كلكتور بعلاوه هزينه مونتاژ و دمونتاژ و نصب مجدد دينام به روي خودرو از ديگر معايب دينام مي باشد.

5-با توجه به وجود هسته هاي مغناطيسي، آرميچري با جريان بالا توليد مي گردد كه باعث حجيم شدن و بالا رفتن وزن دينام مي گردد. اين عيب از معايب منحصر به فرد دينام مي باشد. تنها مزيت دينام اين است كه مولد DC بوده و همخواني نزديكي با باطري موجود در خودرو دارد، ولي تنظيم مشكل آفتامات حساس دينام سازندگان را بسوي ساخت آلترناتور سوق مي دهد.


فصل دوم

1-براكت عقب

8-براكت جلو

2-آفتامات

9-پروانه يا پنكه

3-استاتور

10-تسمه

4-سيم پيچي استاتور

11-پولي

5-مجموعه ياتاقان بندي عقب

12-ركتي فاير (ديودهاي يكسو كننده )

6-روتور

13-بوش

7-مجموعه ياتاقان بندي جلو

14-ذغالها

عملكرد آلترناتور

زماني كه استارت زده مي شود و موتور شروع بكار مي  كند، اين چرخش توسط تسمه به پروانه آلترناتور انتقال مي يابد وباعث چرخش روتور كه از طريق آفتامات مغناطيسي شده است مي گردد. اين ميدان مغناطيسي دوار توسط سيم پيچهاي استاتور قطع شده، باعث ايجاد جريان داخل استاتور مي گردد كه از طريق ركتي فاير (يكسو كننده قدرت) بصورت جريان يكسو شده به باطري و مصرف كننده ها مي رسد.

مزاياي آلترناتور نسبت به دينام

  • سيستم ميدان مغناطيسي دوار نياز به دور بالاي موتور ندارد و حتي در دورهاي پايين و بالا ولتاژ ثابت توليد كرده و باطري دائما تحت شارژ مناسب قرار مي گيرد.

2-جريان جاري در استاتور توسط ركتي فايز يكسو شده و با كابلشوهاي قوي به باطري و مصرف كننده ها مي رسد. اين امر باعث مي شود هرگز جرقه يا گرماي شديد حاصل از اتصالات ضعيف بوجود نيايد و آلترناتور سالم بماند.

3-آفتامات آلترناتور داراي دو رله جريان و قطع و وصل بوده كه فقط جهت تغذيه روتور با مصرف حداكثر سه آمپر بوده كه آسيبي به روتور و آفتامات نمي رساند.

4-سرويس و نگهداري آلترناتور با توجه به مصرف پايين روتور نسبت به دينام هزينه كمتري را در بردارد، زيرا قطعات آلترناتور بسيار ساده با بازدهي بالا مي باشد.

5-كم بودن حجم و وزن استاتور و روتور و كوچكتر بودن يكسو كننده ها باعث پايين آمدن حجم و وزن آلترناتورگشته كه سازنده ها رغبت بيشتري براي ساخت آلترناتور با هزينه كم و بازدهي فراوان نشان مي دهند.

6-جديدا با پيشرفت وسايل الكتريكي حجم آفتاماتهاي آلترناتور بقدري كم شده است كه آنرا داخل خود آلترناتور تعبيه مي نمايند كه اين امر باعث كاهش فضاي اشغالي در سيستم موتور خودرو مي گردد.

منحني مقايسه دينام و آلترناتور.

آلترناتور در دورهاي كم آمپر بيشتري نسبت به دينام توليد مي نمايد. بطوريكه ديده مي شود آمپر خروجي آلترناتور كمي پايين تر از دور آرام توليد مي شود، در حالي كه در دينام آمپر مورد نياز در دوري بالاتر از آزاد گردي موتوز بوجود مي آيد. سطح هاشور بين دو منحني رجحان آلترناتور بر دينام را نشان مي دهد.

آلترناتور سه فاز با روتور دو قطبي

اگر بجاي يك سيم پيچ از سه سيم پيچ استفاده كنيم در در يك دور گردش روتور سه منحني ولتاژ توليد مي شود كه به آن ولتاژ متناوب سه فاز مي گويند. در آلترناتور سه فاز روتور دو قطبي مي باشد، بنابراين فاصله سيم پيچي يك طرف كلاف نسبت به طرف ديگرش 180 درجه است به اين دليل كه وقتي يك طرف كلاف در مقابل N قرار گيرد طرف ديگرش در مقابل قطب S مي باشد.

فصل سوم : آلترناتور نيسان جونيور 2000

آلترناتور مورد بحث ما مربوط به خودرو نيسان جونيور 2000 مي باشد كه در حال حاضر در كشورمان توسط خودروسازي زامياد مونتاژ و به بازار عرضه مي گردد. موتور اين خودرو كه آلترناتور بر روي آن نصب شده در شركت مگاموتور مونتاژ گشته و شركت الكتروشار تنها تأمين كننده آلترناتور نيسان در كشور مي باشد كه وظيفه تأمين اين قطعه را بعهده دارد.

مشخصات فني

اين آلترناتور بطول 157mm و ارتفاع 179mm كه داراي سه پايه به ضخامت 13mm و يك پولي به قطر 69mm بوده كه در موتور نيسان جونيور با كد (P-1 ) مشخص گرديده و عملكرد آن توليد مقدار جريان الكتريسيته لازم جهت كاركرد موتور، مصرف كننده ها و شارژ باطري مي باشد. ولتاژ توليد شده آلترناتور كه توسط آفتامات تنظيم مي شود برابر با 13.5V و حداقل جريان 35A مي باشد.

بخش اول

قطعاتي كه آلترناتور نيسان جونيور را تشكيل مي دهند عبارتند از :

1-براكت پشتي و جلويي : اين دو قسمت پوسته اصلي آلترناتور را تشكيل مي دهد كه قطعات را در بر مي گيرد جنس براكت از آلومينيوم A413-Minex  مي باشد.

براكت جلويي از قطعات زير تشكيل شده است.

1-بلبرينگ

2-صفحه نگهدارنده بلبرينگ كه از جنس ورق آهن ST-12 مي باشد.

پيچ m5×17 به همراه واشر تخت  A5×10

2-استاتور : كار استاتور بدين صورت مي باشد كه سيمهاي استاتور ميدان مغناطيسي حاصل از گردش روتور را قطع كرده و داراي جريان AC گشته، پس از عبور از ركتي فاير و يكسو شدن جهت شارژ باطري و استفاده لوازم برقي خودرو مورد استفاده قرار مي گيرد. سيم پيچي استاتور بصورت دو طبقه دوبل مي باشد كه به صورت سه فاز و ستاره بسته مي شود. براي سيم پيچي از سيم 0.85 استفاده مي كنند. هسته استاتور 36 شيار مي باشد. استاتور خود از قسمتهاي زير تشكيل مي گردد.

1-لمينيشن : تعداد لمينيشنها 21 عدد مي باشد و جنس آن نيز از ورق آهن ST-12 به ضخامت 1mm مي باشد.

2-عايق روي سيمها : اين عايقها وظيفه جلوگيري از بيرون زدن كلافها و اتصال بدنه را به عهده دارند. جنس اين عايقها از فيبر استخواني الياف دار با ضخامت 1mm مي باشد.

3-عايق زيري سيمها : اين عايق تنها وظيفه جلوگيري از اتصال بدنه را به عهده دارد و جنس آن از مايلار با ضخامت 0.25 ميلي متر مي باشد.

محاسبات سيم بندي استاتور

تعداد شيارهاي استاتور به تعداد قطبهاي روتور و تعداد فاز آلترناتور بستگي دارد.  تعداد قطبها × تعداد فاز = تعداد شيار استاتور

در آلترناتور نيسان جونيور كه روتور آن داراي 12 قطب است (6 قطب N و 6 قطب S) و برق سه فاز توليد مي نمايد تعداد شيارهاي استاتور برابر است با

36= 12×3 = تعداد شيار استاتور نيسان جونيور

زاويه دو شيار مجاور : زاويه دو شياز مجاور بستگي به تعداد شيارهاي استاتور دارد. درجه زاويه دو شيار مجاور آلترناتور نيسان جونيور

زاويه سيم پيچي در استاتور نيسان : زاويه سيم پيچي در استاتور بستگي به تعداد قطبها دارد.

زاويه سيم پيچي در آلترناتور نيسان جونيور

ساختمانهاي چوبي

ساختمانهاي چوبي

ساختمانهاي چوبي

ساختمانهاي چوبي

مقدمه:

پيش از به وجود آمدن خانه و مسكن از مصالح بنائي انسانهايي كه در       كناره هاي جنگل زندگي مي كردند براي رهايي از خطر حيوانات از كلاف بندي هاي كوچك و بزرگ به شكل تركيبي از آلاچيق ساده و پوششهاي گياهي در جوانب آن جهت ديواره ها و بطور كلي سرپناه به وجود مي آورده اند تا از گزند حيوانات وحشي در امام باشند. پس از تكامل زندگي، معماري پديد آمده كه در شكلهاي مختلف و از مصالح گوناگون نظير سنگ، خشت و آجر جهت اسكلت سازي بنا در فرمهاي مطلوب استفاده شده است. به طور كلي بنا به موقعيت زمان و نسبت به نوع سليقه تزيينات در نماسازي داخلي و خارجي نيز به وجود آمده است.

در كاوشهاي باستان شناسي كه در طبقات سوم تپه هاي سيلك كاشان انجام شده، وجود پوششهاي سقف چوبي از معماري هزاره سوم قبل از ميلاد حكايت مي كند. همچنين در اكتشافات ديگر باستان شناسي كه از شهر سوخته در كناره رود هيرمند كه به علت وقوع زمين لرزه در زير خاك مدفون شده، سقفهاي چوبي و نعل درگاه دربها و پنجره ها و تيرهاي حمال و باربر در زير پله ها جهت استفادة طبقه دوم بناها از تكامل معماري و كاربرد موثر چوب سخن مي گويد.

در بسياري از مكتوبات محققان رشته هاي معماري جهان آمده است كه آثار تخت جمشيد و كاخهاي هفده گانه هخامنشي كه از آثار معماري عظيم در جهان مي باشد، حكايت از اين دارد كه در تعدادي از اين كاخها از ستونهاي چوبي مرتفع و قطور همراه با سرستونهاي جالب و كلاف كشي پلها سود برده  شده است و در پوششهاي سقف آنها نيز از چوبهاي مقاوم سدر و انواع ديگر به نام آسمانه استفاده گرديده.

در اين بناها تزيينات چوبي و كله گاوسازيها مورد توجه بوده. زيرا كه چوب هم مقاوم و هم شكل پذير مي باشد و اجراي آن در زمان كوتاه نسبت به انواع سنگي آن به وجود مي آيد. در كاخهاي ساساني از چوب در نماسازيهاي داخلي و دربهاي بزرگ و در كلاف بنديها و اجراي  طاقها استفاده شده است. در دوران صفويه از بناهاي چوبي و كلاف كشي آن جهت اسكلت بندي و سپس نماسازيهاي خارجي و در برخي موارد قسمتهاي داخلي نيز به شكلهاي مطلوب جهت كاخهاي عالي قاپو – چهل ستون و عمارت هشت بهشت در اصفهان استفاده شده.

علاوه بر استخوان بندي، از تزئينات بسيار زيباي چوبي در قابسازي سقفها به شكل كارهاي بسيار ظريف گره و همچنين پنجره هاي مشبك گره درودگران و درهاي منبت و معجرها (جانپناه) استفاده فراوان شده كه تا امروز باقي مانده و مانند گوهري بر تارك معماري جهان مي درخشد. شكل 371-372-373-374)

ايجاد ساختمانهاي چوبي در دورانهاي معاصر نيز به شكلهاي مختلف مورد توجه بوده است و در زمان حاضر بناهاي چوبي جدا از گرايشهاي سنتي ساخته مي شوند. ساكنين بومي در حواشي جنگل به علت وجود چوب فراوان در مناطق شمال و كم بودن مصالح ديگر ساختماني از چوب استفاده فراوان ميكنند همچنين در بناهاي چوبي مدرن كه در مواردي اجراي سنتي در آنها نيز حاكم مي باشد از چوب استفاده فراوان مي كنند.

طرح و روابط در بناهاي چوبي

بناي چوبي به شكلهاي ساده كلبه هاي جنگلي و مسكوني كوچك در حواشي جنگل، همچنين بناهاي مسكوني در روستاها و شهركهاي كوچك و بزرگ ساخته مي شوند. مسلماً در بناهاي مسكوني در روستاها و شهركهاي كوچك و بزرگ ساخته مي شوند. مسلماً در بناهاي كوچك طرح بسيار ساده بوده. اما در ساختمانهاي مسكوني چوبي بزرگ يك طبقه با توجه به مرتفع بودن آنها از زمين طبيعي بنا مي گردد در مواردي در اصطلاح محلي طبقه كوتاه همكف «زيرزمين» ناميده مي شود. در بناهاي دو طبقه طرحهاي سنتي برابر با نياز و خواسته هاي زندگي پرجمعيت با فضاهايي در يك راستا و مواردي به شكل مجموعه با توجه به روابط فضاهاي متداخل در يكديگر به وجود مي آيد. در اين طرحها به وسيله راهرو، هال، اطاق نشيمن، خواب، تالار (پذيرايي)، انباري و در مواردي آشپزخانه نيز در مجموعه فضاها ساخته مي شود. به طور كلي ارتباط آشپزخانه با بنا بيشتر به شكل منفرد با رعايت فاصله از بناي مسكوني خواهد بود. اين فاصله كوتاه بيشتر به خاطر پيشگيري از خطر آتش سوزي مي باشد.

بالكن: در بناهاي مسكوني يك طبقه داشتن ايوان سرپوشيده و در بناهاي دوطبقه بالكن عريض سرتاسري سرپوشيده يكي از خواسته هاي اصلي طرح مي باشد. معمولاً ايوان و بالكن در جهت اصلي بنا مورد نظر خواهد بود. در مواردي اجراي ايوان در دو و يا سه طرف و در طرحهاي خاص در چهار طرف بنا و فضاها قرار مي گيرد. معمولاً فاصله تيرها در ايوان بين 2/1 تا 5/1 متر و در مواردي ستونهاي چوبي ايوان در امتداد ستونهاي فضا واقع مي شود. وجود ايوان و بالكن سرپوشيده سبب پيشگيري آب باران به داخل فضاها مي شود. ضمناً وجود ايوان سرپوشيده مقداري وزش مستقيم باد را به داخل فضاها كاهش مي دهد.

پنجره و در واشو در بناهاي چوبي: معمولاً وجود پنجره در جهت جنوب ساختمان مورد توجه مي باشد. در اين حالت تابش خورشيد در تابستان به درون اطاق كم و محدود خواهد بود. اما در زمستان نفوذ اشعه و تابش خورشيد به داخل فضا به خوبي انجام مي گردد. بجز ضلع جنوبي از اضلاع شرقي و غربي نيز جهت نورگير و پنجره استفاده مي شود. به طور كلي استقرار پنجره در ضلع شمالي بنا بسيار كم بوده و اين به سبب نفوذ بخار آب دريا در فصول سال بويژه تابستان مي باشد كه به وسيله وزش باد حاصل مي گردد. (شكل 375-376)

اثر باد در اسكلت ساختماني چوبي: در طراحي بناهاي چوبي «جهت وزش باد» مورد توجه مي باشد. از اين رو اساس اسكلت سازي خرپا بيشتر به شكل سنتوي مي باشد. به طور كلي خرپاهاي مثلثي و يا دو طرفه در جهت مخالف باد سبب شده كه اسكلت از جا كنده شود و در مواردي موجب تخريب بنا مي گردد. (شكل 377)

فضاهاي منفرد: رعايت انبارهاي بزرگ، اطاق تكي و بخصوص توالت در گوشه حياط از ضوابط بنا مي باشد. در مواردي اجراي توالت در فاصله نزديك ساختمان نيز مورد توجه مي باشد.

مكانهاي الزامي در فضاها: در بناهاي چوبي، طاقچه و رف در بين ستونهاي چوبي ساخته مي شود اينگونه بناها با رعايت فاصله از ديوار و بر اساسي خاص، دودكش اجاق جهت آشپزخانه بوجود مي آيد كه بعداً به آن مي پردازيم.

سكوسازي جهت آشپزخانه نيز با مصالح چوبي مي باشد. به علت وجود چوب فراوان در منطقه، بخاريهاي گلين و قطور با تورفتگي كه در اصطلاح محلي به آن «كله» مي گويند، با رعايت فاصله از ديوارها در فضاهاي نشيمن و بخصوص در تالار ساخته مي شود تا در زمستان مورد استفاده بگيرد. ضمناً از اين بخاري ها، جهت پخت و پز نيز استفاده مي گردد. چون دود، سبكتر از هوا مي باشد. از دريچه بالاي پنجره از فضاي ساختمان خارج خواهد شد. با شرايط خاص و با توجه به اصول ايمني ميتوان براي اينگونه ساختمانها، بخاري ديواري نيز ساخت. چگونگي ايجاد دودكش آنها را بعداً بررسي خواهيم كرد.

نماسازيهاي تركيبي: تزيين و آراستن اينگونه بناها، بستگي به وضعيت و توان مالي صاحبان آن دارد.

اين تزيينتن به ستونهاي خراطي شده، سر ستون سازي، پل كشي با طرحهاي برجسته و نقوش دار، كلافبنديهاي زيبا، لمبه كوبي در زير سقفهاي ايوان و اطاقها، قاب سازيها جهت فضا، مشبك بندي درب و پنجره، كارهاي جالب هندسي، تنكه سازي به شكل برجسته، همچنين منبت و گره سازي برروي در و پنجره هاي چوبي بخصوص طره سازي در پيش آمدگي به شكلهاي مختلف و مطلوب ساخته شده كه امروزه نيز از آنها به شكلهاي سنتي يتا در فرمهاي جديد استفاده مي شود. (شكل الف-378 و ب-378 تا 381)

معايب و محاسن بناهاي چوبي

الف- معايب: چوب عنصري بدشت آسيب پذير است، بويژه در مقابل نفوذ رطوبت فرسوده مي شود. رطوبت در ابتدا باعث سفيدك زدن مصالح چوبي شده و شرايط براي رشد باكتريهاي مضر آماده مي گردد و ازدياد آنها سبب كپك زدن چوب و به مرور پوسيده شدن آن مي شود. اين رطوبت از زمين و يا مكانهاي تماس با زمين حاصل مي شود و اين پوسيدگي سبب ناپايداري ستونها و اجزاء ديگر بناهاي چوبي شده كه از عمر مفيد بنا مي كاهد و امنيت آن را تهديد مي كند. از اين رو براي پيشگيري از نفوذ رطوبت به ريشه بناهاي چوبي، بايد موارد زير را مورد توجه قرار داد:

  • در اجراي سنتي كه ستونها در زمين مستقر مي گردد، جهت پيشگيري از پوسيده شدن، آنها را به وسيله قير معدني و يا قير نفتي از ريشه ستون تا ارتفاعي بالاتر از سطح زمين و تا سطح ترشح آب‌اندود شود.
  • چنانچه قير در دسترس نباشد بايد محل نشست چوب در ابتدا قدري سوزانيده شده و سپس با دوغابه آهك اندود شود.
  • چنانچه تير چوبي در پي واقع شود، شفته آهك بايد داراي دانه بندي ماسه و شن (هركدام به تناسب) و قلوه سنگ به ميزان 45 درصد بوده و عمل شفته ريزي به صورت اصولي انجام پذيرد. در چنين صورتي خطر سرايت رطوبت بمراتب كم خواهد شد، زيرا شفته به مرور زمان سخت شده و اين سخت شدگي تا آنجا پيش مي رود كه نفوذ رطوبت در شفته منتفي مي شود.
  • چنانچه نفوذ رطوبت همزمان با برودت و سرما همراه باشد، موجب ازدياد حجم آن مي شود كه به آن اصطلاحاً «باد كردن» چوب گفته مي شود. مسلماً اين اثرات در فصول مختلف سبب تأثيراتي بر اجزاء و اتصالات نظير فشرده شدن عضوها به يكديگر و پس از خشك شدن نسبي، موجب جمع شدن عضوهاي اتصالات مي شود. شكي نيست كه اجراي فني و اصولي همراه با در نظر داشتن موارد مذكور، سبب يكنواختي و تعادل در كل بنا خواهد شد و در سلامت و ايمني بنا تأثير فراوان دارد.
  • نفوذ آتش در بناهاي چوبي به علت بي توجهي پيش آمده كه در نتيجه آتش سوزي، به سرعت تمام جوانب بنا را در بر گرفته، كه در مواردي باعث از بين رفتن كل بنا در زماني كوتاه مي شود. از اين رو در نگهداري وسايل گرم كننده و چراغ نفتي و غيره در بناهاي چوبي بايد دقت شود و براي مقابله و پيشگيري از زيانهاي آتش سوزي، نگهداري كپسولهاي آتش نشاني در ساختمانهاي چوبي بسيار ضروري مي باشد.
  • نفوذ گرما و سرما در بناهاي چوبي موجب بروز مشكلاتي در زندگي خواهد شد. از اين رو محدود كردن در و پنجره در حد لازم و استفاده از وسايل گرم كننده در زمستان به طرق مختلف در بوجود آوردن هواي ملايم و يكنواخت مؤثر خواهد بود.

در تابستان مي توان از وسايل خنك كننده يا تعبية پنجره هايي در جوانب بنا جهت كوران هوا و تهويه استفاده كرد.

توجه: رعايت پيش آمدگي پوشش سقف به طوري كه قسمتي از ارتفاع بنا را زير پوشش بگيرد، هم در گرماي تابستان و هم در سرماي زمستان مؤثر خواهد بود.

ب: محاسن

  • تهيه چوب در نواحي شمال ايران به دليل وجود سرشار آن ساختمان سازي چوبي را به راحتي ممكن مي سازد. در صورتي كه تهيه و كمبود مصالح مختلف بنائي جهت انواع ديگر ساختمان سازيها، امروز دشوار و مسئله ساز مي باشد.
  • حمل راحت چوب و جابجايي عضوهاي چوبي در ساخت يك اسكلت بناي چوبي بسيار مؤثر بوده و در زماني كوتاه فضاهاي لازم به وجود مي آيد.
  • اجراي اصول فني موجب اتصالات صحيح مي شود و به كمك آنها مي توان بناهاي چوبي را در مقابل عوامل جوي پايدار و مقاوم ساخت و عمر آنرا ثابت نگهداشت.
  • امروزه با شيوه هاي خاص، كار عمل آوردن چوب را انجام مي دهند. و نفوذ دادن محلولهاي شيميايي در حوضچه هاي مخصوص، عمر چوب را تثبيت مي كنند. حتي اندود كردن چوب با برخي از مواد شيميائي سبب مقاومت آنها در مقابل آتش سوزي نيز مي شود؛ كه در بحث ساختمانهاي چوبي مدرن به آن مي پردازيم.
  • هزينه و مخارج ساخت بناهاي چوبي در مقابل بناهايي كه از مصالح گوناگون استفاده مي كنند، بسيار كمتر خواهد بود.
  • حفاظت بناهاي چوبي در قسمتهاي خارجي و خصوصاً در بخشهاي داخلي به وسيله رنگ آميزي به راحتي ممكن مي باشد.
  • در بناهاي چوبي با آرامش خاص و تنوعي مطلوب همراه مي باشد.

تهيه چوب

قبل از اجراي ساختمانهاي چوبي – چه در اجراي سنتي و چه در اجراي پيشرفته بايستي به نكاتي توجه داشت.

الف: داشتن مصالح مرغوب كه عبارتست از چوب مقاوم و خشك

ب: وسايل كار

ج: كارگر ماهر

وجود چوب سالم كه در به وجود آوردن يك بناي چوبي از اهميت خاص برخوردار مي باشد.

بطور كلي چوبهاي مورد استفاده در ساختمانهاي چوبي از نظر مقاومت دسته بندي مي شوند و هر يك كاربرد خاص دارند. چوبهاي مناسب براي بناهاي چوبي به اين شرح است: شمشاد، انجيلي، ممرز، راش، توسكا، پلت، خرمندي، كرات، ملچ و گردو كه ذيلاً بروش تهيه آن مي پردازيم:

  • جهت تهيه تير، قطع درخت در اواخر پائيز و يا زمستان انجام مي شود. زيرا در اين زمان درخت فاقد شيره در جداره هاي پوستي مي باشد. وجود شيره در درخت سبب انباشته شدن باكتريها در نقاط تراوش مي گردد.
  • جداسازي پوست درخت سبب تراوش شيره به خارج از تيز شده كه باكتريها در محل مذكور رشد و نمو مي كنند كه در مجموع سبب به وجود آمدن كپك در نتيجه پوك شدن سطوح خارجي تير مي گردد.
  • با توجه به موارد ذكر شده، جداسازي پوست از تير، كاري غير اصولي است مگر اين كه در شرايط فني پوست درخت قطع شده، گرفته شود و در مسير رودخانه بر آب انداخته شود تا شيره آن كاملاً خارج گردد.

خشك كردن چوب: چوب به دو روش مكانيكي (با بخار آب گرم و گرماي داغ) و يا به شكل طبيعي خشك مي شود كه بحث طبيعي و سنتي آن مورد نظر ما خواهد بود. به طوري كه اشاره شد، قطع درخت بايد در فصل زمستان انجام شود. براي بناهاي چوبي تيرهاي يكنواخت و قائم قطع شده و به دو ترتيب افقي و قائم نگهداري مي شوند.

روش افقي: 1- سرشاخه در راستاي تير از آن جدا مي گردد و سپس محل هاي مذكور به علاوه به دو سر تير گل مالي شده تا كپك زدگي در مكانهاي مذكور به وجود نيايد.

2- در مكاني مرتفع و مسطح زير سري جهت دو سر و قسمت مياني تيرها خوابانيده مي شود. چنانچه جهت اين كار از چهار تراش استفاده شود به علت يكنواختي سطح، پيچيدگي در تيرها به وجود نمي آيد.

3- تيرها با رعايت سرشاخه گذاري يكنواخت در بين آنها در جوار يكديگر خوابانيده مي شوند.

  • پس از چيدن تيرهاي زير سري تيرهاي بلند مجدداً همانند رديف زيرين، پهلوي يكديگر چيده مي شوند. ممكن است عمل در چند رديف تكرار گردد.

توجه 1: فاصله گذاري با رعايت سرشاخه ها، سبب حركت هوا در اطراف تيرها شده و موجب مي شود تا سريعتر خشك گردند.

توجه 2: پوشش روي تيرها با رعايت سرپوش به ترتيبي كه بارش باران و برف بر آنها نفوذ نداشته باشد انجام مي شوند.

چنانچه خشك كردن آنها در فضاي سرپوشيده انجام گردد اصولي خواهد بود.

روش قائم: 1- در اين حالت تيرها به شكل عمودي و متكي به يكديگر در محلي مستقر مي شود اين روش بيشتر به خاطر نداشتن محوطه و متكي به يكديگر در محلي مستقر مي شود اين روش بيشتر به خاطر نداشتن محوطه و مكان خواهد بود. در اين حالت اتكاي تيرها بر پهلوي يكديگر مي باشد كه تيرهاي مياني را درگير مي كند. اما در تيرهاي كناري به علت آزاد بودن آنها خطر پيچشي وجود دارد.

2- چنانچه اطراف ستونها تسمه كشي شود، حالت پيچشي از تيرهاي آزاد گرفته مي شود. ضمناً به علت اين كه تيرها در ناحيه انتهايي و سر در تنگ بوده و در ناحيه پا به علت ايستايي به شكل مورب واقع مي شود، به همين سبب امكان پيچش در آنها وجود خواهد داشت.

3- به طور كلي چنانچه تيري قبل از خشك شدن داراي خميدگي باشد، مي توان دو سر آن را تنگ بسته و با استقرار تيرهاي عمودي در ناحيه خميدگي تير، پس از مدتي آن را به حالت مستقيم برگردانيم. مسلماً پس از خشك شدن چوب برگشت خميدگي به حال اول وجود نخواهد داشت.

4- به طور كلي در اين حالت نيز اگر تيرها در محل سرپوشيده قائم انبار شود به مراتب زودتر خشك شده و در مقابل بارندگيها مصون خواهد بود.

5-در انبار كردن چوب به شكل عمودي نفوذ هوا در چوبهاي مياني كم بوده كه در نتيجه خشك شدن آنها طولاني تر از روش افقي خواهد بود. به طور كلي خشك شدن چوب به طور طبيعي نياز به مدت و زماني در حدود 6 ماه خواهد داشت.

توجه: مسلماً چوبي كه در بناهاي چوبي به كار مي رود اولاً بايد كاملاً خشك و ثانياً بدون ترك و در تيرها و ستونها كاملاً راست و بدون خميدگي و با قطري يكنواخت باشد. خصوصاً مقاومت فشاري چوب بايد در حد مطلوب و از انواع درختان غيرسوزني برگ باشد. (شكل 382-383)

بناهاي چوبي دوگانه: به طور كلي ساختمانهاي چوبي به دو شكل اصلي يعني ساختمانهاي سنتي آن مورد بحث ما بوده كه به شرح و نحوه ساخت آن مي پردازيم.

ساختمانهاي چوبي سنتي: اين بناها بومي و محلي در اسكلت سازيها داراي روشي مشترك، مشابه با تغييراتي كم مي باشد. در برخي موارد با اساس واحدي از چوبهاي موجود در محل و با طرحهاي ساده و ايوان دار كه تقليدي از بناهاي چوبي دوره هاي گذشته مانند عمارت چهلستون مي باشد، به وجود ”مده. اجراي اين بناها تا به امروز چندان فرقي نكرده است. به علاوه طرح آنها نسبت به خواسته هاي زندگي و نيازهاي افراد خانواده به وجود آمده است. به طور خلاصه با درنظر داشتن «طرح و نوع مصالح چوبي و بخصوص اجراي آن» در روشهاي سنتي «گالي پوش خانه، لت پوش خانه، سفالخانه، سيمكاخانه» ساخته مي شود. اين ساختمانها براي كلبه هاي روستائي، جنگلي، منازل مسكوني يك و دو طبقه، دكاكين محلي، انبارهاي برنج و غلات، آغل چهارپايان و غيره مورد استفاده قرار مي گيرد كه ذيلاً به نحوة اجراي آن مي پردازيم.

اجراي ساختمانهاي سنتي از پي سازي تا سقف

بناهاي چوبي سنتي ساده ترين بناهاي چوبي مي باشد كه در نواحي شمال ايران ساخته مي شود. معمولاً اين بناها در اراضي و زمينهاي مرتفع روستائي بنا مي شود كه اجراي آن را از پي سازي و سپس ديوارسازي و در نهايت شيوه پوشش سقف دنبال كنيم.

پي سازي

الف: پي سازي سگتي

  • معمولاً خاكبرداري جهت ساختن پي تا سطح زمين سخن كه در اصطلاح محلي «بن سل» ناميده مي شود، انجامي مي گردد.
  • ستون مقاوم چوبي به قطر حدود 20 سانتيمتر و به ارتفاع مشخص فضا با توجه به مقداري كه در چاله كنده شده به عنوان پي نشست مي كند، با رعايت شاقولي قرار دادن آن، در چاله مي گذاريم و اطراف آن را خرده سنگ ريخته و كاملاً مي كوبيم.
  • به اندازه 20 سانتيمتر روي خرده سنگ، خاك رس ريخته و كوبيده مي شود تا از نفوذ آب به طور مستقيم در ريشه ستون كه در اصطلاح محلي «سگت» گفته مي شود، پيشگيري گردد.

توجه: چنانچه بيشتر قسمتي كه از تير فوق كه به نام «سگت» در درون سنگها نشست مي كند با قير آغشته شود، خطر فرسوده شدن و پوسيدن احتمالي آن از بين مي رود. (شكل 384)

پي سگتي قطور:

  • در اين روش گودبرداري «پي»هاي منفرد در ابعاد 120×120 سانتيمتر و به عمق يك تا 2 متر نسبت به نوع زمين كنده مي شود.
  • از گردبينه قطور به ارتفاع پي كنده شده با توجه به 50 سانتيمتر اضافي از سطح زمين به قطر تقريبي 40 سانتيمتر يا بيشتر استفاده كرده درون پي مستقر مي سازيم. (چنانچه بدنه گردبينه با ارتفاعي بيشتر كه در پي نشست مي كند به وسيله قير قبلاً آغشته سازيم كاري اصولي مي شود)
  • اطراف گردبينه را با سنگ پر كرده و بآرامي مي كوبيم تا سخت شود.
  • فاصله پي هاي سگتي از يكديگر 150 سانتيمتر مي باشد كه سطوح گردبينه مذكور بايد تراز بوده تا براي نعل كشي كه حالت شناژ را دارا مي باشد آماده گردد (شكل 385)

عايق رطوبتي بر سطح پي سگتي

جهت پيشگيري از نفوذ رطوبت به پي سگت در درون سنگهاي مهاركننده در پي كني سطح نشست پي، سگت چوبي و ارتفاع بالاتر از آن به وسيله قير به طور كامل آغشته مي شود. در اجراي پوشش قير بر سطح تير مذكور بايد توجه شود قير در مقطع تير نيز آغشته شود.

توجه 1- جهت درگيري كامل ناحيه تير آغشته شده به قير اصولي، تير عمودي بايد داراي زائده هاي سرشاخه باشد. مسلماً اين سرشاخه ها باعث درگيري كامل تير نشست كرده در اطراف سنگهاي همجوار مي شود. بايد توجه گردد كه زائده هاي سرشاخه نيز بنحوي با قير آغشته شود.

توجه 2- ابتدا سطح پي كنده مي شود و بعد از آن تمام سطح بوسيله سنگهاي درشت مفروش شده – محل نشست تير آغشته به قير، سنگ تخت بكار مي رود – سپس تير را عمودي روي سنگ تخت نگهداشته اطراف آن را با سنگهاي درشت چيده و فضاهاي بين آنها را با قلوه سنگ پر مي كنيم.

پايان نامه معماري عاميانه ايران

پايان نامه معماري عاميانه ايران

معماري عاميانه

مقدمه : ملاحظات كلي

معماري در ايران بيش از 6000 سال تاريخ پيوسته ، دست كم از 5000 ق.م تا به امروز، با نمونه هاي اختصاصي كه در ناحيه پهناوري از سوريه تا شمال هند و مرزهاي چين ، قفاز تا زنگبار پراكنده است. بناهاي ايراني متنوع است، از كلبه‌هاي دهقاني ، قهوه خانه ها، كوشكها تا زيباترين و شاهانه ترين ساختمانهايي كه جهان به خود ديده ، بگذريم از برخي پلهاي عظيم و با شكوه مميزه معماري ايران در طول تاريخ شكلهاي ساده و موقري با آرايشهاي غني است.

معماري آثار تاريخي ايران در وهله اول داراي مفهوم و هدف ديني و خصلت جادويي و دعايي است. طرح راهنما و شكل دهنده نمادگرايي كيهاني بود كه انسان به وسيله آن با نيروهاي آسماني انبازي و پيوند مي يافت. اين مايه ، كه تمام آسيا در آن معناً شريك بود و حتي در عصر جديد هم دوام يافت، نه تنها به معماري ايران وحدت و استمرار بخشيد، بلكه سرچشمه ماهيت عاطفي آن هم بود.

مصالح ساختماني موجود شكلهاي بزرگي را القا مي كرد. خاك رس ، كه در نقاط مختلف در دسترس بود، رشد ابتدايي ترين فنون ساختماني را تشويق كرد- ساختن خشت خام ترا ، كه از گل قالبي تهيه و در آفتاب خشكانده مي‏شود.اين شيوه از قديم در ايران مرسوم بود و هرگز كاملاً متروك نشد. فراواني گل كاملاً خميري ، همراه با ملاط آهك هم به تكوين خشت كمك كرد. نخستين خشتها، با اينكه در آفتاب خشكانده مي شدند، وقتي اندود مي يافتند ، مصالح ساختماني بادوامي بودند و در شكلهاي ساختماني متعدد و مهمي مورد استفاده قرار مي گرفتند. بي شك ، سنگ و چوب هر دو گاهي به كار مي رفت- در بناهاي معروف هخامنشي و براي طبقات زير زمين و پلها- ولي حتي در دوره هاي پارتي و ساساني هم استفاده از لاشه سنگ رايجتر بود. چنين سنگي درست مانند آجر با سرعت و با ساني در ساختمان به كار مي رود. ساختمانهاي آجري فاقد نماهاي تيز و گوشه دار است، حال آنكه ساختمان سنگي معمولاً داراي اثري حاكي از سختي و سنگيني است، ولي در عوض به جرمهاي بزرگ و خوش طرح امكان مي‌دهد كه سطح صاف و وسيعشان آماده پذيرش آرايشهايي باشد كه با سنگ مناسب نيست يا حتي غير ممكن است. شيوه ها همانند مصالح متنوع است و از كلبه هاي كوچك و سست تا بناهاي عالي همچون مقبره الجايتو در سلطانيه، گنبد شمالي مسجد جامع اصفهان و برخي طاقهاي استادانه و بادوام را شامل مي‏شود.

برخي عناصر طراحي در معماري ايران بيش از 3000 سال دوام يافت. تكان دهنده ترين جنبه اين عناصر تمايل نماياني به عظمت مقياسها، بهره گيري هوشمندانه از شكلهاي ساده و حجيم، پايداري كاملاً خيره كننده سليقه هاي تزييني، يعني سردرهاي باطاق بلند در فرورفتگي ديوارها، ستونهايي با سرستونهاي مشتي و انواع تكراري نقشه و نما بود. در طي اعصار، اين عناصر در اقسام بناهايي تكرار شد كه براي منظورهاي متفاوت و تحت حمايت سلسله هاي متعددي از فرمانروايان تكوين يافت. بي شك برخي از قديميترين سبكها هنوز باقي است. تالار، كه كه در گورهاي صخره اي نزديك تخت جمشيد ديده مي‌شود، در پرستششگاههاي ساساني دوباره پديدار شد و در اعصار اسلامي اخير به عنوان ايوان كاخ يا مسجد به كارگرفته شد. و حتي و معماري قهوه خانه هاي كنار جاده هم مورد اقتباس قرار گرفت.به همين ترتيب، سقف چهار طاقي كه از ويژگيهاي عصر ساساني است، هنوز در بسياري از گورستانها و امامزاده هاي كوچكي به چشم مي خورد كه در سراسر ايران پراكنده اند. حتي طاق عظيم تخم‌مرغي تيسفون سرمشقي بود كه اينك در شده بيستم هم ممكن است در يك بناي روستايي تكرار شود. صحن چهار ايوان كه در عصر اشكاني پديد آمده بود، حتي پيش از سده دهم به صورت سبكي جا افتاده و مسلط در آمد. تصوير برجهاي خاكي كه سربه آسمان كشيده براي پيوستن با برجهاي فلكي تا سده نوزدهم دوام يافت. درحالي كه حياط اندرون و حوض و مدخل گوشه‌دار و آرايشهاي فراوان خصوصياتي كهن، ولي هنوز متداول است.

معماري ايران داراي استمراري بوده، كه هر چند بارها بر اثر كشمكشهاي داخلي يا هجوم خارجي دستخوش فترت يا انحراف موقتي شده ، با اين همه به سبكي دست يافته كه با هيچ سبك ديگري قابل اشتباه نيست. اين مطلب، حتي در مواردي هم كه جزئيات براثر ضرورت يا اوضاع و احوال تغيير كرده ، باز درست است. مقياس هميشه بخوبي درك شده و ماهرانه مورد بهره برداري قرار گرفته، ولو اينكه ايرانيان بر خلاف يونانيان ظاهراً هيچ تحقيق كاملي در مورد نسبتهاي تأليفي نداشتند. نتيجه اين كه در آنجا ساختمانهاي مبتذل وجود ندارد، حتي كلاه فرنگيهاي باغها از وقار و عظمتي برخوردار است، اغلب بناهاي ايراني روشن- و حتي گوياست. تركيب جديت و سادگي شكل موجب ايجاد انديشه اي آني مي‌شود، حال آنكه درك آرايش و اغلب نسبتهاي دقيق مستلزم ملاحظات بيشتري است.

حجم و نماي اغلب بناها ساده است و از دور روح آرامش و اطمينان را القا مي‌كند. اين شيوه سخت مورد تحسن ايرانيان قرار گرفته، بويژه وقتي با هيجاني مهار شده و ناشي از محوطه هاي وسيع داراي رنگهاي غني و آرايش تودرتو تركيب شده باشد كه بيننده را به سياحتي فارغ بال فرا مي خواند. اين تركيب هيجان و آرامش از ويژگيهاي تجارب زيبايي شناسي ايراني است. كتيبه كاري معروف تخت جمشيد و كاشيكاري عالي مشهد از لحاظ جزئيات بي نهايت دل انگيز و جذاب است. ولي وقتي در آنها به صورت يك كل بنگريم، جزئياتشان تحت الشعاع آهنگ فراگير عظيم خاموششان قرار مي گيرد.

يك آرايش ديواري مجلل و ماهرانه، خوشبختانه با ابداعات تازه‌اي در هر عصر تجديد شده است. آرايش معماري تقريباً يكسره تجريدي بود، مگر در مورد برخي تصاوير ديواري و كتيبه هاي خطاطي و حتي اين كتيبه ها هم به خاطر طراحي نابشان سخت چشمگيرند. ولي اين آرايش ، در حوزه سبكها، كاربرد مصالح، نوع طرحها، قدرت تبيين، برخورد و خلوص معنوي كاملاً خارق العاده است. البته، گاه خلاقيت دجار ركود شده؛ تكرار، ريزه كاري افراطي و جزئيات كسل كننده مبين چنين اعصار فقر موقتي است. ولي آجر چينيهاي- ساده يا لعابدار- تزييني دل انگيز و گچبريهاي رنگي به شكلهايي دايماً تازه، از زمان قديم ادامه يافت؛ آجرهاي لعابدار- ساده ، نقاشي شده يا كاشي- از سده دوازدهم مورد استفاده قرار گرفته است اين عناصر صرفاً تكرار نشده، چون تا سده هجدهم كه مواجه با يك ركود كلي فرهنگي است، شاهد رشد بر مايه همه آنها هستيم.

در بيشتر دوره ها، آرايشها از رنگهاي غني و متنوعي برخوردار است، كه در اعصار اسلامي به يك قوت و هماهنگي بي همتابي دست يافت. اين علاقه به رنگ را محيط تقويت مي كرد.بيشتر سرزمين ايران در بسياري از ماههاي سال خشك و برهوت است و تنها در بهار است كه ناگهان به گلها آراسته مي شود؛ كوهها به پرده هاي جانداري مي مانند، مرغزارها از شكوفه ها پوشيده مي‏شود و گلهاي مينايي درخشان ته دره ها را فرا مي گيرد. بيابان- خشك، نامهربان و هولناك- بر قدر و منزلت باغها مي افزايد، كه سرشار از دار و درخت، چشمه‌ها، امنيت و فراواني است. اين روياي بهشت بر همه افكار،همه هنرها و حتي گفتگوي روزمره مستولي است. فراواني گل و گياه، كه به صورت نشانه مقدس زندگي و شادماني در آمده، در هر فرصتي و به شيوه هاي مختلف مورد بهره برداري قرار گرفته است بنابراين، تلاش براي يافتن راه نگهداري زيبايي گذاري باغ به صورتي پايدار، امري بديهي بود.

علاوه بر تأثير اقليم، مصالح موجود، هدف ديني و فرهنگهاي همسايه، باني هم در رشد معماري نقشي تعيين كننده داشت. ساختن بناهاي يادگاري بزرگ هم حق و هم وظيفه فرمانروا بود. داريوش  خشايارشا، خسرو دوم، غازان خان، محمود غزنوي، تيمور، شاه عباس، همگي منابع ملي و امكانات خودشان را صرف ساختمان كردند. وزيران هم در ايجاد بسياري از بناهاي تاريخي دخيل بودند: نظام الملك و رقيبش تاج الملك باني مساجد معروف اصفهان و مدرسه بغداد در سده پنجم و يازدهم بودند و هر دو اظهارات معقولي در فوايد نيرومند و مستحكم دارند. به همين ترتيب در سده هفتم / چهاردهم رشيد الدين و رقيبش تاج الدين علي شاه در تبريز و سلطانيه بناهاي عظيمي ايجاد كردند.

فرمانروايان محلي ، بازرگانان و افراد بشر دوست- كه در ميانشان زنان كم نبودند- براي ايجاد كاروانسراها، پلها، بازارها، كتابخانه ها ، مقبره ها و باغها بانيان سخاوتمندي بودند. ساختمانهاي معروفشان بناهاي شخصي بودند و مبين قدرت، شخصيت، رقابت، ذوق و مقام آنان. بنابراين از كشف نقش مهمي كه آرامگاهها در معماري ايران داشته اند نبايد در شگفت شد، نقشي چنان حياتي كه گاه نخستين كارفرمانروا پس از بر تخت نشستن، اقدام به ساختن آرامگاهش بود، شايد در مقام كاري براي اثبات جاودانگي.

خود چشم انداز هم - كوههاي عظيم برفپوش- دره هايي به پهناوري يك ايالت، جلگه هاي پهن درخشان- مستلزم ايجاد بناهايي متناسب با آن شكوه و عظمت است. در يك چنين مجموعه اي، كه نبام هاي معمولي در برابرش ناچيز مي‌نمايد، تمايل به استفاده جسورانه از مقياس ناگزير بود. خصلت حيرت انگيز جهان طبيعي باز هم دلالتهاي ديگري عرضه مي كرد: جهان آسماني و برين براي مردم باختر آسيا واقعيتي اولي است. باران زندگي بخش و نيروي سودمند خورشيد از آنجا ناشي مي‏شود. نظم خدشه ناپذير صورتهاي فلكي حاكي از جهان برنامه داري با حركت منظم و نقاط ثابت بود، كه وقت را نشان مي داد، مسافت و جهت را معلوم مي ساخت و مستعد تأمل و تفكر رياضي بود. انسان هميشه از وابستگي‌اش به نيروهاي آسماني آگاه و هدف نهايي‌اش دست يافتن به پيوند با نيروهاي متعالي بود، از طريق حرمت، اطاعت و مشاركت. اين كار احساس ضرورت دايمي و نيرومندي را ايجاد مي كرد.

وظيفه دايم معماري پر كردن شكاف هولناك ميان دو دنياي خاكي و افلاكي به هر دو صورت طبيعي و نمادي است به وسيله بناهايي كه سر به آسمان مي سايند. در اعصار بعدي گنبد آسمان با گنبدهاي عظيم مورد تقليد قرار گرفت، كه پيوسته امكان عبادتي جادويي رابراي تقاضاي نعمت، بركت و قدرت فراهم مي ساخت. بنابر كهن ترين اسطوره، كه در آثار سومري بر جاي مانده، نخستين كار آفرينش، بر آوردن كوهها از ميان را در زير پاي خويش واگذارد و پيوندي نزديك با نيروهاي آسماني به دست آورد. كوه- كه با همه بلندي اش استواري است- دسترسي به بالا را نويد مي دهد و «جايگاهي است كه در آن موجودات فوق بشري نمايان مي‏شود.»

نيروي پاسدار زندگي از كوه پديدار مي‏شود و در زمستان، كه تهديدي مرگ آسا بر زمين سايه مي افكند: يا در تابستان، كه نيروي ويرانگر گرما رستنيها را پژمرده مي‏كند، اين كوه است كه وعده تجديد حيات مي دهد. نيروي حياتي طبيعت در ميان كوهها نهفته و زندگي همه بشريت مرهون جريان آبهاي آن است. وقتي زمين براثر گرما و خشكي تهي مي‏شود و خدايان باروري ناپديد مي گردند، طبعاً اين تصور پديد مي آيد كه آنان به كوهستان رانده شده اند. بايد اين نيروهاي زنداني را آزاد ساخت تا مگر زمين احيا شود و زندگي دوباره رونق گيرد.

اين باور تقريباً جهاني(كه بويژه در خاور نزديك شايع است) بيانگر يك واقعيت كاملاً طبيعي است: برخي فرهنگها منشأ كوهستاني دارند. جايي كه بارندگي ناچيز است، كوه برف يا رطوبت ابرها را مي گيرد و به صورت مخزني بزرگ در مي‌آيد. اگر در اين مناطق امنيتي هست، ناشي از كوههاست. اين احسان حادثه‌اي يگانه نيست، بلكه نعمتي تجديد شونده و متنوع است كه انسان بايد آن را طلب كند. خصلت نمادي كوه و نقش قاطعش در پاسداري از محصول و حيات در سراسر تاريخ معماري ايران ادامه يافته، گاه به صورت نمادهاي خاص و گاه به شكلهاي دقيقتر و عموماً با استفاده از آرايشهايي كه خواستار رويش است.

جنبه مهمي از اين مفهوم كوه طبعاً شامل مدخل است. شكافها و گريوه هاي عميق به دل كوه منتهي مي‏شود و از راه اين مدخلهاست كه خدا در لحظه حياتي تجديد ظهور مي‏كند. بنابراين، در نخستين نمايشهاي كوه، اين مدخل با ديواره‌اي نمايش داده شده كه داراي دو فرورفتگي است و نمادي از جاي مقدسي كه در آن نيروهاي آسماني با زمين پيوند مي يابد. در نخستين معابد يا زيگوراتها، كه شكل و مفهومشان نمايشي از كوه است، اين مدخل، يعني اين دروازه جهان مينوي را با سردرهاي بيروني عظيم نمايش داده اند. آنها نشانه نخستين مرحله انتقال از جهان امور بيروني به جهان دروني نيروي خدايي است.

جايگاه مقدس دروني، كه در زيگوراتها نشان دهنده محل پيوند ميان آسمان و زمين است، در ايوانهاي جلو تالارهاي تاجگذاري معابد آشوري و هخامنشي باقي است. در آتشكده هاي ساساني به صورت شاه نشين داخلي در آمده كه تنها موبدان پرستار آتش حق ورود به آنجا را داشتند و بار ديگر در محرابهاي اسلامي اين طاقهاي فرورفته در ديوار كه رو به سوي شهر مقدس مكه است- و در سردر مسجدها به كار رفت كه در اصل نمادهايي هستند براي اعتلاي واقعيت بناي خاكي كم اعتباري كه در پشت سرشان است.

از روزگار زرتشت، زيبايي با نور پيوندي ناگسستني داشت. نور از اجزاي ذاتي شخصيت مينوي بود و همسان با عقل و با خوبي، كه در هر جا با تاريكي، اهريمن و آشفتگي مي جنگيد. در ايران، روشنايي طبيعي - شديد، محسوس و خلاق- نقشي را كه دين به آن بخشيده، به صورت متقاعد كننده اي بسط داده است.در هنر ايران روشنايي و وضوح هر دو مطلوب، و برعكس تيرگي و ابهام منفور است. نقش و نگارهاي ايراني در همه اعصار ، صرفنظر از ميزان مهارتشان، شالوده اي بنياني را نشان مي دهد كه معقول و دقيق است.

ملاحظات مربوط به فوايد عملي نمادگرايي عبادي با عشق ايراني به زيبايي در همه شلكهايش همراه و در عين حال تلطيف شده است. اين لذت غريزي، علي‌رغم بدبيني بارزش، خود را در شعر متعالي هزار ساله، در سفالگري كه با كار چين و يونان پهلو مي زند، در فلز كاري و در استادي بي همتا در قاليبافي نمايان مي سازد، بگذريم از نقاشيهاي مينياتور و ساير هنرهاي كتابسازي، همچنين طرحهاي عالي براي حجاري، خطاطي و كاشيكاري. بعلاوه، اين عشق به زيبايي در همه طبقات وجود دارد و در ساده ترين ابزارها غالباً به ذوق خيره كننده بر مي خوريم. اين زيبايي خود در خود توجه بود، مي بايد از آن مراقبت و نگهداري شود و در واقع زيبايي صفتي آسماني بود، يك اصول پذيرفته شده جهاني وجود داشت كه با اعمال تأييد مي شد، شبستري در سده هشتم / چهاردهم نوشت:

ملاحت از جهان لايزال

در آمد همچو رند لاابالي

به شهرستان نيكويي علم زد

همه ترتيب عالم را به هم زد

و بر اساس نظر زرتشت «ييما، انسان نخستين، زمين را در خوبي همچون طربخانه ساخت».

بخش دوم

تحقيق در معماري گذشته ايران

امروزه معماري سنتي ما در جهان شناخته شده است ولي تا نيم قرن پيش معماري ما ناشناخته بود. براي نمونه روش تحليل و تفسير مستشرقين از بناهاي پيش از اسلام و پس از اسلام ما متفاوت با آنچه امروزه مطرح مي شود، بود. بنايي مانند تخت جمشيد و نظير آن را در دسته بندي با بناهاي سومر، آكاد و آشور مي ديديم. به اين ترتيب بناهاي پس از اسلام ايران را نيز با بناهاي ديگر كشورها در يك دسته قرار مي دادند و حتي برخي نيز به دوره اي از آن معماري عربي مي گفتند. همانگونه كه مي دانيد معماري ايراني با معماري عربي بسيار متفاوت بوده است. البته اين به معني عدم پيشرفت معماري اعراب نيست زيرا در آن زمان كشورهايي چون مصر و شام داراي معماري غني بوده اند. در شمال آفريقا نيز معماري مغرب كه شامل دو بخش اسپانيا و مراكش مي‏شود بسيار غني بوده است.

يكي از مكاتب بزرگ معماري اسلامي هم از حيث پركاري در آثار و هم از جهت تعداد بناهاي ساخته شده و دامنه نفوذ گسترده آن كه حوضه نفوذي از عراق كنوني، هندوستان تا اندونزي داشته، معماري ايران است. البته بعضي ] مانند پروفسورگالديري[ نيز تأثير معماري ايراني را تا شمال آفريقا و حتي بعضي بناهاي آندلس مي دانند. براي اينكه از تأثير معماري ايراني و اسلامي بر معماري ديگر كشورها تصويري داشته باشيم كافي است كه بعضي از كتب نوشته شده درباره معماري هند را ورق بزنيم، هنگامي كه از معماري پيش از اسلام آن به پس از اسلام مي رسيم ناگهان تغييرات اساسي در معماري آنها مشاهده مي‌كنيم. از استوپه هاي يكنواخت (به جاي دخمه استوپه داشته اند) به آثار علي گرد و تاج محل مي رسيم تو گويي صبح مي دمد و واقعاً همه چيز تغيير مي‏كند. من در اينجا قصد تنقيد از معماري باستاني هند را ندارم زيرا در نوع خود با ارزش است و با ديدن همين معماري است كه ما به تغيير و تحول در معماري پس از اسلام اين كشور پي مي بريم.

با وجود ويژگيهاي معماري ايراني، متأسفانه تا كنون چيز در خوري درباره آن نوشته نشده است. گاهي من فكر مي كنم شايد تأسفي نيز نداشته باشد، شايد بدين گونه بهتر است زيرا امكان داشته است كه بعضي از روي غرض درباره آن بنويسند همانگونه كه شده است و شايد هم بعضي با عدم شناخت درباره آن مطالبي بنويسند. اما در هر حال تأسف بار اين است كه ما ايرانيان نتوانسته ايم هيچ كاري در اين زمينه انجام دهيم. من در حال حاضر جوانان زيادي را مي‌شناسم كه به معماري ايران علاقه‌مند هستند. اين جوانان بهتر است به بررسي معماري كشورمان بپردازند و واقعاً با عشق بررسي كنند تا اين معماري را خوب بشناسند و كار آنها صرفاً تكرار نظرات چند نويسنده غربي نباشد. البته همانگونه كه بارها گفته ام و در ادامه نيز خواهم گفت بعضي از اين نويسندگان غربي مانند مرحوم ماكسيم سيرو معماري ايران را خوب مي شناختند و آنچه درباره معماري ايران نوشته اند فوق العاده است. اما از بعضي كارهاي محققان ديگر بوي غرض به مشام مي رسد و استناد به اين نوع كارها چندان صحيح نيست.

آنچه كه خود درباره معماري ايران انجام دادهه ام و به آن رسيده ام اين است كه اين معماري را بايد ديد، بايد در آن قدم زد و زندگي كرد. همانگونه كه در بخش پيش گفتم من با توجه به اينكه نائيني يزدي هستم در شهريزد با اين آثار بزرگ شده ام. آنها را تماشا مي كردم و از ديدن قسمتهاي مختلف آن لذت مي‌بردم. از جمله مسجد جامع يزد كه متأسفانه بخشهايي از آن مسجد را تخريب كرده بودند كه از با ارزش ترين و قديمي ترين بخشهاي مسجد بود. بر روي مسجد بومسلمي يك شبستان جديد ساخته اند. اين بنا(مانند مساجدي چون جامع اصفهان و اردستان) در دوره هاي مختلف ساخته شده و داراي آثار متنوعي مي‌باشد. آنچه كه از اين مسجد به جاي مانده است به همت مرحوم وزيري (رحمت الله)، باقي مانده است. اين مرد بزرگوار چندين سال چه بر روي منبر و چه در بازار و ديگر جاها، با خواهش و تمنا و گاهي اوقات با تندي كاري كرد كه مسجد از ويراني كامل نجات يابد، و گرنه اينجا از مسجد جامع ورامين خرابتر بود. اين قضيه را ، من كه از كودكي در مسجد قدم مي زدم بخوبي بخاطر دارم.

من از آن زمان متوجه شدم كه فهميدن و شناخت معماري ايران در وهله اول نياز به دقت و ديدن خود بنا دارد. سپس در كنار اساتيد معماري نشستن، يعني نداشت. همانگونه كه گفتم وقتي من از آنها صحبت مي كردم حتي دوستان هم دوره دانشگاهي من آنها را معماران بي سواد مي ناميدند و مراجعه به آنان را بي حاصل مي دانستند. آنها از درياي معارف معماري كه در سينه هاي اين معماران بود آگاه نبودند و خيلي ها با آن ديدگاهشان نتوانستند از آنها استفاده كنند. اما من با كمال فروتني در كنار آنها مي نشستم به طوري كه حتي مانند شاگردانشان به من پرخاش مي كردند، و من به اين نوع برخوردها اهميتي نمي دادم. البته بعضي متوقع هستند كه اين معماري پاسخگوي بعضي از سؤالات هنري يا نظري روز باشند و مانند آنچه در دانشگاهها برايشان توضيح داده اند، پاسخگو باشند. اين كار امكان پذير نيست. بايد كنار دست آنها نشست، در كار آنها دقت كرد و زبان آنها را فهميد. اين معماران زبان خاص خود را دارند. در چند دهه قبل مي‌شد از اطلاعات اين معماران استفاده كرد ولي متأسفانه كمتر كسي به اين كار اقدام نمود، تعداد زيادي از آنها ديگر در ميان ما نيستند. خدا همه آنها را بيامرزد. پيش از اين ، من براي شما مثال استاد محمد علي را آوردم و گفتم كه چگونه او موضوع بسيار جالب هنجار را بر روي زمين نكيز مي كرد. آنها مطالب زيادي را سينه به سينه حفظ كرده اند كه يكي از آنها را زماني كه من به دكتر هشترودي انتقال دادم، او به من گفت كه نه در رياضيات شرق و نه غرب آن را ديده است.

من در 55 سال گذشته هم شاگردي آنها را كرده ام و هم در كنار آنها بوده ام. بعضي از مطالب راحتي از يك كارگر ساده كه در حال كار كردن بوده است ياد گرفته ام. براي نمونه ترسيم پنج ضلعي به وسيله ريسمان است كه با دو ميخ، ريسمان و گونيا انجام مي‏شود. اگر از او توضيح روش را با «فرمول» بخواهي حتماً به تو جواب نخواهد داد. او به وسيله اين ابزار  را مي ساخت و سپس پنج ضلعي را از روي آن رسم مي كرد.

اين كار خارق العاده اي بود آنها در عمل اينها را ياد گرفته بودند. اين وظيفه ماست كه اين مطالب را ابتدا ياد بگيريم، آن را بفهميم و سپس به عنوان يك موضوع مورد تحقيق مورد مطالعه قرار دهيم. براي نمونه يافتن پاسخ اينكه چگونه معمار گذشته با كمال راحتي و با داشتن يك ضلع از يك ضلعي مي‌توانسته آن را رسم كند.

همانگونه كه بارها عرض كرده ام معماري ايران را از لحاظ هنرري بايد رفت و ديد. با ديدن آثار متوجه مي شويم كه اين معماري شنيدني نيست بلكه ديدني است. در اينجاست كه انسان پي مي برد كه تأسفي هم ندارد كه تا به حال كتابي درباره اين معماري نوشته نشده است. اما در حال حاضر بايد درباره آنها نوشت زيرا اغلب اين آثار صدمه ديده و در حال زوال مي باشند. در شهرهاي تاريخي ما خانه هايي وجود دارد كه به حد بالاي تكامل خود رسيده بودنده و با وجود زيبايي خيره كننده خود، همه دارند از بين مي روند، تعداد زيادي از آنها نيز از بين رفته اند. خانه نواب رضويها، يكي از خانه هاي شاخص يزد را من اينگونه ثبت و ضبط كردم. در يك توسط يكي از همكارانم خانم مهندس اسدي ترسيم شد و در نهايت آنچه ارائه شد كار فوق العاده اي بود. بعدها وقتي دانشجويان رابراي بازديد به آن محل فرستادم، پس از بازگشت گفتند كه چنين اثري در آنجا وجود ندارد پس از مراجعه به آنجا، كاري تعمير شده را ديدم كه با آنچه در اصل بود كاملاً تفاوت داشت.

از اين آثار چند نمونه ديگر هنوز باقي مانده است كه مي توان از آنها بي نهايت استفاده برد.

به نظر من ديدن بنا، فهم آن و بهره گيري از افراد متخصص قديمي و آشنايي با روش كار آنها و استنباط از گفته ها و اعمالشان، اصلي ترين بخش تحقيق در معماري گذشته ايران است.

انتخاب موضوع

در بحثهاي مربوط به معماري ايران بايد به بعضي موضوعات كاربردي توجه خاص شود. چيزي كه با كمال تأسف در دانشگاههاي ما ناديده گرفته مي‏شود. از طرف ديگر به موضوعاتي تا حدي خيالي نيز پرداخته مي‏شود براي مثال «ايستگاه قطار در كره زهره!» و چيزهاي ديگري نظير اين البته علت آوردن اين مثال ، نشان دادن جنبه غير كاربردي و صرفاً خيالي بعضي موضوعات است. ما مي‌توانيم درباره موضوعاتي كار كنيم كه به جنبه كاربردي آن بيشتر توجه شود.

موضوع مسكن درحال حاضر از بزرگترين مشكلات و گرفتاريهاي جامعه است. نداشتن مسكن دغدغه بزرگ قشر عظيمي از جامعه بخصوص جوانان است و اين مشكل به وضع خطر ناكي تبديل شده است. در گذشته يك روستايي با مصالح بوم آورد و دم دستي، خانه خود را مي ساخت و هر وقت نياز بود آن را تعمير مي كرد. ولي حالا بعضي از مصالح مانند آهن و سيمان از دور دست براي او بار مي‏شود و خانه‌اي با دو يا سه اتاق براي او ساخته مي‏شود. حال اگر گوشه اي از خانه او خراب شود چه بايد بكند؟ آيا دوباره بايد از تهران براي او مصالح فرستاده شود؟! بايد اين مشكل را حل كرد. البته من نمي گويم كه بايد استفاده مجدد از خشت و طاق داشته باشيم، بخصوص در مناطقي كه يكبار زلزله آمده است اصلاً نبايد از طاق استفاده كرد. اما در بسياري از مكانها هنوز مي توانيم از مصالح بومي براي رفع مشكل مسكن استفاده كنيم و نيازي را كه داريم بخوبي بر طرف نماييم. اين كارها بايد از دانشكده هاي معماري ما شروع شود.

موضوع مسكن مي تواند از سالهاي نخست در دانشكده- وقتي كه دانشجو پروژه مسكن دارد- ارائه شود واين كار چندين بار در سالهاي مختلف تكرار گردد. در اين موضوعات مي توان نه تنها خانه روستايي بلكه موضوع آپارتمان را در تهران براي يك خانواده 4 نفره يا خانواده پرجمعيت ارائه نمود. از دانشجو يك طرح منطقي خواسته شود و اينكه چگونه مي توان خانه اي با صرفه طراحي كرد من آرزو داشته ام، چنين كارهايي را ببينم ولي متأسفانه تا به حال بندرت در پروژه‌ها و پايان نامه ها به اين نوع موضوعها برخورده ام.

موضوع ديگر تحقيقاتي مي تواند بافتهاي قديم و احياء بافت محلات تاريخي باشد. در بافتهاي كهن اين كشور سرمايه هاي عظيمي وجود دارد. آيا اين سرمايه‌ها بايد مانند زباله از طرف شهرداريها در خندق ريخته شود؟ از دست دادن اين سرمايه ها حيف است. اين حرف به معني آن نيست كه مردم را مجبور كنند كه در داخل خرابه ها زندگي كنند. به خاطرح مي آيد كه صحبتي درباره محله عودلاجان داشتيم يكي از دوستان، در مقاله اي در روزنامه نوشته بود كه: «پيرنيا مي گويد كه مردمان اين محله در اين خانه بنشينيد تا او سالي يكبار از باغ زيبايش بيايد و شما را نگاه كند. اگر اينجا زيباست شما بيا اينجا زندگي كن و ما شما را تماشا كنيم!»، البته اين منطقي نيست كه ما به آنها بگوييم با اين مشكلات بايد در اين مكانها زندگي كنيد. شايد بخشي از اين مشكل تقصير من بوده باشد كه به ساكنان اين محلات اجازه نمي داديم كه دخل و تصرفي در خانه‌ها داشته باشند. بايد به مردم محله اي كه به علت خرابيهاي موجود آن را رها كرده اند و آنجا متروك مانده است حق داد. محله اي كه نه آب نه برق و نه گاز درست دارد حتي بعضي وقتها هيچ چيز ندارد و قابل سكونت نيست. گاهي مي‌بينيم كه خانه اي در يكي از اين محلات خراب شده و به صاحبخانه گفته شده است كه حق دست زدن به آن را نداري و از طرفي نيز به او كمكي نمي شود. همچنين براي برخي چيزها دولت هم نمي تواند كمكي ارائه دهد. فرضاً در گره سازي شده اي در خانه اي نيزابه ترميم داشته باشد. اين كار هزينه زيادي مي‌خواهد كه از عهده تشكيلات دولتي خارج است. اما مي توان درباره راه حلهاي ديگر براي احياي محلات فكر كرد. زماني من پيشنهادي نمودم كه در جلسه‌اي مورد استقبال قرار گرفت بخصوص از طرف مرحوم مصطفوي براي نمونه محله يوزداران يزد را بررسي مي كنيم كه داراي يك كوچه اصلي است اين كوچه را مي توان با هزينه كم تعمير كرد بدين ترتيب كه زمين آن سنگ فرش يا آژيانه شود(سنگهاي تخم مرغي شكل كه در ميان بندهاي آجري با نقوش مختلف قرار مي گيرد) اين كار چند حسن دارد يكي اينكه تعمير آنها آسان است و اگر سنگي كنده شود مي تواند به آساني جايگزين شود و كاربرد آن از آسفالت و بتن حتماً بهتر است. همچنين روشي مرسوم در بيشتر شهرهاي ايران بوده است و ما نمونه هاي زيباي آن را در شهر دزفول با نقشهاي متنوع مي بينيم در شمال ايران نيز با روش مخلوط با اجر بزرگ و سنگ كار شده است ديوارهاي كوچه ها را نيز مي توان كاهگل كرد آنچه در نماي كوچه مي ماند سرد رد خانه است اين سردها را مي توان مرتب و تميز كرد و آنهايي كه نياز به معمير دارد مرمت و نواقص آن را برطرف نمود در اينجا اگر صاحب خانه استطاعت تعمير آن را نداشت دستگاههاي مسؤول بايد به آنها كمك كنند واقعاً احياء كنه سردر يك خانه قديمي به وسيله يك نفر مقدور نمي باشد تعمير، نظافت و برطرف كردن نواقص سردر نير كار يك نفر نيست براي نمونه اگر يك در چوبي را بخواهند تعمير كنند پرداخت هزنيه آن از طرف يك پولدار هم بر نمي آيد.

در يك دسته بندي كلي از كيفيت خانه ها در محلات قديمي، مي توانيم آنها را به سه دسته تقسيم كنيم: نخست خانه هايي كه اصلاً قابل استفاده نيست به ساكنان اين خانه ها نمي توان گفت شما در اين خانه زندگي كنيد، آنها انسان هستند واگر كسي اين نظر را داشته باشد بايد به او گفت «خودتان در آنجا زندگي كنيد»! بايد به او اجازه داد شود كه با همان حجم و ارتفاع و با حفظ فضاي باز يا همان مساحت حياط كه در اصل داشته است، خانه اي بسازد. او را نيز در انتخاب نوع مصالح آزاد بگذاريم تا حدي كه با شرايط اقليمي محل سازگار باشد. براي نمونه ديده شده كه در شهرهايي چون كاشان و يزد خانه ها را سنگ روكار براي نمونه ديده شده كه در شهرهايي چون كاشان و يزد خانه ها را سنگ روكار مي كنند . اين واقعاً كشنده است و خانه را تبديل به يكي كوره مي‏كند در اينجا بهترين نوع مصالح كاه گل ارزه است (يا كاه گل دم گيري) كه گزش آفتاب را مي گيرد و از طرفي رنگ زيبايي دارد. دلايل اين نوع كارها را مي توان به مردم آموزش داد و به آنها فهماند كه هم عمل به آن ساده است و هم برايشان ارزانتر تمام مي‏شود با توجه به حجم وارتفاع ساختمان هاي قديمي سازنده براحتي مي تواند دو يا سه طبقه در آن بسازد.

فضاي حياط خانه را مي توان به همان شكل واندازه حفظ كرد اما در طرح جديد مي توان تغييراتي در آن ايجاد كرد همچنين در طرح جديد سعي شود پنجرها روبه كوچه باز نشود اگر اين ويژگيها رعايت شود، وقتي از كوچه گذر كنيم خواهيم ديد كه خانه سر در و ديوارهايي تميز و همچنين فضايي مناسب در داخل دارد كه ساكنان آن مي توانند در آنجا راحت زندگي كنند.

دسته اي ديگر از خانه را در بافتهاي قديمي، خانه هاي قابل تعمير تشكيل مي‌دهند. معمولاً صاحبان اين خانه ها استطاعت ندارند تا به روش علمي آنها را تعمير كنند در اينجا بايد سازمانهاي مربوطه، به آنها هم از لحاظ مالي و هم از لحاظ فني كمك كنند به نحوي كه ساكنان آنها احساس راحتي نمايند.

بعضي از خانه ها پدر سالاري هستند كه معمولاً بسيار بزرگ مي باشند. زندگي كرد در اين خانه ها براي يك خانواده دشوار است و تعمير آنها از عهده ساكنان آن بر نمي آيد حتي جارو كردن و نظافت اين خانه ها نياز به ده نفر نيرو دارد ما نمي توانيم از ساكنان اين خانه ها توقع داشته باشيم كه بتوانند از آن محافظت كنند و آن را سالم نگاه دارند اينها مي توانند به راحتي به مؤسسات عام المنفعه مانند مدرسه تبديل شود اغلب اين خانه ها براحتي مي توانند عملكرد مدرسه را داشته باشند همانگونه كه در شهر يزد خانه رسوليان به دانشكده معماري و شهرسازي تبديل شد اغلب محلات قديمي نياز به تعداد دبستان و دبيرستان دارند و با تعمير اين خانه هاي بزرگ اين مشكل را مي توان مرتفع كرد براي تعمير اين خانه ها كارهاي متنوعي مي توان انجام داد مانند تجديد كاهگل ها و فرش مجدد فضاها، گچ كاري اتاقها، بازسازي طاقهاي شكسته شده و تغيير عملكرد اتاقها اتاقهاي كوچك مي تواند براي مقاصد اداري استفاده شود و اتاق طنبي و ارسي به سالن تبديل شود.

يكي از مشكلات بزرگ ساكنان اين محلات ، نداشتن درمانگاه مي باشد. براي نمونه بعضي مي گويند كه وقتي زني پا به ماه مي باشد و زمان وضع حمل او فرا مي رسد تا رساندن مادر به بيمارستان هر دو از بين خواهند رفت و اين حرف درستي است يكي از اين خانه هاي بزرگ براحتي مي تواند تبديل به يك زايشگاه شود اگر ما امكانات را به آنها داديم و همه تجهيزات را در اختيار آنها گذاشتيم ديگر بهانه اي وجود نخواهد داشت و از همان كوچه 5/1 متري مي توان مريض را بر برانكا به درمانگاه رساند اين كارها از نگراني ساكنان اين محلات مي كاهد.

اين محله ها نيز مانند محلات جديد همه امكانات را لازم دارند مانند شعبه اداره ثبت ، كلانتري، شهرداري، فضاهاي درماني و آموزشي ، كه خانه هاي بزرگ را مي توان به اين كارها اختصاصي داد اين در صورتي عملي خواهد شد كه زير نظر يك نهاد مسؤول ، مانند ميراث فرهنگي و با در نظر گرفتن شرايط فني دقيق محلات را باز پيرايي كنند و در صورت وجود موانع و نواقص،آنها را مرتفع سازند. به اين ترتيب اين محلات برجا خواهند ماند ولي اگر كاري در اين زمينه صورت نگيرد تا چند سال ديگر چيزي از آنها باقي نخواهد ماند همچنانكه در يزد و كاشان و ديگر شهرها مشاهده مي‏شود كه چه به سر محلات قديمي آمده و چند خيابان از داخل آنها رد شده است بقيه نيز اينگونه خواهند شد.

يكي از موضوعات مهم براي دانشجويان و محققان معماري مي تواند بحث چگونگي الهام گرفتن با ادا در آوردن فرق دارد در حال حاضر به محض اينكه مي گوييم يك ساختمان ايراني يا اسلامي طراحي كن يا بساز از قوسهاي جناغي و مانند آن استفاده مي‌كنند آنچه كه ما در معماري گذشته به عنوان جناغي مي‌بينيم به اين خاطر بوده است كه اين فن از پيشرفته ترين فنون ساختماني زمان خود بوده است مانند آنچه در جناغي هاي دور ميدان نقش جهان مشاهده مي‌كنيم جناغي و سيله اي بوده براي پوشش دهانه هاي بيشتر از 3 متر اما اين كارها در حال حاضر به چه معني مي باشد؟ اين كارها وقتي در شهرهاي بزرگي چون تهران انجام مي‏شود ديگر منطق ندارد، ديگر نمي توان به آن الهام از هنر ايران گفت، اين اسمش ادا در آوردن مي‏شود.

اما موضوعهايي وجود دارد كه مي توان به آن الهام از هنر ايران گفت آنچه كه در انها منطق وجود دارد يكي از آنها كه در گذشته توجه زيادي به آن داشته اند ولي متأسفانه در دوره معاصر به آن توجهي نشده است موضوع رون است رون در اصطلاح معماري به معني جهت بناها از سه رون راسته ، اصفهاني و كرماني استفاده شده است.

شناخت معماري يونان

شناخت معماري يونان

معماري يونان

معماري يونان

نظام جديد

       دوران پادشاهي Polis- واحد اجتماعي و اجرايي كشور يونان- در قرن پنجم قبل از ميلاد مسيح بود. از آن موقع به بعد اين ساختار قدرتمند، سمبول و نشانه خود را به فراتر از حوزه و قلمرو يونان انتقال داده است. تا حدي مثل جزيره سيسيل يونان و بخش جنوبي ايتاليا، شهرسازي اتروسكا راحتي قبل از آن لمس كرده بود. رُم در قرن هشتم قبل از ميلاد مسيح يك فرايندي شبيه به Synoeaesm كه ارسطو آن را بعنوان عامل شهرسازي اوليه يونان شناخته است، مطرح شد. در واقع اسكان هاي شبه شهري در اسپانيا و در بخش مركزي و شمال غرب اروپا در زمان Polis نشان مي دهد كه عملكرد يونان اكنون داراي اعتباري فراتر از خط ساحلي مديترانه در منطقه اي مي باشد كه در آن الگوي معمول، يكي از قلعه هاي تپه‌اي           شده است.

     ولي در زماني كه نماد يا مثال polis عادات روستايي اروپايي را احيا مي كرد، سرنوشت آن در سرزمين يونان به سمت يك روند نزولي حركت مي كرد. بلافاصله بعد از جنگ شديد Peloponnesian بين آتن و اسپانيا در پايان قرن پنجم، يك رشد سريع در سرعت تولد باعث برجاي ماندن آثار بيشتري نسبت به polis شد. اين امر به همراه اقتصاد ضعيف، بيكاري شديد را بوجود مي آورد. مستعمره سازي بعنوان راه حل، غيرمتداول شده بود. مرد جواني كه نمي‌توانست كاري پيدا كند اكنون تبديل به يك سرباز حرفه اي شده و تمايل به خدمت كردن به هر كسي را داشت. مفهوم سرباز مزدور براي polis كلاسيك كه بيش از هر چيز يك ماهيت اخلاقي بر اساس تعهد كامل يك شخص به يك مكان منحصر به فرد و خاص را بازنمايي مي كرد خصمانه بنظر مي رسيد و اين تنها آغاز رويداد بود.

      در قرن چهارم، يك فراخوان براي متحد شدن شهرهاي يونان در قالب يك كنفدراسيون قوي كه بتواند به طرف مرزهاي جديد پيش برود مطرح شد. گزينه آشكار آسيا، سرزميني كه توسط امپراطوري ايران تحت حفاظت قرار داشت بود كه در عين حال شهرهاي يونان را نيز در ساحل lonian كنترل مي كرد. براي برگشت، حمله قبلي مي توانست يك محرك قوي براي اتحاد، و يك علت مقدس باشد. در عوض به شكلي غيرقابل انتظار، نيروي ارتش كه          مي توانست اين عملكرد سراسر يوناني را پيش براند اكنون درحاشيه هاي جهان يونان در منطقه مقدونيه ( Macedania ) تجسد يافته است. اين پادشاهي رو به عقب در ارتفاعات شمالي يونان در اواسط قرن تحت پادشاهي فيليپ دوم چشمگير شد. مبارزه فيليپ براي متحد كردن يونان از طريق نيرو در صورت لزوم، به وسيله پسر تيزهوش الكساندر تكميل شد.        (‌شكل 8-1‌) اين پيشروي مقدونيه، گرچه داراي هدف نهايي بزرگي بود ولي خودمختاري شهرها يعني پرافتخارترين سرمايه ها آن ها را مسكوت مي كرد.

      وقتي كشور يونان براي تبديل شدن به يك ملت تحت فشار قرار گرفت، الكساندر تصميم به آزاد كردن آسيا كرد. ارتش او در ناحيه اصلي Anatolia نفوذ كرد و با نيروي حركتي غيرقابل مهار سرزمين هاي قديمي دنياي شرق را در يك دهه درهم كوبيد و در مرز ورودي هند متوقف شد.
  تسخير سريع، پايان polis كلاسيك بود. در نظام جديد هزاران شهر- ايالت همزيست كوچك و بزرگ كه جامعه بي ثبات يونان را شكل داده بودند خود را در يك ساختار سياسي گسترده درگير كرده بودند كه حاوي امپراتوري هاي قديمي مثل ايران و هند بود. حكومت يونان، مدت زيادي با مبارزات يونان همراستا نبود. اكنون بسياري از يوناني‌ها در مياني مردم بيگانه زندگي مي كردند و دوگانگي قديمي يونان و بي تمدني را مطرح مي‌ساختند. بنابراين تمايز نابود شده ديگري كه جايگاه يونان را در تدبير چيزها تثبيت مي كرد، رابطه بين انسان و جمعيت جاودان اليمپوس بود كه قدرت خود را در زماني كه الكساندر، يك فناپذير محض، حتي قبل از مرگ خود به رتبه خدايي رسانده شد، از دست داد. اين عملكرد خيلي زود در ميان سلسله‌هايي كه اين امپراتوري بدبار را در سالهاي آتي پيش بيني كرده بودند، عادي شد.

      يك تصوير معروف از يكي از اين مردان، پيكر برنزي با عنوان حاكم يونان يك نماد يا علامت گويا از نظام جديد مي باشد ( شكل 2-8 ). در دوره كلاسيك چنين پيكره هاي عمومي از مردان لخت و عريان مربوط به قهرمانان و ورزشكاران پيروز بوده است نه حاكمان؛ و فرمول اين Kouroi نشان دادن قدرت قابل كنترل باقي مانده يا تعادلي بود يعني يك توده يا پيكره آگاه از توان بالقوه بدون نياز به تبليغ خود. تصوير يونان يكي از قدرتهاي فاقد تعقل فرانما، غلوآميز و بسيار قدرتمند مي باشد. و هنوز اعتماد به نفس تعميم يافته از پيكره با نگراني خاص در صورت انكار مي شود كه اغلب نشان دهنده نگراني و اخم كردن مي باشد. اين فاصله بين سر و بدن و وابستگي صورت براي تعيين آدميزاد بودن يك فرد، با وجود سر و بدن غير قابل تفكيك از هم، يك فرد را بعنوان تجسم چيزي بزرگتر از خودش نمايان             مي نمايد يعني حالتي را نشان مي دهد كه او را مي سازد.

      از روش هاي كلاسيك مبتني بر لحاظ يك فرد در چهارچوبي از شهر كشور مي باشد. اين بزرگي او در محدوده باريكي از شهر مي باشد كه فرهنگ كلاسيك در آن برگزار مي‌شود. و اين دقيقا بدان معناست كه عملكرد افسانه مانند الكساندر تخريب شد. ايالت به شكل خوفناكي درگرو امپراتوري بود. حتي باوجود پادشاهي محدوده شده تر كه بعداز مرگ او پديدار شد، ديدگاه دولت به شكل افراط آميزي طولاني شد و پايداري و ا يستادگي فرد به شكل متناسبي كاهش يافت ( شكل 3-8 ). سرباز تبعه بدون چون و چرا از Polis خود در موقع قرار گرفتن درمعرض حمله دفاع مي كرد و تبديل به يك مرد مبارز حرفه اي مي شد كه سربازي براي او يك وظيفه بود. جنگيدن اكنون قابل مبادله بنظر مي رسيد و پيروزي تبديل به بك تصوير آبستره شد. و بنابراين بدون شكل در آنجا يك اشتغال فكري درخصوص شكست و يك تورم به طرف زوال حركت مي كرد. حرفه اي گرايي رقابت هاي قهرماني ظاهراً درخشش پيكره پيروز را از بين برد. اكنون ما تصوير محكم و چغر را نشان مي دهيم كه تاج پيروزي او چيزي كمتر از پاداش خداپرستي نسبت به بهره قابل ملموس و سخت مي باشد.

      تغييري كه ما در اينجا به تفصيل تصوير مي كشيم در پيكر تراشي بطور آشكار نمايان است. رشد صورتگري، تصويريگري كودكان و عتيقه هاي جذاب، زنان برهنه بعنوان حاصل عشق شهوت انگيز و بازنمايي دقيق مردم پير، موضوعاتي از درد و شكست بودند. خودپيكر تراشي داراي يك شكل سست تري بوده و براي تئاتري بودن و درگيري قدرتمندانه مستعد بودند. ساختار ارزشي، كمتر انعطاف پذير شد. يونان كلاسيك، مثل برنايي كه از آن بت‌سازي        مي كند، بلندنظر، تسليم ناپذير و انحصاري شد. ظاهرا فرهنگ با امپراطوري طويل شده قدمت يافت و آسانگيرانه، تسليم ناپذير و به شكلي گسترده ترحم آميز شد.

      قهرمانان كلاسيك بالاتر از همه معيارهاي اخلاقي بوده و بر اساس نظريه ارسطو خصلت بافتي در انسان است كه گزينش را آشكار مي سازد و اين چيزي است كه يك انسان انتخاب مي كند و يا در جرياناتي كه در آن گزينش آشكار نيست مورد اجتناب قرار مي گيرد. قهرمانان در هنر كلاسيك اغلب در لحظه تصميم گيري در نظر گرفته مي شود و اين همان قياس دو حدي غيرثابت است. اين به انديشه مربوط مي شود كه انسانيت او را آشكار مي سازد. ما براي او احساس همدردي مي كنيم چون ما آن را با طرز ايستايي او بين دو جهت مخالف شناسايي مي كنيم چون اخلاقيات او و ما وجودگرايانه مي شود.

      قهرمانان يونان، ابزاري براي انتخاب نمي باشد ولي قرباني آن مصداق دارد. اخلاقيات او وابسته به نمايش ملودرام است. او بين جانشين ها مطرح نمي شود بلكه در حالت رويارويي نشان داده مي شود. هنرمندان او را بعنوان پيروز يا شكست خورده به شكل ترحم‌آميزي به تصوير مي‌كشند. بنابراين به ناظر اجازه داده نمي شود تا  در مبارزه درگير شود. تصوير مربوط به بعد از بروز تاثير بوده و در ايجاد انگيزش و تحريك يك پاسخ قابل پيش‌بيني مستعد            مي‌باشد. پيام بيان نمي شود بلكه فرياد زده مي شود. بنابراين ما مجبور به ابراز همدردي      مي شود كه به معني احساس كردن براي چيزي مي باشد. ( شكل 4-8 )

روزهاي پيشرس

      اين مشاهدات نيز براي معماري به شكلي انتزاعي تر كاربرد دارد. نخست ما بايد به خاطر بياوريم كه با روندهاي گسترده را در يك دوره زماني طولاني جدول بندي مي كنيم. اتصال بين دوره كلاسيك و يوناني جلوه دادن پادشاهي الكساندر مي‌باشد ولي رويدادهاي نظامي و سياسي هميشه يك تغيير را آغاز نمي‌كنند. آنها گاهي اوقات باعث ته نشست آن مي‌شود. همچنين به  خاطر داشته باشيد كه يك سبك از شرايط و مولفه هايي سرچشمه مي‌گيرد كه در موقع بدست آوردن اعتبار كلي، به حوزه اي فراتر از نقطه معين شده مي‌رسد. و حتي بعد از نمايان شدن سرنوشت ساز خود، يك سبك با حالات قديمي تر و همزيستي  مي كند كه حامل عوامل لمس شده يا لمس نشده با نسخه جديد مي باشد. آنچه كه ما معماري يوناني مي‌ناميم در واقع در دوره قبل از الكساندر شروع شد. اين اصطلاح خود سيصد سال قبل را از دوران الكساندر تا سقوط آخرين پادشاهي الكساندري، كلوپاتراي مصر تا رومانس در 31 سال قبل از ميلاد پوشش داد. معماري در طول اين دوره توسعه يافته در راستاي سرزمين پهناور مربوطه، پويا و يكنواخت نبود.

      با نگاه كردن به گذشته ما بذرهاي كاشته شده معماري يونان را در قرن پنجم مي يابيم كه احتمالا در آن يعني محل اساسي كلاسيك گرايي بهتر نمايان مي شود. در اثر جاويدان محوري شيبراهه دستاوردي Akropolis و ديدگاه غرب از پيش نماهاي Parthenon ، يكي از موضوعات اصلي معماري يونان، ترجيح آن براي تاثيرات جهت دار شده و استفاده قابل توجه از پلكان مي باشد. ( شكل 16-7 ) در ارتفاع غربي Erechtheion ، ستون و ديوار، دو تمايز و عامل جداگانه از طرح يونان، اتصال يافتند. ستون به كار گرفته شده كه به آن رجوع مي‌كنيم نشان يا نماد معماري يوناني بوده وبه همراه ستون توي ديوار يا پايه ستون به كار گرفته شده، مولفه اصلي يك دامنه از مفصل شدگي سطحي مي باشد كه عواقب نمونه آن تا دوران مدرن احساس خواهد شد.

شناخت معماري مدرن

شناخت معماري مدرن

شناخت معماري هاي مدرن آسيا ، اروپا و آمريكا

معماري مدرن

مباني معماري مدرن، كه سبكي غالب و جهانگير در سده بيستم ميلادي بوده، ريشه در تحولاتي كه خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ايتاليا در حدود چهارصدسال پيش از ظهور معماري مدرن بوده است.

بررسي معماري مدرن بدون توجه به زمينه هاي فكري و اجتماعي مدرنيته و تحولات متعاقب آن، همانند انسان گرايي، علم مداري، دين پيرايي، روشنگري و انقلاب صنعتي، امري ناقص و ابتر خواهد بود. هر يك از اين تحولات در پيشبرد تفكر ذهني مدرن و جهان مدرن نقش اساسي و تعيين كننده داشته است و معماري مدرن حاصل و نمود كالبدي چهار سده اخير است.

بخش حاضر شامل چهار فصل است كه در فصل اول مدرنيته و زمينه ها و خصوصيات آن تبيين شده است. پس از آن در سه فصل، معماري مدرن و زيرمجموعه هاي آن در سه دوره معماري مدرن اوليه، متعالي و متأخر مورد بحث و شرح قرار گرفته است.

جهان مدرن در مقابل دنياي كهن، منظر متفاوتي از هستي عرضه مي دارد كه برخاسته از باورهاي عقلي و انسان مداري است. در جهان مدرن، داوري هاي ارزشي بر اساس اين باورهاي جديد تعريف مي شود. شروع چنين تفكري از زماني است كه انسان به عنوان محور سنجش تمام ارزش ها مطرح گرديد. از زماني كه توجه به ذهن و تفكر به عنوان مباني ارزيابي پديده هاي جهان مطرح شد، باور به عقل – كه در اين دوره جانشين تفكرات ذهني و روحاني دوران قرون وسطا گرديد – انسان را به عنوان نماينده عقل و انديشه، محور همه چيز قرار داد. انسان مداري، كه بعدها مبناي شكل گيري جامعه مدرن شد، ريشه در همين جايگزيني دارد.

دكتر هاشم آغاجري، استاد تاريخ، در تعريف مدرنيته چنين بيان مي دارد:

«چارچوب معناي مدرنيته به عصري گفته مي شود كه انسان در آن به عنوان فاعل شناسي و اقتدار به گونه اي خود بنياد همه عالم و آدم را تبديل به آبژة معرفتي و اقتدار خود مي كند. به عبارت ديگر مدرنيته به مثابه يك دوران تاريخي به عصري مي گويند كه اومانيسم (انسان گرايي) به معني فلسفه كلمة ظهور پيدا مي كنند... .

در اين دوران بشر مبناي همه چيز مي شود و طبيعت و جهان اخلاقي و روابط قدرت، علم و تكنولوژي خاستگاه بشري پيدا  مي كند و همچنين در خدمت بشر قرار مي گيرد. طبعاً مدرنيته به اين معني نوعي گسس از دوران ماقبل مدرن – كه عصر مسيحي اروپا است و در محور و مركز عامل خداي مسيحي قرار داد و همه ارزش ها به خداوند و مسيح و تجسد تاريخي و خارجي اروپا يعني كليسا ارجاع داده مي شود – است. در دروان ماقبل مدرن، نظام ارش گذاري و اخلاقي و تمام نهادها و ساخت هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و خانوادگي مبتني بر چنين انگارة خدامحورانه اي از عالم آدم است. مدرنيته به عنوان يك دوران تاريخي، عصر انسان محوري است و در مقابل نگاه سنتي ماقبل خودش قرار دارد كه عصر كليسا محوري يا خدامحوري است».

در اينجا لازم است تفاوت بين دو واژة مدرنيته و مدرنيسم تبيين شود. مدرنيته وضعيت و حالتي است كه در تاريخ اتفاق افتاده و نوعي نگرش به هستي و زندگي است، ولي مدرنيسم ايدئولوژي و بنا به رويكردي، فهم مدرنيته از خودش است.

اكثر فلاسفه مدرن بر اين نظر هستند كه آغاز عصر مدرن با پيدايش انسان گرايي و خردگرايي دوره رنسانس در قرن 15 ميلادي در شمال ايتاليا همراه بوده است. از اين دوره است كه جهان بيني انسان غربي تغير جهت داده و از آسمان به سمت زمين متوجه شده است. اين تغيير جهان بيني و بينش فكري چنان گسترده و فراگير بود كه باعث واژگوني بسياري از باورهاي ذهني شد و تفسير و قرائت جديدي از اصول و چارچوب هاي هنري، مذهبي، علمي، فلسفي، سياسي، تكنيكي، اجتماعي و فرهنگي ارائه گرديد.

اگرچه مذهب رنسانس همان مذهب قرون مسطي مسيحي است، ولي سردرها و تناسبات معابد بت پرستان يوتان و روم باستان برروي كليساهاي رنسانس نمايش پيدا كرد. براي كشيدن تصاوير و ساختن مجسمه هيا حضرت مسيح و قديسان نيز بت هاي يونان باستان الگو قرار گرفت. كتاب ويتروويوس به نام در باب معماري در ده جلد در سال 1520 زير نظر رافائل، به ايتاليايي ترجمه شد. اين كتاب مورد توجه بسيار زياد معماران رنسانس قرار گرفت.

خصوصيات اصلي عصر رنسانس را يم توان در انسان گرايي، واقع گرايي و خردگرايي خلاصه كرد. رنسانس آغاز انسان گرايي و اعتقاد به انسان و توانايي هاي او است. فرد و فردگرايي  در عصر رنسانس اهميت پيدا مي كند و هنرمند و اثر هنري به نام هنرمند داراي ارزش مي شود. نام هنرمندان و انديشمندان غيرمذهبي در جامعه مطرح مي گردد. اين نگرش به انسان با بينش قرون وسطايي كه انسان را موجودي گناهكار و رانده شده از بهشت تلقي مي كرد كه بايد كفاره گناهان خود را پس دهد به كلي متفاوت است.

خردگرايي ديگر خصيصه عصر رنسانس است. در اين دوره با گسترش مدارس غيرمذهبي، فلسفه، ادبيات، هنرهاي آزاد، فنون جنگي، ورزش، تاريخ و خصوصاً تاريه عصر كلاسيك تندريس مي شود. در هنر و معماري، احجام اوليه مانند مكعب، استوانه، كره و هرم اهميت پيدا مي كند زيرا اين اشكال قابل درك و استنباط توسط ذهن انسان هستند و هيچ گونه ابهامي در مورد آنها وجود ندارد. تناسبات رياضي، همگوني و تقارن كه در هنر كلاسيك يونان و روم باستان اهميت داشت مجدداً در دوره رنسانس واجد ارزش بسيار زياد مي شود. كليساهاي عصر رنسانس كاملاً متقارن در نما و پلان هستند، چنانچه اگر انسان در مركز كليسا بايستد، از طرف چهار طرف منظره اي مشابه و بدون ابهام مشاهده مي كند. لذا عنوان شده كه در هنر رنسانس ذهن انسان در مرگز پرگار است.

در طي چهار قرن – شازندة، هفده، خجده و نوزده – كه تغييرات زيبنايي در جهان بيني دنياي غرب پديد آمد بينش انسان غربي نسبت به خود و جهان پيرامون به طور اساسي دگرگون شد. بايدها و نبايدها و مقدسات و نامقدسات جهان سنت زير سؤال رفت و به جاي آن هستي ها و واقعيات و كاركردها و عملكردهاي دنياي مدرن جايگزين شد و علم لاهوتي تبديل به علم ناسوتي گرديد. لذا همه امور محسوس مضووع شناخت شد. زمين شناسي، اقيانوس شناسي، زيست شناسي، روان شناسي، جامعه شناسي و غيره به صورت موضوعاتي درآمد كه به طور پيوسته و نظام مند مورد تحقيق و تفحص قرار گرفت. علم و شناخت به صورت غايت انسان مدرن درآمد.

تأكيد بر قوه تفكر انسان، واقعيات عيني، كشف قوانين طبيعت و تجربه و آزمايش باعث پديد آوردن شرايطي شد كه علم و به تبع آن تكنولوژي به سرعت رشد و توسعه يافت. هر تحقيق و پژوهشي باعث اختراع و اكتشاف جديد شد كه آن نيز به نوبة خود پدديه ها و ابداعات جديدتري را به دنبال داشت.

در سال 1769 ماشين بخار توسط جيمزوات (1819-1736) در انگلستان احتراع شد و طليعة انقلاب صنعتي و تكنولوژي مدرن ظهور كرد. استفاده از نيروي بخار به عنوان نيروي محركه، توان و قدرت بي اندازه براي توسعة صنايع ايجاد كرد. توليد خانگي و كارگاهي در مقياس خرد و محلي به سرعت تبديل به توليد انبوه در كارخانجات با استفاده از قدرت ماشين و انرژي گرديد. از اولين نمونه هاي كارخانجات مدرن مي توان از نخ ريسي، پارچه بافي، ابزارآلات، مكصالح ساختماني و وسايل حمل و نقل مانند كشتي سازي و راه آهن نام برد.

اولين خط آهن در انگلستات در سال 1825 احداثق شد. تا سال 1840، هشتصد كيلومتر راه آهن و تا سال 1850، شش هزار كيلومتر راه آن در انگلستات كشيده شد. اولين كشتي بخار در سال 1807 در آمريكا ساخته شد و در سال 1840 اولين كشتي بخار از اقيانوس اطلس عبور كرد. تلگراف در سال 1844 و تلفن در سال 1876 اختراع شد. در سال 1879 توماس اديسون (1931-1847) چراغ برق را اختراع كرد. كارل بنز (1929-1844) اولين اتومبيل با سوخت بنزيني را در سال 1885 اختراع نمود.

صنايع مربوط به ساختمان نيز به سرعت پيشرفت كرد. صنعت شيشه سازي در نيمة دوم قرن هيجده گسترش بسيار يافت. در سال 1806 جام هاي شيشه يا به ابعاد 5/2×7/1 متر توليد شد. آسانسور در اواسط قرن نوزده در نيويورك اختراع شد. توليد تيرآهن، فولااد و سيمان در طي قرن 19 در كليه كشورهاي غربي رشد بسيار داشت.

از تبعات انقلاب صنعتي، رشد سريع شهرنشيني بود. صنعتي شدن كشاورزي و اخداث كارخانجات در اطراف شهرها و همچنين ارائه خدمات جديد در شهرها باعث جابه جايي جمعيت گرديد و ساكنان عمدتاً كشاورز در روستاها به عنوان نيروي كار روزانه كارخانجات در شهرها شدند.

تغييرلات زيربنايي در شهرها فقط تغييرات جمعيتي و اجتماعي نبود، بلكه شهرها از نظر كالبدي نيز به كلي دگرگون شدند. پيشرفت تسليحات جنگي باعث از بين رفتن برج ها، دروازه ها و خندق ها در اطراف شهرها و همچنين در اطراق مقرهاي حكومتي شد.

شايد بتوان اذعان نمود كه هيچ پديده اي در تاريخ شهرسازي، چه در اروپا و چه در ساير نقاط جهان به اندازه اتومبيل بافت و كالبد شهرها را تغيير نداده است. اتومبيل مقياس شهرها را عوض كرد. مجاورت محل كار با محل زندگي، متراكم بودن ساختمانها در مركز شهرؤ كوچه هاي مباريم با مقياس انساني و مراكز محلات همه از بين رفت و مقياس انساني به مقياس اتومبيل شد.

مدرنيته، نهادهاي مدرن و ساختمان هاي جديد را هم با خود به داخل شهر همراه آورد، موزه، نمايشگاه، بيمارستان، شهرداري، دادگستري و پارلمان.

1-6- اولين ساختمان هيا مدرن

از اواخر قرن هيجدهم ميلادي، به تدريج توليدات جديد صنعتي وارد امور ساختماني گرديد. در ابتدا اين توليدات براي احداث پل ها، كارخانجات، تأسيسات بندگاهي، سيلوهاي گندم، بناهاي عمومي و سپس ساختمان هاي مسكوني مورد استفاده رقار گرفت.

پل رودخانه سورن (1779-1775) در انگلستان يكي از اولين نمونه پل هايي است كه با مصالح مدرن، يعني تير چدني احداث شد. اين پل داراي سي متر دهانه و پانزده متر ارتفاع بود كه در زمان خود دستاورد بزرگي محسوب مي شود. پل ساندراند (1796-1793) كه آن هم در انگلستان و با تيرهاي چدني ساخته شد، بيش از دو برابر پل قبلي، يعني هفتاد و دومتر، دهانه داشت و بالاخره پل معلق كليفتون (1836) در بريستول انگلستان با 214 متر دهانه ساخته شد.

اسكلت فلزي به عنوان سازه ساختمان براي اولين بار در يك كارخانه ريسندگي در شرازبري در انگلستان (97-1796) مورد استفاده قرار گرفت. در اين ساختمان ديوارهاي خارجي، آجري و باربر بودند و از تير و ستون هاي چدني براي سازه داخلي استفاده شده بود. متعاقب آن يك كارخانه ريسندگي در هفت طبقه بندي بين سال هاي 1801-1799 در سالفورد انگلستان احداث گرديد. طول ساختمان 46 متر و عرض آن 14 متر بود. در اين ساختمان ديوارهاي خارجي باربر بودند و ستون هاي چدني در دو رديف در وسط ساختمان، بار تيرهاي چدني را تحمل مي كردند.

اولين نمايشگاه بين المللي در هايدپارك شهر لندن در سال 1851 ميلادي برگزار شد. ساختمان عظيم قصر بلورين (Crystal Palace) توسط جوزف پاكستن براي اين نمايشگاه طراحي گرديد. مي توان گفت كه اين ساختمان اولين اثر معماري با مصالح كاملاً مدرن، يعني آهن و شيشه، بود كه اجزاء به صورت پيش ساخته در كارخانه توليد و در محل نصب شدند. اگرچه پوشش سقف بنا به صورت سنتي يعني با قوس نيم دايره اجرا شد.

مساحت اين ساختمان با 71500 متر مربع زيربنا، بزرگترين ساختمان ساخته شده تا آن زمان بود. در اين ساختمان انواع و اقسام گل ها و گياهان از اقصا نقاط جهان براي بازديد مشتاقان انگليسي به نمايش گذاشته شده بود. اين قصر كه در سيدنهم هيل مجدداً تحداث شده بود، در سال 1936 به صورت اتفاقي در اثر آتش سوزي از بين رفت.

نمايشگاه مهم بين المللي ديگري در شهر پاريس در سال 1889 به مناسبت يكصدمين سال انقلاب كبير فرانسه برگزار شد. دو بناي مهم به نام هاي برج ايفل و تالار بزرگ ماشين در اين نمايشگاه جلب توجه مي كرد. برج ايفل توسط گ.ستاو ايفل، مهندس راه و ساختمان، طراحي و اجرا شد. اين برح تمام فولادي يا 330 متر ارتفع، يلندترين ساختمان ساخته شده تا آن دوره محسوب مي شد. برج ايفل به صورت نمادي از صنعت و تكنولوژي جديد و نويد دهنده شكوفايي عصر مدرن بود.

بعد از پايان نمايشگاه، بسياري از هنرمندان، ادبا و متفكران، كه بيشتر عقيده به شيوه هاي تاريخي و معماري داشتند ، خواستار برچيده شدن اين هيولاي تكنولوژيك از ميان بافت تاريخي شهر پاريس شدند. ولي اين بنا باقي مانده و هم اكنون به صورت نماد شهر پاريس و كشور فرانسه درآمده است. برج ايفل يكي از پرجاذبه ترين ساختمان هاي مورد توجه جهانگردان در جهان است و سالانه بيش از شش ميليون نفر از اين برج ديدن مي كنند.

ساختمان تالار ماشين نيز ذر نوع خود بي نظير بود. اين ساختمان براي نمايش آخرين و جديدترين انواع ماشين آلات و توليدات صنعتي طراحي شده بود. مصالح به كار رفته در اين ساختمان تماماً مصالح جديد، يعني شيشه و فولاد، بود. دهانة وسط اين بنا با خرپاي فولادي به طول 115 متر پوشيده شده بود كه خود ركورد استثنايي در صنعت ساختمان در اين زمان بود. مهندس معمار اين ساختمان فرديناند دوترت و مهندس سازة آن كنتيمين بود.

ساختمان هاي اشاره شده در فصل قبل تحولات بسيار گسترده اي در مزنيه ساختمان سازي به وجود آورد و راه را براي به كارگيري مصالح و تكنولوژي جديد باز نمود. ولي بايد توجه داشت كه معماري مدرن به صورت يك مكتب معماري با مبانب نظري مدون و ساختمان هاي ساخته شده بر سااس انديشه مدرن از اواخر قرن 19 ميلادي شكل گرفت. خاستگاه اين معماري در آمريكا شهر شيكاگو و در اروپا شهر پاريس، برلين و وين بود. دوره زماني معماري مدرن اوليه (Early Modem Architecture) از نيمه دهة 1880 تا اوايل جنگ جهاني اول، يعني سال 1914 بود.

2-1-مكتب شيكاگو

شيكاگو در اواخر قرن نوزده مركز خطوط راه آهن ‌و ارتباط بيت شرق و غرب آمريكا بود. همچنين اين شهر مركز تجاري مهمي به شمار مي آمد و از سال 1885 ميلادي، فعاليت شديد اقتصادي و به تبع آن اجراي ساختمان هاي تجاري و اداري آغاز شده بود. با توجه به اين كه آتش سوزي سال 1871 بيشتر قسمت هاي اين شهر را از بين برده، لذا زمينه براي تحولات جديد آماده بود.

در طي دو دهة آخر قرن نوزدهم، اولين نمونه هيا ساختمان هاي مدرن به دور از هرگونه تاريخ گرايي و تزئينات در شهر شيكاگو ساخته شد. در طي اين مدت ساختمان هاي بلند مرتبه با اسكلت فولادي. ديوار غيرباربر و پنجره هاي وسيع براي اولين بار احداث گرديد.

در اين زمان در شيكاگو تعدادي مهندسان سازه و معمار جوان وجود داشتند كه عمدتاً تحصيل كرده اروپا و شهرهاي شرق امريكا همچون بوستون و نيويورك بودند. اولين مهندس مطرح در اين مكتب، ويليام لي برون جني تحصيل كردة مدرسة هنر و توليدات در فرانسه بود. وي به عنوان مهندس سازه، دفتر مهندسي و معماري خود را در سال 1868 در شيكاگو تأسيس كرد. او در سال 1869 كتابي به نام اصول و عمل در معماري (Principial an Practices in Architecture) به رشته تحرير درآورد.

پايان نامه معماري مساجد

پايان نامه معماري مساجد

پايان نامه معماري مساجد اسلامي

چكيده

مكانهاي مذهبي، مساجد، مصلا و.... هموار ه نقش تعيين كننده اي در اعتلاي فرهنگ، سياست، علم و ساير شئونات تمدن ايفا نموده اند. اين تحقيق معماري، بدنبال خلق فضايي بمنظور ارائه و انجام فعاليتهاي مذهبي و در كنار آن ارائه فعاليتهاي خدماتي و فرهنگي تحت عنوان مصلا بزرگ فرديس كرج، مي باشد. در بخش شناخت با طرح مباحث مختلف مرتبط با موضوع به بازشناسي عوامل تأثيرگذار در فرآيند طراحي پرداخته شده.

در بخش دوم( كاربرد) ازنتايج حاصل در بخش اول بمنظور خلق فضاي معماري بهره گرفته   مي شود. در اين تحقيق سعي برآن شده است تا فرآيند شناخت و كاربرد آن در طراحي معماري رعايت شده و مسير رسيدن از سئوال به جواب بدرستي طي گردد.

در بخش اول مباحث و موضوعات مطرح شده در سه عرصه دانش معماري يعني شكل، معنا، و عملكرد مي باشند و در بخش دوم پس از تدوين مباني نظري، اهداف، اصول ومعيارهاي طراحي بمنظور شكل گيري ايده اوليه طرح حركتي از كل به جز طي مي گردد و پس از شكل گيري ايده اوليه بمنظور تكميل فرآيند حركتي از جزء به كل داشته وايده اوليه در پرتو تأثيرات نظامهاي برنامه ريزي فيزيكي و سازماندهي فضايي و نيز نظام نمادين، نظام هندسي، نظام زيبائي شناسي و نظام سازه، به طرح نهاي ختم مي گردد.

بخش اول

«شناخت»

فصل اول

«چهارچوب پژوهش»

پيشگفتار

بي شك بناهاي مذهبي در طول زمان همواره مورد توجه و احترام ملل و اقوام مختلف بوده است و بدين جهت پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزئين نقوش بكارفته در احداث چنين اماكني بوده است. اين علاقه و توجه و بذل سرمايه هاي مادي و معنوي نه از باب منافع اقتصادي و مقاصد مادي، بلكه بر مبناي كشش و علاقه اي قلبي براساس گرايش فطري مردم به مكاتب الهي بروز كرده است. چه بسا مردمي كه با مشكلات اقتصادي دست به گريبان بوده، اما در سرمايه گذاري بر مظاهر معنوي از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي از هيچگونه تلاشي فروگذار نكرده اند بناهاي رفيع و باشكوهي كه در طول تاريخ برمعابد، مساجد سربرافراشته اند همواره با يك پشتوانه قلبي و عشق حقيقي همراه بوده است. در تاريخ اسلام مكانهاي مذهبي همواره در رأس توجه مردم، بويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در دوره هايي كه اثري از پيشرفت هاي علمي در هيچ كجاي عالم ديده نمي شود برجسته ترين آثار معماري جهان، از ميان مكانهاي بزرگ مذهبي اسلام در جاي جاي سرزمين هاي اسلام بجاي مانده است. اگرچه به علل گوناگون بويژه هجوم نيروهاي متجاوز بيگانه به كشورهاي اسلامي بسياري از اين ابنيه مهم و تاريخي دچار تخريب و ويراني شده و آثار مهم مكتوب و ميراث فرهنگي مسلمين كه دستخوش غارت و آتش سوزي در كتابخانه هاي مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجينه هاي مهمي محروم كرده است با اين حال آنچه برجاي مانده، خود دريچه اي است براي شناخت عظمت معماري بكاررفته در بناهاي مذهبي بزرگ اسلامي، بويژه آنكه درمعماري و كاشيكاري بناها مظاهر معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شكل وفرم بسيار ماهرانه تلفيق شده اند، و فضاي بوجود آورنده كه انسان شيفته معنويت را بسوي خود مي كشاند.

اگرچه متأسفانه بعلت افول قدرت سياسي جهان اسلام پس از آنكه حاكميت سياسي در دست افراد نااهل و فرصت طلبي قرار گرفت، نقش بناهاي مذهبي را در سرنوشت اجتماعي و سياسي و معنوي مردم كمرنگ ساخته، ولي اميد مي رود در زمان حاكميت جمهوري اسلامي، مكانهاي مذهبي جايگاه ويژه خود را پس از قرنها بازيابد و مجد و عظمت معنوي و حقيقي جهان اسلام بار ديگر احياء گردد.

طرح مسئله: ضرورت وجود يك مركز منسجم مذهبي كه برخواسته از رشد فرهنگ مذهبي منطقه باشد را در هر شهري مي توان احساس كرد .

ضعف چنين  عناصري در امروز مانع از آن مي گردد كه شهر بتواند نقشي در تعامل فرهنگ مذهبي جوامع شهري و منطقه ايفا نمايد. بعبارت ديگر نبود چنين هسته اي منجر به تضعيف فرهنگ مذهبي شهر گشته و از آن ره پيامد هاي مخربي را در الگوهاي رفتاري ساكنان شهر و منطقه در پي خواهد داشت.

مصلا يك نمونه از بناهاي معماري اسلامي است كه در طول  زمان مي تواند مهمترين الهامات هنري بناهاي جهان اسلام را بصورت آشكارا نشان دهد. اين اثر مي بايست در ميان بافت و بناهاي درون هر شهر جاي ويژه خود را داشته باشد و از اندام هاي ديگر نمايان تر و چشم گيرتر باشد و در بعد معنوي هم  تواناييارتباط و پيوند بين عابد و معبود عالم را بنحوي داشته باشد و در حقيقت صورت مسئله اين پژوهش همان چگونگي رابه خوبي داشته باشد و در حقيقت صورت مسئله اين پژوهش همان چگونگي پاسخ به اين ويژگيهاست.

فرضيات

برپايه ماهيت دانش معماري و ابعاد مورد نظر در قالب پرسش هاي تحقيق فرضيات تحقيق عبارتند از:

  • ارتباط بسيار نزديكي مابين هر فعاليت با محيط خود و فعاليت با فعاليت وجود دارد.
  • رابطه تنگاتنگ و معناداري بين موقعيت فضايي و مكاني در پژوهش با مقياس عملكردي آن وجود دارد.
  • سطح و نوع عملكردهاي فضا و نظام يابي و نظام دهي عناصر هر فضا با مقياس و گروههاي سني و جنسي جمعيت استفاده كننده و الگوهاي رفتاري آنان، در رابطه مي باشد.
  • نسبت متقابلي بين عناصر با گروههاي سني و جنسي از يك سو و شرايط زماني و مكاني از دگر سو وجود دارد.

مباني نظري:

در اين پژوهش با دو موضوع اصلي رو به رو هستيم اولين موضوع مفهوم مصلا و نوع ساختار و عملكرد آن و موضوع دوم مقوله هنر و جنبه زيبا شناسي آن مي باشد. در اين بين مقوله هنر بعنوان يكي از اساسي ترين موضوعاتي كه همواره مورد توجه انديشمندان و صاحب نظران بوده است از اهميت خاصي بويژه در مباحثه نظري برخوردار است و نيز به دليل جنبه مشترك دانش معماري و هنر، (از لحاظ شكل و محتوي) بدين جهت معماري را نيز در زمره هنرها بر شمردند براهميت موضوع هنر (كه در اين پژوهش هدف هنر اسلامي مي باشد) و مباحثه اساسي مطرح در ان از جمله زيبايي، شكل و محتوي، موضوع و زمينه و ... مي افزايد.

موقعيت فضايي – مكاني پروژه همراه با نقشه هاي سايت

كرج از شهرهاي غربي استان تهران بوده  و در 35 كيلومتري تهران، پايتخت و مركز ايران قرار دارد. اين منطقه از لحاظ تقسيمات اقليمي جزء مناطق نيمه گرم و خشك بوده ولي در مجموع بواسطه قرار گيري در دشتهاي متصل به فلات مركزي ايران و همجواري نزديك با رشته كوه البرز داراي اب و هواي نسبتا معتدل بوده و نيز ار رطوبت مناسب برخوردار مي باشد.

سايت انتخابي دراراضي مركزي شهر قرار دارد و از همجواري هاي مهم اين سايت مي توان به يك مجموعه  فرهنگي كه در قسمت جنوب شرقي سايت واقع است و مي تواند تاثير گذار بر طراحي مورد نظر باشد را  نام برد مساحت سايت حدود چهار هكتار بوده و از سطحي  تقريبا مسطح و بدون شيب برخوردار است.

ماهيت و مقياس پروژه

مصلا يكي از ان دسته مكان هاي مذهبي است كه مجموعه هايشان بخاطر ارزش  هاي معنوي و عملكردهاي اعتقادي تشكيل و ارائه شده اند. آنچه  امروز از يك مصلا بعنوان يك مركزمذهبي كه در ارتباط مستقيم با افراد جامعه است،انتظار مي رود بسيار بيشتر از آن چيزي است كه از مكان هاي مذهبي ديگر وجود دارد. از اين رو مصلاها به برنامه هاي پيچيده تمايل بيشتري  نشان مي دهند. با توجه  به مطالبي كه عنوان شد مي توان گفت كه مصلا مركزي با ماهيت فرهنگي و مذهبي  بوده و از جايگاه ويژه اي در ميان ابنيه عمومي برخوردار است.

بدليل موقعيت  ويژه شهر كرج و همچنين تاثيرات مهمي كه همجواري اين شهر با پايتخت ومركز كشور بر فعاليت هاي اين شهر خواهد داشت مي توان موضوع را در مقياس ملي – منطقه اي مطرح كرد كه با توجه به خصوصيات ماهيتي و مكاني طرح مقياس مناسب براي آن محسوب  مي شود.

سوابق انجام پروژه در قالب زمان و مكان:

واژه مصلا در فرهنگ لغات فارسي به معناي عيدگاه ترجمه شده و محل برگزاري مراسم اعياد اسلامي و خواندن نمازهاي مربوطه مي باشد . محلي باز و دلگشا و و مفرح كه در ان ساختماني نيست و فقط بنايي كه محل ايستادن امام و جهت قبله را نشان مي دهد. در ابتداي ظهور اسلام، حضرت  محمد (ص) نيز با اينكه منزل خود را تبديل به مسجد نمود و نمازهاي عادي را در آنجابرگزار مي نمود . اما نمازهاي غيرعادي همانند نماز باران و نماز اعياد و ... را در خارج از شهر كه بيشتر زمين هاي زراعتي و يا زمينهاي زراعتي و يا شبيه به  محل خرمنكوبي، صاف و هموار بود، برگزار مي شد. اگر بخواهيم مقايسه اي بين مسجد و مصلا را داشته باشيم مي توان فهميد كه در گذشته اولا فضاي مورد استفاده بعنوان مصلا هيچگاه همانند مساجد از معماري سنگين و حجيمي برخوردار نبوده است. ثانيا نيم توان تغيير و تحول عمده و مهمي را در طر مصلا همانند تحولاتي كه در طرح مساجد اتفاق افتاده است منظور كرد.

در حال حاضر مصلاي خارج از شهر با كيفيت فوق الذكر، وجود ندارد اما مصلاهاي طراحي شده از شهرهاي بزرگ نظير تهران ايجاد گرديده اند. طرح اين مصلاها گرچه ممكن است تمامي كيفيت معماري مورد  انتظار را نداشته باشند و يا از بعد عملكردي داراي تواقص باشند، اما بهر حال قدمي است براي لمس كردن نيازهاي مربوطه به اين فضاها و تجربه عملي از ايجاد طرحهايي از اين است، گرچه از مصلاهاي ايراني با همان سادگي كه ذكر گرديده هيچ اثري باقي نمانده و نمي توان به شكل و ريخت معماري آنها استفاده  نمود و سير تحول وتكامل را در آنها مورد بررسي قرار داد.

ضرورت انجام پروژه و كاربرد نتايج آن

بديهي است كه يكي از عوامل موثر در توسعه اجتماعي و فرهنگي هر منطقه احداثمراكز مذهبي او اسلامي مي باشد. مصلاها نيز از جمله مكان هاي مذهبي هستند كه احداث آنها تاثير بسزايي در ارتقاء رشد و توسعه فرهنگي را بدنبال خواهد داشت علاوه بر اين، موارد ديگري نيز قابل ذكر مي باشد:

  • عدم وجود يك مركز جهت برپايي نمازهاي جمعه و تجمعات بزرگ مذهبي ديگر.
  • فقدان آثار معماري هويت بخش در شهر فرديس
  • ضعف كالبدي و عملكردي مراكز مذهبي موجود در شهر .
  • فقدان بناي شاخص كه مركز فعاليت هاي مذهبي و فرهنگي در سطح شهر و منطقه بوده و زمينه مشاركت هاي مردمي را در اين زمينه، ارتباط با انديشمندان و علما ديني و ايجاد كانون هاي فرهنگي – علمي – مذهبي  را فراهم آورد.

اهداف پروژه

  • ايجاد يك مركز مذهبي زيبا و كارآمد با توجه به اصول معماري اسلامي.
  • ايجاد مجموعه ه مذهبي و فرهنگي قابل استفاده براي عموم و نيز متخصصين .
  • هويت بخشي به شهر از طريق خلق فضاهاي معماري معنا دار.
  • برقراري ارتباط مستقيم ميان انديشمندان و علما ديني و مردم و نيز ارتقاء سطح آگاهي و معلومات مذهبي در بين عموم جامعه.

فرآيند پژوهش

نوع اطلاعات مورد نياز

با توجه به هر بخش از پژوهش دو گروه از اطلاعات مورد نياز مي باشد. گروه اول اطلاعات مورد نياز در زمينه مذهب و آثار و بناهاي مذهبي و هم چنين مباحث نظري مرتبط با اين موضوع و گروه دوم اطلاعات معماري و كاربردي ودر جهت مداخله در فضاها.

روش گرد آوري اطلاعات

بهره گيري از نظر اساتيد و حضور در فضاهاي مشابه و مرتبط با موضوع از روش هاي گردآوري اطلاعات در عرصه ميداني بوده و هم چنين بررسي و مطالعه كتب، مجلات و مراجعه به سايت هاي اينترنتي از فنون جمع آوري اطلاعات در عرصه  كتابخانه اي مي باشد.

روش بكار گيري و تجزيه و تحليل اطلاعات.

در اين مرحله نيز ابتدا كليات ديدگاه هاي مداخله اي در نظر و عمل مورد بررسي قرار مي گيرد. سپس معيارهائي از چارچوب مباني فلسفي اخذ و ديدگاه ها، مورد بررسي و نقد قرار مي گيرند.

فرآيند اين امر منجر به تدوين اهداف، اصول و معيارهاي برنامه ريزي و طراحي در نسبت با مجموع مورد مداخله مي وشد. سپس الگوي طراحي در مقياس كلان فضا، طرح فضا بر مبناي ابعاد نظري فوق الذكر تدوين مي گردد كه اين الگوها به لحاظ معنائي ، تصوير تصورات محسوب شده و مبناي نظام بخشي به فضاهاي مورد مداخله به حساب مي آيد. تطبيق اين تصوير با واقعيت منجر به ارائه راه حل ها و ارزيابي آنها و در نهايت گزينش گزينۀ بهينه گرويده كه با توسل بر گزينه بهينه طراحي مجموعه تحقق خواهد يافت.

فصل دوم

«مفاهيم مرتبط با موضوع»

مقدمه:

اسلام اندكي پس از ظهور، در تمامي كشورهاي پيرامون شبه جزيره عربستان و حتي كشورهاي دور دست پذيرفته شد و تمامي عرصه هاي زندگي خصوصي و اجتماعي آنان را تحت تأثير قرار داد. همراه با گسترش اسلام مكانهاي مذهبي اسلامي به عنوان مهمترين عامل فيزيكي و پايگاه اسلامي در تمام كشورهاي متأثر از فرهنگ اسلامي بنا گرديد. مكانهاي عبادي اسلام تا حدود زيادي مركز فعاليتهاي فرهنگي مي باشد ارتباط مكانهاي مذهبي اسلامي با مسئولان حكومتي و افراد قدرتمند جامعه و اشخاص مؤمن و سرشناس باعث مي شود كه چنين مكانهايي همانند مراكز ارتباطي نهادهاي اجتماعي عمل كنند. مراسم مذهبي سنتي اهميت خاص خودشان را دارند و آن اينست كه ما را در تجربه جمعي پرستش سهيم مي كند اما هرگز نبايد فراموش كرد كه تجربه مذهبي در درجه اول يك تجربه عملي عشق است. ما مي توانيم از كتابها پيروي كنيم، بر قلبها حاكم شويم و نحوه رفتاري خاصي را برگزينيم ولي هيچكدام فايده اي ندارد. اين دل است كه تصميم مي گيرد و تصميم دل قانون است.

گذري بر اهميت مكانهاي مذهبي

بناهاي مذهبي همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاريخ بوده است و به لحاظ همين اهميت پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته هر دوره تاريخي در خدمت معماري و تزئين نقوش بكار رفته و در احداث چنين اماكني بوده است. ايرانيان در همه آثار هنر و معماري خويش، نوعي هنر و معماري متكي بر تجربيات فني و مستقل از هنر و معماري شيوه هاي بيگانه را دارا بوده اند و به وسيله آنها انواع ارزشهاي فضايي را در دوران خود شكل داده اند.

تاريخچه مكانهاي مذهبي قبل از اسلام در ايران :

گوهر معماري ايراني؛ منطق رياضي و عرفاني آن است. درون گرايي و كشش معماران ايراني بسوي حياط ها و پادياوها و گودال باغچه ها و هشتي ها و كلاه فرتگي ها كه شبستان ها را گرداگرد خود گرفته و محيط هاي دلكش و خودماني بوجود آورده كه از ديرباز جزء منطق معماري ايراني بوده است. همچنانكه در كاخهاي تخت جمشيد مي بينيم كه پيرامون حياطي، اتاقها، تالارها، و ايوانها جاي دارد، يا فضاهاي كاخ ساساني سروستان و خانقاه و سراهاي قبل از اسلام ديده مي شود. در دوره هخامنشيان

يكسري آتشكده در شوش وتخت جمشيد ساخته شده كه با سبك معماري هخامنشي با پوشش مسطح و تيرچوبي است و اين ادامه داشته است تا زمان اشكانيان: معابدي با سبك چهارطاقي و چهار ايواني با سبك معماري پارتي و خراساني براي عبادت مغ ها و زرتشتيان ساخته شد.

در زمان ساسانيان معابد چهار طاقي رشد ويژه اي پيدا كرد از جمله مي توان آتشكده نياسر را مربوط به باين دوره دانست و ا زجمله طرح تزئيني اين دوران طرحهاي ارسيك  و اسليمي، شيار تزئيني،  گوشواره را كه از روميان و يونانيان اخذ كرده بودند و  او از عناصر مهم معماري ساساني شد.

تاريخچه مكانهاي مذهبي بعد از اسلام در ايران:

با ورود مسلمانان به ايران و واردشدن تمام ارزشهاي راستين الهي به اين مرزوبوم تاروپود جامعه طبقاتي ساساني يكباره فروريخت و طرحي نو براي زندگي وحيات آدميان پي ريزي شد. جامعه متفرق ايراني كه نتيجه منطقي اختلافات اديان جاهلي بوده است با پيام جديدي كه ارتش اسلاام از سرزمين رسولخدا(ص) براي آنها به ارمغان آورد به نداي فطرت خداپرستانه انساني خويش گوش فرا مي دهد و پس از مدت كمي جامعه ايراني به دين جديدي روي آورد، با همه اين احوال معماران ايراني و مسلمان از زمان ورود اسلام به ايران در ايجاد فضاهاي معمارانه با اسلوب ايراني و با هدف الهي دچار وقفه شده اند. اين وقفه شامل مدت زماني است كه آنها بمنظور آشنايي با خواست و هدفهاي اسلام از فضاهاي معماري صرف كرده اند آثار اين دوره فقط تقليدي بود از سبك و شيوه ساخت معماري اسلامي مسلمانان عرب، كه نمود بيشتر آن در خطه خراسان( تمام نواحي مشرق چون كشور تركمنستان، افغانستان و ...) ديده مي شود. سبك معماري مذهبي تقليدي اين زماني به اين نحو بود كه مسجد محوطه اي را با ديوار خشتي محصور كرده و سايباني برروي اين محصوره به وسيله چوب و حصير مي ساختند. مسجد، كوچه ميرنطنز، مسجد سراور گلپايگان و مسجد حاجتگاه ابيانه ازاين نوع اند.

بعد از اين مرحله شبستان يا چهلستون با رديف پوشش ضربي متداول شد مانند مسجد جامع فهرچ يزد – مسجد شوش و تاريخانه دامغان و مسجد جامع نائين. در اين دوران از معماري قبل از اسلام وشيوه هاي مستقلانه و برخاسته از خلاقيت و نوآوري خود معماران خويش ذوق ايراني بهره فراوان گرفته شد.

از تزئينات مهم اين دوران در بناهاي مذهبي مي توان طرح ارسيك و اسليمي دوران ساساني شيار تزئيني كه برگرفته از قبل از اسلام بود ولي در دوران بعد از اسلام  كاربرد فراوان و متنوعي پيدا كرد و انواع مختلفي از آن پديد آمد. از ديگر موارد تزئين در دوره اسلامي گوشواره اي است كه از پلان مربع قبل از اسلام به پلان دايره اي با سقف مدور تبديل شد. از ديگر موارد تاريخي تزئين بناهاي مذهبي ايران بعد از اسلام، پيچ تزئيني بوده كه از قديم الايام در ايران كاربرد داشته است. و خيلي از موارد ديگر چون طاق نما و گچبري و كاشيكاري و .... را نام برده و روند كاربرد تاريخي آنها را بررسي كرد.[1]

21- زمرشيدي، حسين، مسجد در معماري ايران، نشر كيهان، 1374، چاپ اول، ص 251

پايان نامه سد سازي

پايان نامه سد سازي

سدسازي

«فهرست مطالب»

عنوان

فصل اول: تعاريف و كليات

فصل دوم : انواع ديگر سدهاي خاكريز

فصل سوم: آب بندها

فصل چهارم: شالوده، نشست و تركها در سطح هاي خاكريز

فصل پنجم: اجراي آسفالت گرم و كنترل كيفي توسط آزمايشگاه فني و مكانيك

فصل ششم: مواد افزودني و تاثير آن در آسفالت

فصل هفتم: فيلر و نقش آن در آسفالت

فصل هشتم: آسفالت هاي حفاظت شده

منابع و مأخذ

فصل اول

تعاريف و كليات

1-1 تعريف

مفهوم سد در فرهنگ فارسي و عربي آن قدر روشن است كه هم در جامعه مهندسي و هم در عرف اجتماع مفهومي بي نياز از توضيح دارد به طوري كه حتي مشتقات آن در فرهنگ ماكاملا مانوس است مانند سد معبر، سد راه،  مسدود، انسداد و غيره. به هر حال معناي خاص آن عبارت است از بنايي كه بخشي را از بخش ديگر جدا مي‌كند  و غالباً به مفهوم ديوار يا سازه اي است كه از حركت آب (كلا يا جزئاً) جلوگيري نمايد تا آب ذخيره گردد يا انحراف بيابد. براي معادل فارسي اين واژه، گاهي «بند» به كار برده شده است مانند بند امير، و در حال حاضر، بند به سدهاي كوتاه گفته مي شود. معادل انگليسي واژه سد، dam است.

از ديدگاه مقررات اجرايي، ارزيابيها و رده بنديها، سدها را به دو گروه كوتاه و بزرگ تقسيم نموده اند:

سد بزرگ[1] بر اساس تعريف پذيرفته شده «آي گلد»[2] سدي است كه:

  • ارتفاع آن (فاصله بين پايينترين سطح پي عمومي آن تا تاج آن) بيش از 15 متر باشد؛
  • اگر ارتفاع آن بين 10 متر تا 15 متر است، يكي از شرايط زير را داشته باشد:

الف- طول تاج از 500 كمتر نباشد؛ ب- ظرفيت درياچه حاصل از آن سد از 6 10 متر مكعب كوچكتر نباشد؛ پ- حداكثر تخليه سيلاب آن از 2000 متر مكعب در ثانيه كمتر نباشد؛ ت- سد داراي مسائل پيچيده يا مشكل در شالوده باشد به طوري كه نياز به مطالعات و راه حل هاي خاص داشته باشد ث- در طراحي سد مسائل خاص غير معمول وجود داشته باشد.

1-2 انواع سدها:

   انواع سدها را مي توان از ديدگاه مصالح، فرم ساختماني،  هدف از احداث سد، نوع سرريز يا ويژگي‌هاي ديگري رده بندي نمود. آنچه معمولا در نامگذاري ها مشاهده مي شود عبارت است از: سد بتني وزني كه پايداري آن براساس وزن آن است، سد بتني قوسي كه ممكن است تك قوسي يا دو قوسي باشد، سد بتني پايه دار و پشت بند دار، سد پاره سنگي (كه سنگي و سنگريزه اي هم گفته مي شود) و سد خاكي و پشت بند دار، سد پاره خاكي و پاره سنگي است. د رمقياس هاي كوچك و موقت و به طور كلي محلي، از سدهايي از جنس  چوب و مصالح ساختماني نيز استفاده مي شود ياد شده است. به عنوان يك طرح موقت ممكن، اخيراً از سدهاي كوتاه لاستيكي نيز ياد مي شود و ساخت آب بندهاي پرده سپري به منظور نگهداري ارتفاع هاي كم آب نيز معمول است.

چنانچه سد نسبتاً بزرگي باشد و هدف از ايجاد آن ذخيره آب باشد سد مخزني ناميده مي شود. و در صورتي كه هدف از احداث آن انحراف مسير رودخانه يا تقسيم آب به صورت موقت يا دائم باشد آن را سد انحرافي و يا بند انحرافي مي نامند. ارتفاع بعضي بندهاي انحرافي ممكن است به 8 متر و حتي 10 متر هم برسد. در گونه هاي مختلف سدها ممكن است سرريز سد از تاج سد بگذرد و يا مسير ديگري بپيش بيني شود. در مورد سدهاي بتني عبور سرريز از تاج سد معمولا مشكلي ندارد ولي در خصوص سدهاي خاكي و پاره سنگي، پيش بيني مسير سرريز از روي تاج سد خاكي، متضمن قبول خطر فوق العاده زيادي است و همين علت تقريباً هميشه سرريز سد خاكريز در مسير ديگري جز روي بدنه سد طراحي مي شود. استثنائاً تعدادي سدهاي خاكي كه سرريز آنها روي آنهاست گزارش شده است.

سدهاي خاكي بيش از سدهاي بتني در معرض تخريب بوده اند و براساس گزارش هاي ICOLD (مثلا گزارش 1983, a) از ميان 14700 سد بررسي شده، 1150 سد (يعني 5/7 درصد) داراي نواقص جدي بوده اند و 107 مورد (يعني 7/0  درصد) تخريب شده اند. بيش از 50 درصد خرابيها يا آسيب ديدگي ها سدهاي خاكي در ضمن ساخت يا در اولين پر شدن بوده است. احتمال تخريب سدهاي خاكي كه قبل از 1930 ساخته شده اند 5 مرتبه بيش از احتمال تخريب هاي حاصل از سرريز آب از روي سد در رتبه اول قرار دارد. حدود 80 درصد تمام سدهاي از نوع خاكريز با ارتفاع كمتر از  متر است و سدها نيز عمدتاً در همين گروه قرار داشته اند. در عين حال سبدهاي بلندتر تخريب كمتري داشته اند ولي آ‌سيب ديدگي بيشتري نشان داده اند.

بعضي اطلاعات آماري

اشاره به بعضي ارقام آماري در يك بحث فني، حتي به صورت نمونه و اجمال، روشنگر ويژگي مهندسي طرح ها در مقايسه با يكديگر و نشانگر اهميت نسبي بعضي از پروژه ها خواهد بود. در اين جا بعضي از اطلاعات در دست از مأخذهاي مختلف نقل مي شود، هرچند نمي توان ادعا نمود كه حق مطلب در مورد كليه ركوردهاي زماني با ابعادي بيان شده است.

قديمي ترين سد دنيا

احتمالاً قديمي ترين سد دنيا سد «الكفره[3]» در 16 كيلومتري جنوب شرقي «هلوان[4]»  در مصر است كه بين سال هاي 2750 و 2950 قبل از ميلاد (5000 سال قبل) با طول 115 متر و ارتفاع 12 متر ساخته شده است. بضي از مورخين اولين سدي را كه در تاريخ ثبت شده است مربوط به 4000 سال قبل از ميلاد با طول 475 متر و عرض 15 متر مي دانند كه 4500 سال از آن بهره برداري مي شده است. همچنين سدي به طول 2/3 كيلومتر و 36 متر ارتفاع و 15 متر عرض در يمن ساخته شده بوده است كه آن را مربوط به 1700 سال قبل از ميلاد مي دانند و در قرن سوم ميلادي بر اثر سيلاب منهدم گرديده است.[5] سد داريوش روي رودخانه كر كه عمر آن بيش2500 سال است، و سد بهمن شير داراي عمري بيش از 2000 سال و بند ميزان در شوشتر با عمر 1700 سال و بند امير روي رودخانه كر كه 1000 سال عمر دارد و هنوز در حال بهره برداري است از بندها يا سدهاي باستاني محسوب مي گردند.

حجيم ترين سد دنيا

احتمالاً پر حجم ترين سد تا سال 1973 يك سد خاكي[6] است در آريزوناي امريكا كه ارتفاع آن 33 متر، طول 85/10 كيلومتر و حجم مصالح آن 8 10*1/2 متر مكعب است.

بزرگترين سد بتني

در واقع سازه بتني، سد «گراند كولي[7]» روي رودخانه كلمبيا در واشينگتون است. طول تاج آن 1391 متر و ارتفاع آن 183 متر، حجم آن 05/8 ميليون متر مكعب و وزن آن 6/21 ميليون تن است. نيروگاه آن توانايي توليد 9780 مگاوات را دارد. مطالعه اين سد در 1933 شروع شده در مارچ 1941 ساخت آن آغاز گرديده و در 1942 پايان يافته است. هزينه احداث آن 56 ميليون دلار گزارش شده است.

بلندترين سد بتني دنيا

سد «گرانه ديكسن[8]» در كشور سوئيس است كه با ارتفاع 2854 متر و طول 670 متر در سپتامبر 1961 ساخته شد. هزينه اين سد 372 ميليون دلار، و حجم آن 9/5 ميليون متر مكعب گزارش شده است.

بلندترين سد خاكي دنيا

سد خاكي «نورك[9]» در روسيه با بلندي 300 متر و با طول تقريبا 730 متر و حجم 8/53 ميليون متر مكعب بلندترين سد خاكي دنيا تا تاريخ 1980 بوده است (شروع ساخت سد 1961و اتمام آن 1979 بوده است) البته سد ديگري از نوع خاكي با ارتفاع 335 متر در كشور روسيه در دست اقدام و مطالعه بوده است كه ممكن است تاكنون احداث شده باشد.

حجم سد خاكي «نورك» تقريباً 10 برابر حجم سد «گراندديكسن» است در صورتي كه ارتفاع آن فقط 10 درصد بيشتر و طول آن فقط 5% بيشتر از آن است.

طولاني ترين سد دنيا

طويلترين سد دنيا به نام «كي‌يف»[10] با ارتفاع 20 متر و طول 54 كيلومتر در كشور روسيه در سال 1964 تكميل گرديد. همچنين ساخت سدي به طول 99 كيلومتر با ارتفاع متوسط در كشور چين گزارش شده است كه ساخت آن در قرن 17 بوده است.

طولاني ترين بند دريايي[11] با طول 3/32 كيلومتر و ارتفاع 6/7 متر در شمال هلند قرار دارد.

هدف از ايجاد سد ها و انتخاب نوع سد

اصولا سدها به منظور ذخيره آب و تامين آب شرب و كشاورزي و صنعت ساخته مي شوند هرچند مهار سيلابها و ايجاد ارتفاع آب به منظور تامين انرژي پتانسيل براي ايجاد نيروگاه نيز مي تواند از اهداف اوليه احداث سدهاي بلند باشد. در مورد بندهاي انحرافي، انحراف آب و يا تقسيم آن هدف اصلي را تشكيل مي دهد. البته پس از احداث سد، درياچه مي تواند فوايد ديگري از قبيل قايق راني، پرورش ماهيها، و زيبايي طبيعت در برداشته باشد. در انتخاب نوع سد مي توان انواع سدها را ابتدا به دو گروه رده بندي نمود: سدهاي بتني و سدهاي خاكريزي ويژگي سدهاي خاكريز كه ممكن است خاكي يا پاره سنگي باشد عبارت از اين است كه اين سدها را مي توان بر شالوده هاي غير سنگي نيز بنا نمود، از اين رو محدوديتي از ديدگاه استحكام زمين مانع احداث آنها نمي شود. به طور كلي اگر عرض منطقه آبگير (پهناي دره) خيلي وسيع باشد يا شالوده آن محل غير سنگي باشد ساختن سد بتني معمولا مقدور نيست يا در صورت امكان، اقتصادي نخواهد بود، در صورتي كه در همين شرايط احداث  سد خاكريز هم مقدور مي‌باشد و جاي بررسي دارد. مواردي نيز وجود دارد كه مزايا و معايب هر دو نوع سد (خاكريز و بتني) ممكن است تقريباً مساوي باشد در اين شرايط تشخيص ارجحيت يكي بر ديگري بر عهده كارشناسان با تجربه است. بديهي است طرح بهينه و تصميم نهايي هنگامي قابل دفاع است كه جميع عوامل موثر از قبيل عوامل اقتصادي وضعيت زمين شناختي، محل كارايي نوع سد براي هدف مورد نظر امكان ايجاد و حمل و نقل مصالح مورد نظر مدت زمان ساخت و گاهي مدت زمان انحراف آب، امكان دسترسي به نيروي انساني، مسئله هزينه سرريز و حفاظت آن، مسائل مربوط به زيرابها و دريچه ها و حتي مسئله زيبايي مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته باشد.

احداث سد اعم از كوچك يا بزرگ و اعم از بتني يا خاكريز بايد با اطمينان بسيار زياد طراحي و اجرا گردد زيرا هزينه هاي اضافي كه براي اجراي صحيح و دقت در كار صرف مي شود درصد زيادي را تشكيل مي‌دهد؟ در صورتي كه وقوع حادثه و تخريب سد نه تنها سرمايه مادي ساخت آن را از بين مي برد بلكه تلفات جاني زيادي را در بر دارد كه قابل جبران نخواهد بود. براي سدهاي كوتاه مي توان با افزايش ضريب اطمينان بررسي هاي اوليه را محدود نمود. ولي براي سدهاي بلند، افزايش ضريب اطمينان، هزينه احداث سد را به شدت افزايش مي دهد، از اين رو مطالعات اوليه بايد كامل باشد تا بتوان ضريب اطمينان را در حد معمول در نظر گرفت. به عبارت ديگر درصد هزينه اي كه صرف شناخت دقيق مباحث مربوط به طراحي مي شود به مراتب كمتر از هزينه اي است كه بايد براي افزايش ضريب اطمينان در ساخت سد مصرف شود.

مطالعات كلي جهت احداث سدها

صرف نظر از نوع سد كه در يك منطقه ساخته مي شود مطالعات و بررسي هايي ضرورت مي يابد كه بستگي به شرايط ناحيه، وضعيت آبگيري، وسعت حوزه آبگير و وسعت درياچه اي كه تشكيل مي شود و وضعيت مصرف آب در پايين دست دارد. اهميت مباحث مربوط به اين مطالعات ضعف و شدت دارد.

اين مباحث معمولا شامل موضوعهاي زير است:

هواشناسي و هيدرولوژي، زمين شناسي و زمين شناسي مهندسي، هيدروئولوژي، ژئوتكنيك و لرزه شناسي.

مسائل ديگري كه جدا از مباحث فني فوق غالباً مورد توجه طراحان و كارفرمايان احداث سد در يك منطقه مي باشد از مسائلي است كه به نحوي مربوط به شرايط اقليم شناسي، كشاورزي و نوع آن مباحث اجتماعي منطقه، و موضوع زيست محيطي ناحيه است. به هر حال احداث سد در يك جمله وضعيت زيست محيطي را نسبت به آنچه كه قبل از احداث سد بوده است تغيير مي دهد. قدر مسلم اين است كه زمين هاي وسيعي زير آب مستغرق مي شوند و زمين هاي بسيار ويسعتري سرسبز و حاصلخيز مي شوند در بخش هواشناسي و هيدرولوژي وضعيت بارندگي هاي سالانه سيلهاي دوره اي و مقدار آبي كه تبخير مي شود و سرانجام ارقام سد، ظرفيت لازم براي سرريز سد، و وضعيت بادها، سرعت و امتداد آنها مشخص مي شود. در مبحث زمين شناسي و زمين شناسي مهندسي بايد وضعيت لايه هاي تشكل دهنده منطقه، نوع سنگ ها، سن آنها وضعيت چين خوردگي ها، گسل ها، روي راندگيها نوع رسوبات به لحاظ قدمت، طرز تشكيل و ارتباط لايه ها و رسوبات با يكديگر و ارتباط لايه هاي موجود در آن محل با لايه هاي محل هاي مجاور مشخص مي گردد. همچنين وضعيت آبهاي زير زميني آبهايي كه به حوضه محل سد وارد مي شوند و آبهايي كه ممكن است بعد از احداث سد و پر شدن درياچه از آن خارج مي شوند، ارتباط چشمه هاي ناحيه با حوزه سد، شرايط تغييرات زماني آب چشمه ها و حركات آبها در سوهاي مختلف، تغييرات زماني سطح آب زير زميني، نفوذ پذيري لايه هاي مختلف، تخلخل و آبخوري لايه‌هاي مختلف، آبگذري در گسلها و درزه‌ها، همه از مواردي است كه بايد در بخش هيدروژئولوژي با استفاده از وضعيت زمين شناسي مشخص گردد. تعيين وجود وضعيت كارستي، درزه هاي آبگذران و منطقه هاي خرد شده گسلي نيز از مسئوليت هاي شناخت هاي زمين شناسي و زمين شناسي مهندسي است.

فرآيند توليد سيمان

فرآيند توليد سيمان

فرآيند توليد سيمان

مقدمه

قبل از شناخته شدن سيمان ، از ملاتهاي آهكي براي كارهاي ساختماني استفاده مي گرديد ، ولي بعد از شناخت خواص سيمان و طريقه توليد آن ، اين كالا به ميزان وسيعي جايگزين آهك گرديد.

سيمان ، پودري است نرم و جاذب آب كه باعث چسبندگي خرده سنگها به يكديگر شده و ماده اي است از تركيبات پخته وگداخته شده اكسيد كلسيم با اكسيدهاي سيليسيم ، آلومينيوم و آهن كه ملات اين ماده به مرور در مجاورت هوا يا در زير آب سخت شده و با حفظ ثبات حجم ، مقاومت خود را در زير آب نگه مي دارد. اين ماده در فاصله 28 روز به حداقل مقاومت مجاز ، يعني 250 كيلو گرم بر سانتي متر مربع مي رسد.

         امروزه در جهان متناسب با تنوع نيازها ، سيمانهائي با خواص فيزيكي و شيميائي مختلف توليد مي گردد كه هر كدام كاربردهاي مشخصي را  دارا مي باشد.

         احتمالاً روميها نخستين كساني بودند كه بتن را بكار بردند آنان بتن را كه بر اساس سيمان ساخته مي شد ، بعنوان مواد هيدروليكي ، يعني موادي كه در آب سخت مي شد ، بكار مي بردند. اين خاصيت بتن وخواص ديگر آن ضمن گيرش در آب ، سبب استفاده روز افزون اين ماده ساختماني گشته است. سالها سيمان ساخت روميها بكار مي رفت تا اينكه يكنفر بناي انگليسي بنام (جوزف اسپدين) موفق به پيدا كردن سيمان پرتلند در سال 1824 ميلادي گرديد سيمان پرتلند ، سيماني است كه از مخلوط كردن مواد آهكي ورسي يا هر ماده داراي اكسيدهاي سيليسي و آلومينيومي و آهني وپختن آنها تا مرحله توليد كلينكر بدست مي آيد.

         بر اساس مشخصات استاندارد انگليس (BS) و آمريكا (ASTM) قبل از آسياب مقداري سنگ گچ به كلينكر افزوده مي شود ، تا از گيرش سريع آن جلوگيري نمايد.

مواد اوليه مورد نياز و روش استخراج آن

         تركيباتي از سنگ آهك و خاك رس (مارل) ، مواد اوليه اصلي سيمان را تشكيل ميدهند . استخراج سنگ آهك ، بطور معمول در معادن رو باز با استفاده از دريلهاي چالزني و ايجاد حفره صورت مي گيرد.

         بر حسب نوع سنگ و روش كار ، مواردي از قبيل عمق ، قطر و فاصله چالها و  حفره ها تعيين شده و اقدام به حفاري مي شود.

         پس از آماده شدن چال ها ، با خرج گذاري مواد منفجره و اتصال آنها بوسيله چاشني و كابلهاي الكتريكي ، با استفاده از دستگاه انفجار (مينياتور) با ولتاژ معين ، انفجار صورت مي گيرد.

         بر حسب موقعيت ، مخلوط طبيعي سنگ آهك و خاك رس و مواد معدني ديگري مثل سنگ آهن و سنگ سيليس ، به مقدار معيني براي ساختن انواع سيمان به كار      مي رود.

معدن سنگ آهك

         اين معدن داراي موادي آهكي است كه داراي املاحي از سنگ آهك ، سيليس ، اكسيد آلومينيوم ، اكسيد منيزيم و غيره مي باشد.

معدن خاك

         معدن خاك نيز به صورت رو باز بهره برداري ميشود و استخراج آن با استفاده از ماشين آلات راهسازي همانند لودر ، بلدوزر و ... و بدون ايجاد انفجار صورت مي گيرد.

         بارگيري مواد اوليه هر دومعدن عملاً بوسيله ماشين آلات مكانيكي از قبيل بيل سنگين ، لودر و بلدوزر و غيره انجام شده و حمل آن بسمت آسسياب خاك يا آسياب سنگ بوسيله كاميون صورت مي گيرد.

آسيابهاي سنگ و خاك

         مواد اوليه (سنگ) استخراج شده بوسيله ماشين آلات جهت خرد شدن به ابعاد كوچكتر به قسمت آسياب سنگ يا سنگ شكن انتقال داده مي شود.

         در سنگ شكنها ، كه عملاًَ از نوع چكشي ، پاندولي ، ژيراتوري است سنگها تا ابعادي كمتر از 2 الي 3 سانتي متر خرد شده و پس از جدا شدن توسط الكهاي ميله اي ، بوسيله نوار نقاله به سيلوهاي سنگ انتقال مي يابند. سنگهاي درشتتر مجددا براي خرد شدن به آسياب ژيراتوري برگشت داده شده و آنچه از سنگ شكن خارج مي شود مخلوط خرد شده سنگ آهك است.

انبار خاك

         مواد اوليه خارج شده از آسياب خاك و سنگ شكنها توسط نوارهاي نقاله به محلي به نام انبار خاك يا سالن مواد منتقل مي شود.

         دستگاه ريزنده يا استاكر مخلوط مواد اوليه خرد شده را در طول سالن مواد به صورت رفت و برگشت روي هم انباشته مي كند.

         پس از تنظيم اوليه ، مواد پر شده در سالن از طريق دستگاه بردارنده يا ريگلايمر در جهت عرض سالن برداشته مي شود. مخلوط خروجي از سالن در هر لحظه ، حاوي مخلوط متوسط مواد ورودي به سالن از ابتداي پر شدن تا انتهاي بسته شدن سالن است.

         مخلوط خروجي از سالن مواد بوسيله نوارهاي نقاله به بونكرهاي تغذيه آسيابهاي مواد خام منتقل مي شود.

         محصول آسيابها به سيلوهاي بلنديگ و تغذيه كوره حمل و براي مصرف كوره انبار مي شود. گنجايش سيلوها در صورت توقف آسيابها حداقل 48 ساعت مواد كوره را تامين مي كند.

         براي آنكه مواد اوليه بهتر پخته شود مي بايست بصورت پودر در آيد.در پايان مقادير لازم از مواد اوليه پس از توزين آماده تغذيه در آسياب مواد خام مي شود.

آسياب مواد خام

آسيابهاي مواد خام در بخش صنعت سيمان به دو نوع تقسيم مي شوند.

  1. آسيابهاي گلوله اي يا استوانه اي
  2. آسيابهاي غلطكي يا عمودي

1-آسيابهاي گلوله اي :

         آسياب گلوله اي استوانه اي است كه داخل آن گلوله هاي فولادي قرار داشته ومواد اوليه ورودي در اثر چرخش آسياب و اعمال ضربه و سايش ، بوسيله گلوله ها تبديل به پودر مي شود.

         مواد پودر شده جهت جدا شدن زبره مواد از نرمه آن به دستگاهي بنام سپراتور فرستاده ميشود كه در اين مرحله پس از جدا شدن نرمه مواد ، زبره آن دوباره جهت آسياب شدن به داخل آسياب بر مي گردد.

2-آسياب غلطكي يا فايفر:

         آسياب غلطكي صفحه افقي است كه روي آن سه غلطك قرار دارد.مواد اوليه بين غلطكها و صفحه چرخان زيرين ريخته شده و بر  اثر ضربه و سايش به صورت پودر در   مي آيد.

نرمه جدا شده مواد در سپراتو از طريق دستگاههائي بنام الكتروفيلتر ، ايراسلايد ، ايرليفت جهت ذخيره به سيلوهاي مواد خام فرستادن مي شود.

سيلوهاي مواد خام

         سيلوهاي مواد خام براي تنظيم ، ذخيره ، همگن ساختن مواد پر شده ساخته شده اند كه برخي از اين سيلوها دو طبقه و برخي يك طبقه مي باشند.

         مواد خام پس از آسياب شدن از طريق ايراسلايد به سيلوها هدايت شده و قبل از ورود مواد به سيلوها نمونه برداري بطور اتوماتيك در هر نيم ساعت يكبار انجام مي گيرد.

         اين نمونه ها از طريق رول پست يا لوله هاي ارسال نمونه ، جهت آزمايشات لازم و به منظور تعيين درصد عناصر موجود در مواد و تصحيح آن به قسمت آزمايشگاه منتقل مي گردد. ضمناً مقدار تناژ درصد عناصر موجود در مواد توسط كامپيوتر ، بصورت اتوماتيك محاسبه شده و پس از رسيدن به تناژ مورد نظر در سيلو عمل يكنواخت كردن (بلندينك) مواد انجام گرديده و سپس مواد مزبور به سيلوهاي ذخيره ريخته شده و در آنجا جهت استفاده در مراحل بعد انبار مي شود.

پيش گرمكن

         در پيش گرمكن با حدود 70 متر ارتفاع از طريق مجموعه سيكلونها مراحل خشك شدن ، داغ شدن وتجزيه خاك رس و بخشي از سنگ آهك تا درجه حرارت 900 درجه سانتيگراد ونيز دستگاه پري كلسيناتور مجهز به دومشعل با حرارت 900 تا 1000 درجه سانتيگراد عمل تجزيه سنگ آهك تا حدود % 90 صورت مي گيرد.

         مواد پس از انجام مرحله تجزيه و گرم شدن بتدريج وارد كوره مي شود.

كوره

         استوانه اي دوار با شيب % 3 و ابعاد 8/5 × 95 متر داراي درجه حرارت حداكثر 1450 درجه سانتيگراد ميباشد. ومواد در اثر چرخش و شيب استوانه به سمت خروجي كوره در حركت مي باشد و هنگام عبور از مجاورت حرارت شعله تجزيه نهائي و سپس تشكيل فازها در آن صورت ميگيرد.مشعل اصلي در انتهاي پائيني كوره تعبيه شده است.

         طي يك قرن ابداع كوره دوار سيستم پخت تكامل يافته وهم اكنون از كو ره هاي تربلند به كوره هاي خشك كوتاه و مجهز به پري كلسيناتور تغيير يافته است.

         تمامي بخش هاي سيستم پخت كه مقادير در خور توجه انرژي حرارتي و ذرات مواد خام را با خود دارند ، از طريق برج خنك كن براي بازيابي حرارت و تصفيه به آسياب مواد و الكتروفيلتر فرستاده مي شود.

         در الكترو فيلتر ذرات گرد و غبار از گازهاي خروجي جدا  شده و گاز تصفيه شده راهي دودكش مي شود.

         محصول خروجي از كوره كلينكر نام دارد كه جهت سرد شدن وارد سيستمي بنامكولر مي گردد.

         در سيستم خنك كن گريتي ، هواي محيط به زير صفحه هاي مشبكي كه در كولر تعبيه شده است توسط فن هاي بزرگي دميده مي شود و با حركت مواد در فاصله اي كمتر از 20 دقيقه حدود 1100 درجه سانتيگراد از حرارت مواد كاسته مي شود و در اثر بازيابي حرارتي ، فازهاي موجود در محصول كلينكر تثبيت مي شود.

         نوع ديگر خنك كن با عملكرد مشابه ، خنك كن سياره اي يا ساتالايتي است كه بخش عمده هواي خروجي از خنك كن با درجه حرارت 700 درجه سانتيگراد براي تامين هواي مشعلها راهي كوره مي شود.

كلينكر

         محصول خروجي از سيستم پخت كلينكر نام دارد.در اين مرحله حدود 95 % تركيب فازهاي بليت ، آليت ، آلومينات و فريت تشكيل مي دهد ، اين فازها از اكسيدهاي كلسيم ، سيليسيم ، آلومينيم و سنگ آهن تشكيل شده است.

         انبار يا سيلوهاي كلينكر ، توليد يك ماهه كوره را در خود جاي مي دهند.

         كلينكر پس از خروج از خنك كن ، راهي انبار يا سيلوهاي كلينكر مي شود.ودر اين مرحله براي كنترل گيرش بين 3 % الي 5 % ، سنگ گچ به كلينكر افزوده مي شود.

         سنگ گچ بايستي به ابعاد كمتر از 4 سانتي متر خرد شده و به همراه كلينكر پودر شود.اين عمل در واحدي بنام آسياب سيمان انجام ميگيرد.

آسياب سيمان

         در اين قسمت كلينكرها آسياب و خرد شده و به سيلوهاي سيمان منتقل ميشوند. به ايسن منظور ابتدا سنگ گچ بوسيله آسياب خاك آسياب شده وتوسط كاميون به قيف كج واقع در قسمت آسياب سيمان منتقل ميشود. گچ مزبور بوسيله نوار نقاله والواتورها به داخل سيلوي گچ ريخته مي شود. مقدار گچ مورد نياز بر اساس اطلاعات داده شده توسط آزمايشگاه فيزيك به مقدار مورد نياز بر روي نوار خوراك دهنده ريخته ميشود. كلينكر نيز توسط نوار نقاله والواتور از انبار كلينكر به سيلوهاي كلينكر منتقل ميشود. مقدار كلينكر مورد مصرف پس از توزين توسط ترازوهاي الكترونيكي بر روي نوار خوراك دهنده ريخته شده و ضمن مخلوط شدن با گچ به آسيابهاي سيمان هدايت ميشود آسياب مخلوط گچ و كلينكر را بر اثر حركت دوراني و توسط گلوله هاي فولادي و سيليبس موجود در آسياب در دو مرحله كوبيده ومواد نرم بوسيله سپراتورها جدا شده و توسط فشار هوا به سيلوهاي سيمان هدايت ميشود ، مواد درشت جهت پودر شدن مجدداً به آسياب برگردانيده ميشوند.

         پودر حاصل شده سيمان مكي باشد. از محصول نهائي براي آزمايشهاي شيميائي ، فيزيكي و كنترل كيفي نمونه برداري مي شود .اولين مرحله تثبيت وزن بوته – تعيين افت وزن حرارتي – تعيين اكسيد سيليسيم – تعيين اكسيد كلسيم و تعيين اكسيد آهن است و براي انجام آزمايشهاي ملات سيمان است و براي مقاومت فشار و خمش از هر نمونه 6 قالب تهيه شده و براي مدت 3 ، 7 ، 28 روز در آب نگهداري مي شود كه دركه در آزمايشات فيزيكي موارد ذيل مورد بررسي قرار ميگيرد.

  1. تعيين مقاومت خمشي
  2. تعيين مقاومت فشاري
  3. تعيين آب نرمال
  4. تعيين گيرش اوليه
  5. تعيين گيرش نهائي
  6. تعيين نرمي يا سطح مخصوص سيمان توسط دستگاه بلين
  7. تعيين انبساط طولي يا آزمايش ملات سيمان

سپس محصول نهائي پس از اطمينان به سلامت و كيفيت آن ، براي ذخيره و بارگيري به سيلوهاي بتوني سيمان منتقل مي شود كه براي پيش گيري از كلوخه شدن ، يا سفت شدن سيمان  ، طراحي سيلوها بگونه اي است كه مي توان به درون آنها هوا دميد تا سيمان هميشه شناور نگهداشته شود.

بارگير خانه

در اين قسمت سيمان از طريق كمپرسورهاي هوا از سيلوهاي سيمان به الواتورهاي تعبيه شده انتقال يافته و اين الواتورها سيمان را به دستگاههاي پركن كيسه هاي سيمان هدايت مي كنند.كيسه هاي سيمان را به دستگاههاي پر كن كيسه هاي سيمان هدايت مي كنند. كيسه هاي سيمان كه توسط كارخانه كيسه سازي مجتمع توليد ميشوند از انبار پاكت  به محل دستگاهها منتقل شده و بوسيله مكانيكي تا ميزان 50 كيلوگرم سيمان پر ميشوند. كيسه ها ي پر شده بطور اتوماتيك بر روي نوار نقاله قرار گرفته و به سكوهاي بارگيري منتقل ميشوند و در محل مزبور در داخل كاميونهاي حمل سيمان قرار ميگيرند.

قسمتي از بارگيري سيمان بصورت فله انجام ميگيرد و سيمان مستقيماً از سيلوها بوسيله هوا با فشار لازم در داخل كاميونهاي حمل سيمان فله ريخته ميشود.

كليه مراحل انتقال سيمان از سيلوها به دستگاه پر كن سيمان و بارگيري كاميونها بصورت پاكتي و فله از طريق سيستم كنترل بارگير خانه كنترل شده و ميزان بارگيري و اشكالات احتمالي ايجاد شده توسط سيستم كنترل مشخص وجهت رفع آن اقدام ميشود.

در مراحل مختلف توليد در محلهائي كه انتقال مواد توام با ريزش انجام ميگيرد فيلترهائي  بنام فيلترهاي كيسه اي جهت گرفتن گرد وغبار حاصله تعبيه گرديده كه ذرات جمع شده در كيسه ها دوباره وارد خط توليد ميشود.

گزارش كارآموزي ساختمان

گزارش كارآموزي ساختمان

گزارش كارآموزي ساختمان

فهرست مطالب

مقدمه                                 صفحه

فصل اول: كليات پروژه                                                                                  

وضعيت فيزيكي پروژه       7

 موقعيت ساختمان در سايت         7        

كروكي سايت     7

پيشرفت كار در روش كار پيمانكار        9

انواع قراردادهاي پيمانكاري       9

انواع مناقصه        9

 مراحل اجراي طرح و انجام عمليات پيمانكاري     10

اصول طرح كارگاه و ساختمان              10

جدول مصالح مصرفي در انبار     10

نحوة انجام گزارش كارگاه در مورد مسئوليتها      11

گزارش روزانه     11

فصل دوم: عمليات ساختماني

  • بازديد شناسايي زمين 11
  • طبقه بندي زمين از نظر خاك و مقاومت آن 12
  • آزمايش خاك 12
  • طبقه بندي زمين ها (بر حسب نوع مصالح، وضعيت طبيعي) 13
  • زمينهاي خاكريزي شده يا زمينهاي مصنوعي 14
  • زمينهاي طبيعي و انواع آن 14
  • زمينهاي غير قابل تراكم 16
  • زمينها با تراكم كم 17
  • تخريب 17
  • خاكبرداري 18
  • گودبرداري (پي كني) 18
  • گودبرداري و پي كني در زمينهاي آبدار 19
  • روش پايين بردن سطح آب 19
  • ابعاد پي و پي سازي 21
  • شمع بندي 23
  • ترازكردن كف پي 23
  • شفته ريزي 24
  • قالب بندي پيها   24
  • آرماتوربندي 25
  • كلافبندي افقي 26
  • كلافبندي قائم 27
  • بتن پي 27

فصل سوم: ساختمان

  • عمليات ساختمانهاي بتني 28
  • مزاياي ساختمانهاي بتني 28
  • ابعاد پي 28
  • بتن مگر 29
  • ميلگردهاي كف پي 29
  • قالبندي 29
  • داربست 30
  • قالبندي پيها 30
  • آرماتوربندي 30
  • شناژ 31
  • ساختمانهاي بتني 32
  • دانه بندي 32
  • سيمان 32
  • بردن بتن تا محل مورد نياز 32
  • ريختن بتن 33
  • عمل آوردن بتن 33
  • حفظ كردن بتن 33
  • ستون 34
  • تيرها 35
  • اتصال اسكلت بتني 36
  • باز كردن قالبها 36
  • وصله كردن آرماتور 37

فصل چهار: سقفهاي تيرچه بلوك

  • تيرچه      40
  • بلوك        40
  • ميلگردهاي ممان منفي       42
  • ميلگرد حرارتي  42
  • كلاف عرضي     42
  • بتون ريزي    43
  • بامهاي تخت يا مسلح 43
  • عكس از مراحل اجراي  سقف تيرچه بلوك     45
  • پوشش بامهاي تخت يا مسلح 46
  • ديوار جان پناه 47

فصل پنج : مصالح وجزئيات

  • گچ     48
  • اجراي كاشي كاري 49
  • كارگذاري پنجره ها در نما 51
  • كف سازي            51
  • سقف كاذب 51
  • ميلگردهاي عمودي 52
  • ميلگردهاي افقي چپ و راست     52        
  • رابيتس         53
  • كچ كاري روي رابيتس     53
  • عايق كاري       53
  • پله 54
  • فنداسيون        56
  • آزمايشگاه بتن 56
  • نحوه اجراي سرويسها 56
  • محوطه سازي       57
  • اجراي آسانسور        57
  • عكس از مراحل اجرايي آسانسور و چاله آسانسور 58
  • سقف كاذب     59
  • پاركينگ 59
  • تأسيسات             60
  • اجراي فاضلاب 61

مقدمه:

بنام خدا

دورة كارآموزي را كه زيرنظر شركت ساختمان «ساربتون» كه مجري ساخت يك ساختمان مسكوني واقع در عظيميه كرج است مي گذرانم.

درطي اين مدت عكسهايي از مراحل پيشرفت و ساخت اين ساختمان گرفتم كه در فواصل گزارشها و مطالب جايگزين شده است. اما عملاً شركت ساختماني ساربتون كه خود كارفرمايان و سهامداران اين شركت مي باشند دورة كارآموزي من را برعهده گرفته اند.

توضيح اينكه جناب آقاي مهندس واحدي و مهندس آذرتاش كه خود مؤسس شركت ساربتون مي باشند درواقع كارفرماي اصلي شركت بوده و همچنين پيمانكاراني نيز بعنوان پيمانكار اصلي پروژه مي باشند.

پروژه ساختماني مسكونيA  تحت نظر شركت ساختماني ساربتون بوده كه من طي مراحل پيشرفت كار را بررسي كرده و تا به اينجا رسانده ام.

وضعيت فيزيكي پروژه:

  • وضعيت فيزيكي ساختمان: اين ساختمان شامل 4 طبقه مسكوني به همراه يك طبقه پيلوت و يك طبقه زيرزمين( سونا، جكوزي، انباري ها) در آن پاركينگ تعبيه شده است كه مراحل فونداسيون را گذرانده و سقف اول و دوم را تمام كرده در حال اجراي مراحل بعدي است.

موقعيت ساختمان در سايت:

  • ساختمان در عظيميه كرج، بوستان 5 بالاي ميدان مهران – انتهاي خيابان – ساختمان جنوبي- پلاك 71 واقع شده است.

كروكي سايت: « ساختمان مسكوني A » *

1- انبار وسايل

2- كانكس( محل اقامت ناظر)

3- آشپزخانه كاركنان

4- اتاق كاركنان

5- حصار چوبي كارگاه

6-  محوطة ساختمان

7- چاه آب( جهت آب هاي مصرفي مصالح ساختماني)

پيشرفت كار در روش كار پيمانكار:

كار ساختمان عظيميه از مهر 1385 شروع شده و پيمانكار معتقد است تا شهريور 1386  كار را به پايان برساند.

  • در شروع كار پيمانكار برنامة زمانبندي و مالي دقيقي تعيين كرده و تسليم كارفرما نموده است. كه پيشروي كار طبق اين برنامه، كارفرما متعهد به پرداخت هزينه هاي ماهيانه مي باشد. صورت وضعيت هاي تهيه شده توسط سرپرست كارگاه درابتداي هرماه در اختيار كارفرما قرار مي گيرد وطي جلسه اي بررسي دقيقي  توسط كارفرمايان و پيمانكار روي صورت وضعيت ها انجام مي شود و پس از اطمينان از صحت آن مبلغ موردنظر توسط كافرمايان پرداخت مي شود.

در اين پروژه براي انجام هر يك از فعاليتها اعم از فونداسيون، بتن ريزي، تيغه چيني، لوله كشي، نازك كاري و ..... و همچنين براي هر يك از مصالح سرپرست كارگاه استعلام قيمتي از اشخاص مختلف مي گيرد و پس از مشورت با شركت يكي از آنها را انتخاب و با وي قراردادي تهيه كرده و مشغول بكار مي شوند.

البته دراين انتخاب تنها هزينه مطرح نيست بلكه نوع جنس و نوع انجام كار هم حائز اهميت مي باشد. كه در تمامي مراحل كار موارد ذكرشده بررسي و سپس انتخاب صورت مي گيرد.

انواع قراردادهاي پيمانكاري:

قرارداد قيمت مقطوع بهاي كل پيمان مقطوع

اماني بهاي خدمات پيمانكار محاسبه مي شود.

انواع مناقصه:

عمومي درج آگهي با توجه به مشخصات و شرايط مشاركت

محدود ارسال دعوتنامه به شركت ها

ترك مناقصه   ترك تشريفات صلاح وصرف نباشد مستقيماً انتخاب مي شوند.

قرارداد پيمانكاري شركت به صورت قرارداد مقطوع مي باشد كه با شركه بهاي پيمان به صورت مقطوع بين پيمانكار و كارفرما منعقد شده است.

نوع مناقصه صورت گرفته : مناقصه محدود مي باشد كه با ارسال دعوتنامه به شركت هاي شناخته شده واقع در شهر كرج صورت مي گيرد.

ساختمان عظيميه  

كارفرما: شركت ساختماني ساربتون

پيمانكار: شركت ساختماني ساربتون

پيمانكار جزئي: تأسيسات شركت ساختماني آسمان –  اجراء كار مهندس ملكي و مهندس شيدي

مشاورين:آقاي مهندس ميرزايي / مهندس نادري

طراح: شركت ساختماني ساربتون  

  • اصول طرح كارگاه و ساختمان: 1- انتخاب ماشين آلات 2- محل كارگاه 3- طرح كلي كارگاه
  • موضوعات پيمان بين كارفرما و پيمان كار براي ساخت:

1- قرارداد 2- تعهدات و التزامات 3- موضوع پيمان  4-مدت پيمان 5- ضمانت نامه  6- پيش پرداخت   7- جريمه

جدول مصالح مصرفي در انبار:

دركارگاه ساختماني نمودارهايي  به انبار داده  شده كه از ورود و خروج مصالح مصرفي پاي كار اطلاع پيدا مي كنيم و انباردار موظف است در جدول موردنظر مقدار مصالح را كه در هر روز وارد انبار مي شود و يا خارج مي شود و موجودي انبار را يادداشت نمايد. مثلاً:

رديف

نوع

ورودي

خروجي

موجودي

مربوطه

توضيحات

1)

سيمان

8:30

12:30

50 كيسه

پرتلند

30 كيسه خارج شده

2)

سنگ

11

11:30

100 كيسه

گرانيت

50 بسته خارج شده

3)

گچ

10

12:30

200 كيسه

ساختماني

80 كيسه  خارج شده

4)

//

//

//

//

//

//

5)

//

//

//

//

//

//

نحوه كارگزارش كارگاه در مورد مسئوليتها   : ( هفته اي، ماهي )

در كارگاه ساختماني چارتي به شكل زيردر هر هفته تهيه شده و در آن فعاليتهاي انجام شده و تعداد پرسنل ومصالح مصرفي و ...... توضيح داده شده و به حضور پيمانكار محترم مي رسد.

گزارش كار

                       ليست مصالح                                                                        ماشين آلات

      ورودي                      خروجي                                                       تعداد               نوع

  ليست نيروي انساني                                                      فعاليتهاي انجام شده

 گزارش روزانه:

هر كارگاه همه روزه پس از اتمام فعاليتها گزارش روزانه مكتوبي توسط سرپرست كارگاه ارائه مي شود اين  گزارش شامل ريزكارهاي انجام شده در قسمتهاي مختلف، ليست ماشين آلات و تجهيزات، ليست نيروي انساني و ليست مصالح پيمان كار مي باشد.

فصل دوم

عمليات ساختماني

بازديد وشناسايي زمين

قبل از شروع هر عمليات بايد زمين بازديد شده و وضعيت آن نسبت به خيابانها و جاده هاي اطراف مورد بررسي قرار گيرد و همچنين پستي و بلندي زمين با توجه به نقشه بايد مورد بازديد قرار گيرد و عوارض پستي و بلندي زمين به وسيله مهندس نقشه بردار تعيين گردد و همچنين محل چاهها، فاضلاب، چاه آبي قديمي و مسير قناتهاي قديمي تعيين شده و محل آن نسبت به پي سازي مشخص شود و چاهها  در صورت لزوم باملات شفته پر شود و محل احداث ساختمان نسبت به زمين تعيين شده و نسبت به ريشه كني يا كندن ريشه هاي نباتي و برداشتن خاكهاي نباتي اقدام شود و شكل زمين و زواياي آن كاملاً معلوم شده و با نقشه ساختمان مطابقت داده شود و نوع زمين مشخص و خاك آن آزمايش گردد.

طبقه بندي زمين از نظر خاك ومقاومت آن:

زمين هاي خاك ريزي شده( خاك دستي)

زمينهاي ماسه اي

زمينهاي دج

زمينهاي رسي

زمينهاي شني

زمينهاي سنگي

زمينهاي مخلوط

زمينهاي بي فايده

آزمايش خاك

2- براي آزمايش خاك در اين ساختمان نمونه هايي از خاك ساختمان را در ظروفي مكعبي شكل به ابعاد  سانتي متر ريخته سپس با يك نوار چسب مناسب درزهاي آن را مسدود مي كنند و در روي جعبه نيز مشخصات محل و عمق موردنظر را يادداشت مي كنند. و اين عمل را تا رسيدن به خاك خوب ادامه مي دهند و جعبه ها را به محل آزمايش خاك برده تا تاب تحمل را اندازه گيري كنند. پس از بررسي ظرف معكب شكل مشخص شد كه خاك محل از نوع« شن بوم» است كه مخلوطي از شن و ماسه با لاي كم و بيش دانه هاي قلوه سنگ كه مي توا آنها را بآساني متراكم كرد. وطي بررسي و عملياتي روي زمين مشخص شد كه نوع زمين«دج» است كه با كلنگ و پتك و كمپرسور مي توان زمين را كند.

طبقه بندي زمين ها

زمينها را برحسب مورد مي توان برحسب نوع( اندازه) مصالح متشكله، برحسب وضعيت طبيعي و يا برحسب ميزان نشست و قابليت تراكم طبقه بندي نمود.

الف)  طبقه بندي زمينها برحسب نوع مصالح متشكله

مصالح تشكيل دهندة انواع زمينها، به غير از زمينهاي سنگي، عبارتند از شن،ماسه، سيلت، رس ومواد آلي يا ارگانيكي حاصله از گياهان.

شن به دانه هائي اطلاق مي شود كه داراي قطري بزرگتر از 6 ميلي متر و كوچكتر از 76 ميلي متر باشد .

به قطعات سنگي بزرگتر از 76 ميليمتر قلوه سنگ ويا لاشه سنگ اطلاق مي شود.

  ماسه به مصالحي اطلاق مي شود كه از شن كوچكتر ولي بزرگتر از 7/0 ميلي متر باشد دانه هاي سيلت از الك نمره 200 عبور كرده ولي از002/0 ميليمتر بزرگترند. رس از ذراتي به قطر كمتر از 02/0 ميلي متر تشكيل شده است و بالاخره خاك هاي آلي به خاك هائي اطلاق مي شود كه قسمت اعظم آنها مواد ارگانيكي حاصله از بقاياي گياهان تشكيل شده باشد.

زمينها ممكن است متشكل از يك يا چند نوع از مصالح فوق باشند و لذا خصوصيات آنها به ميزان زيادي بستگي به نوع مواد متشكله آنها دارد.

در طبقه بندي زمينها، كه غالباً بعنوان طبقه بندي و يا رده بندي خاك ها عنوان مي شود دو روش وجود دارد. روش رده بندي متحد و روش رده بندي AASHTO، در روش رده بندي متحد هر رده از خاكها را با دو حرف كه اولين آن مشخص كننده نوع خاكي است كه قسمت عمده مواد متشكله باقي مانده روي الك نمره 20 از نمونه ها راتشكيل ميدهد و حرف دوم بستگي به درصد مواد عبوركرده از الك نمره 200 دارد.خاكهائي كه بيش از 50% وزنشان از الك نمره 200 عبور كند بعنوان خاك هاي ريزدانه و خاك هائي كه كمتر از 50% وزنشان ازالك نمره 200 عبور كند بعنوان خاك هاي درشت دانه ناميده مي شود.

در روش AASHOT، خاكها برحسب ارزش نسبي آنها بعنوان مصالح زيرسازي از 1- A تا 7- A   طبقه بندي شده اند.[1]

ب)طبقه بندي زمينها برحسب وضعيت طبيعي

زمينها را برحسب وضعيت طبيعي به دو دسته زمينهاي خاكريزي شده يا مصنوعي و زمينهاي طبيعي تقسيم مي كنند.

1- براي اطلاعات بيشتر در مورد رده بندي خاكها به منابع(1) و(2) مراجعه شود.

طراحي سازه  و انواع آن

طراحي سازه  و انواع آن

طراحي سازه

مشخصاتِ طراحي سازه اي :

معرفي :

بتن ها با مقاومت – بالا ، داراي برخي مشخصات و خصوصيات مهندسي هستند كه با بتن هاي مقاومت – كم ، تفاوت دارند . تغييرات داخلي ، از بارهاي ثابت ، مشخص و كوتاه – مدت و عوامل محيطي ناشي مي شوند كه شناخته شده هستند . رابطۀ مستقيم اين تفاوتهاي داخلي تمايز و تفاوت را در خصوصياتِ مكانيكي مشخص كرده كه ، بايد توسط مهندسان طراح ، در پيش بيني كردن عملكرد و ايمني سازه ها ، شناسايي شود . اين تمايزها ، بسيار مهم هستند ، جهتِ افزايش مقاومت ها . تست ها و يا آزمونهاي بِتُن – مقاومت بالاي تقويت شده ، را بطور نمونه نشان داده اند ، كه چنين موادي در بسياري از موارد ، احتمالاً مشخصۀ الاستيكي طولي (خطي) را براي سطوح تنش و دسترسي به ماكزيمم تنش ، تعيين مي كند . بنابراين ، منحني تنش و تغيير طول نسبيِ بتنِ مقاومت – بالا ، در ميزان بسيار بالا كاهش مي يابد تا در بتن با مقاومت – پايين .

آزمايشات وسيع و جامعي در چندين مركز پژوهشي ، صورت گرفت براي درك و استنباط عملكرد بتن با مقاومت بالا . در حاليكه ، اطلاعاتِ معتبر ، امروز در بسياري از جنبه ها ، قابل دسترس هستند ، برخي از توصيه هاي نهايي و اصلي ، منتظر نتايج و عملكردِ آيندۀ آنان مي باشد . در اين مقاله ، تاكيد بسياري بر طراحيِ اعضا و سازه ها شده است . توصيه ها و پيشنهادها ، بر اساس و پايۀ بهترين اطلاعاتِ آزمايشي ، عرضه و ارائه شده اند .

ستونهاي بارگيري شده بطور محوري :

در روشهاي عملي ، ستونهاي كمي بدرستي ، بارگيري محوري مي شوند . گشتاورهاي خمشي ، بعلت كاربردِ اساسيِ بارگذاري و ارتباط و همكاري با عملِ قاب محكم ، معمولاً بر بارگذاري محوري ، اضافه مي شوند . AC1318-83 ، براي طراحي مورد نياز است و ACI318R-83 ، اين را منعكس مي كند .هر چند ، اينها براي عملكرد ستونها و حمل كردن بارگذاري محوري ، استفادۀ مفيدي دارند .

توزيع مقاومتِ فولادي و بتن :

ويژگي اصلي و اساسي ، مقاومت نهايي است . شيوه و روش طرح حاضر ، مقاومت صوريِ عضو بارگذاري شده بطور محوري را ، محاسبه  مي كند ، جهتِ بررسي و ارزيابي كردن ميزانِ قانون افزايش مستقيم مقاومت مربوط به بتُتن و فولاد . توجيه اين ايده ها و نظرات در تصوير 601 ، مشاهده مي شود . منحني هاي تنش و تغيير طول نسبي اضافه شده در فشار و تراكم براي ، سه بتن با تقويت كردن فولادي ، داراي  60.0.0 پسا (414MPa) بازده مقاومت ، مي باشد . فرضيۀ معمول و متداول ، اينطور مي گويد كه ، فولاد و تغيير طول نسبي ، در هر مرحله بارگذاري ، يكسان هستند . براي بتن – مقاومت بالا ، زمانيكه بتن به يك محدوده يا دامنة تغييرات غير خطيِ مهم ميرسد ، فولاد هنوز در محدودة الاستيك است ، بنابراين ، شروع به بدست آوردن سهم بزرگترِ بارگذاري مي كند . وقتي تغيير طول نسبي در حدود 0.002 است ، شيب منحني بتن ، نزديك صفر مي باشد كه مي تواند بعنوان دفرمه شدن (بدشكلي) پلاستيسيه (شكل پذيري) ، همراه با مقدار كم و بدون افزايش تنش ، در نظر گرفته شود .

فولاد به نقطة بازدهي خويش در تغيير طول نسبي مشابه ، در اين مورد مي رسد . در نتيجه ، بتن در مازيمم تنش خويش مي باشد و فولادر   ، بنابراين مقاومت ستون به شرح ذيل ، پيش بيني مي شود :                

در اينجا ، معني اين عبارت بدين صورت است :  

مقاومت فشردة سيلندر (استوانه) مربوط به بتن    =  

 بازده مقاومت فولاد                                   =

 ناحية بخشِ بتن                                       =

  ناحية فولاد                                            =  

فاكتوريا عامل 0.85 ، براي محاسبه و براي تفاوتهاي مشاهده شده در مقاومت بتن و در ستونهاي مقايسه شده با بتنِ مخلوط شدة در سيلندرهاي (استوانه هاي) – آزمون – فشاري ، صورت گرفته است . يك تجزيه و تحليلِ مشابه ، براي ستونهاي بتن – مقاومت بالا انجام گرفته ، به استثناي فولاد كه بازدهي آن ، قبل از اينكه بتن به مقاومت پيكِ (اوج) خويش برسد ، انجام خواهد گرفت . هر چند ، فولاد به بازدهي خويش در تنش ثابت ادامه خواهد داد ، تا بتن بطور كامل ، عملكرد خويش را انجام دهد . امكان دارد ، پيش بيني مقاومت هنوز بر مبناي معادلة (1-6) باشد . اسناد و مدارك آزمايش نيز ، از استفادة عامل 0.85 حمايت و پشتيباني مي كنند ، براي بتن مقاومت – بالا .

تاثيرات محدودة فولاد :

فولاد جانبي در ستونها ، بطور كامل در فُرم يا شكلِ حلزونهاي (مارپيچي هاي) مداوم و پيوسته قرار دارند كه ، اين فولاد داراي 2 اثر مفيد بر عملكرد ستون ، مي باشد : (a) موجب افزايش زيادِ مقاومتِ داخلي هستة بتن (نمونه استوانه اي بتن) در حلزون شده ، با محدود كردن هسته در برابرِ انبساط و يا گسترش جانبي تحت كنترلِ بارگذاري و (b) همينطور ظرفيت تغيير طول نسبي محوريِ بتن را افزايش مي دهد و اجازه مي دهد كه بيشتر نرم و قابل انبساط شود (يعني يك ستون tougher (محكم شده) .

اساس و پاية طرحِ فولاد حلزوني تحت نظارت نسخه هاي ( نگارش هاي ) AC1318 در سال 1977 ، بوده كه ، تاثير تقويت كنندة حلزوني بايد حداقل براي مقاومت از بين رفتة ستون ، يكسان باشد ، البتة زماني كه به پوستة خارجي بتن ، مربوط به لاشة سنگ (سنگ هايي كه به مصرف پركردن مي رسد ) ، تحت عمل بارگذاري ، نيازي نباشد .

معادلة AC1318 ، براي مينيمم نسبت حجميِ حلزوني عبارت است از :

در اينجا :                                                                        

نسبت حجمِ تقويت حلزوني براي حجم هستة بتن   =     Ps

ناحيه (فضاي) قراص (ناخالصي) بخش بتن      =           Ag

ناحية هسته بتن                                             = Ac

مقاومتِ فشردة سليندري بتن                              =

بازدة مقاومتِ فولاد حلزوني                                 =

افزايش در مقاومت فشردة ستونها ، توسطِ فولاد حلزوني فراهم و ايجاد شده كه بر مبناي روابط مشتق شده و بطور آزمايشي براي مقاومت بدست آمده ، مي باشد :

در اينجا :

مقاومت فشردة ستون بتن تقويت شده ، بطور حلزوني                          =  

مقاومت فشردة ستون بتنِ تقويت نشده                                           =

تنش در محدودة بتن كه بطور حلزوني توليد شده                               =

اين رابطه ، مي تواند مستقيماً براي معادلة ، نشان داده شود . تنش در محدودة بتن ، كه بطور حلزوني  توليد شده ، بر اساسِ فولاد حلزوني محاسبه مي شود ، با استفاده از معادلة كشش قياسي (hoop).

و يا

در اينجا :

ناحية فولاد حلزوني                         =

قطر هستة بتن                               =

شيب حلزوني                                  = S

تحقيقات اَخير كه توسط احمد و شاه shah Ahmad , ، صورت گرفت ، تقويت حلزوني را نشان داده كه ، كارآمديي كمتري براي ستونهاي بتن مقاومت بالا و ستونهاي بتن سبك وزن ، دارند . آنها (احمد و شاه) همچنين دريافتند كه ، تنش در فولاد حلزوني در بارگذاري پيك ، براي ستونهاي بتن – مقاومت بالا و ستونهاي بتن – سبك وزن ، اَغلب بطور چشمگيري كمتر است تا دربازدة مقاومت كه در معادلة  ، فرض شده است . اين نتيجه گيريها ، از پژوهش هاي آزمايشي در دانشگاه كرنل ، ناشي شده . تحقيق و پژوهش كرنل ، تأثير يك تنش در محدوده (1-s/dc) ، استفاده كردند جهتِ ارزيابي كردن نتايج ، جاييكه ، محدودة تنش در بتن است كه با استفاده از تنش واقعي در فولاد حلزوني ، محاسبه شده  كه اغلب ، كمتر از  مي باشد . عبارت يا واژة (1-s/dc) ، كاهش در كاراييِ حلزونها را منعكس مي كند كه ، با افزايش يافتن فاصله بنديِ سيمهاي حلزوني ، مرتبط است . بنابراين ، تفسير و توصيفِ معادلة (6-3a) ، بدين صورت است :

                                                    (6-3b)

واضح است كه ، مقاومت بدست آمده با معادلة (6-3d) ، قابل پيش بيني است و اعتبار يا پايايي براي بتن با وزن نرمال با همة مقاومتها در محدودة تنش ، حداقل 3000 پسا ، مي باشد . يك نمودار بر مبناي معادلة ، پيش بيني بدون محافظه كاري را براي تنش در محدودة بالا را ، نشان    مي دهد ، اما همچنين مي تواند تنش در محدوده را براي حلزونهاي ستون ، نشان دهد كه بسيار كمتر از 1000 پسا مي باشد . براي اين محدوده. از ديدگاه مقاومت ، حضور معادلة ACI318 ، براي مينيمم نسبت فولاد حلزوني ، مي تواند بطور ايمن ، استفاده شود ، البته براي ستونها با وزن و مقاومت نرمال و به همان سان براي ستونها با مقاومت – كم (پايين) . بتنِ سبك وزن ، اگر بطور سنگين بارگذاري شود ، شكسته خواهد شد و فشار حاصله را كاهش يا تخفيف مي دهد . براي ستونهاي سبك وزنِ تقويت شده بطور حلزوني ، مارتينز ، پيشنهاد  مي كند معادلة توسطِ  جايگزين شود و معادلة  بايد توسطِ   جايگزين شود . اين تفاوت در ميانگين عملكرد معادلة  مهم است كه در ACI318 مشخص شده و بايد مجدداً مورد آزمايش قرار گيرد . بنظر مي رشد ، ستونهاي بتني سبك وزن نياز به 2.5 بيشتر فولاد حلزوني دارد تا تطبيق (مطابق) كردن ستونهاي وزن نرمال براي رضايت مورد نياز مقاومت بعد از پوشش لاشة سنگ ، كه به ACI318 منعكس شده ، نياز ندارند . شايد كاربرد حلزونهاي سنگين ، مورد سوال واقع شوند . هيچگونه توافق عمومي بر كارآيي فولاد حلزوني براي بهبود بخشيدن شكل پذيري ستونهاي بتني مقاومت – بالا ، وجود ندارد ، و اينكه ، افزايش يافتن تغيير طول نسبي محدود شده و مسطح شدنِ شيب منفي مربوط به منحني تنش و تغيير طول نسبي در نقطة پيكِ تنش ، مشاهده مي شود . يك مقاله مربوط به احمد شاه ، نشان مي دهد كه ، محدود شدن حلزوني در مسطح كردن شيب منفيِ منحني تنش و تغيير طول نسبي ، براي ستونهاي بتني با مقاومت – بالا و همينطور ستونهاي بتني با مقاومت – پايين ، تأثير گذار است . تحقيقات دانشگاه كرنل حاكي از آن است كه ، منحني هاي تنش و تغيير طول آزمايشي براي مقاومت هاي مختلفِ ستونهاي بتني با وزن نرمال و طبيعي با تقويت كنندة حلزوني متفاوت ، نشان داده شده است. سه گروه منحني ، توسط سه سطح مقاومت بتن با مطالعه ، مشخص شده اند . هر يك از اين گروهها ، از سه مجموعه منحني ، تشكيل شده كه با سه مقدارِ مختلفِ تقويتِ جانبي ، منطبق شده اند .

هر مجموعه از منحني ها ، با خط افقي ، ميانگين تطبيق مقاومت ستونِ تقويت نشده را ، نشان مي دهد ، براي مشخص كردن ستونهاي محدود شدة ويژه يا خاص . منحني ها، براي ستونهاي بتني با مقاومت – بالا ، NC167 هستند كه داراي كارآيي مفيد در محدودة تنشِ 767 پسا (5MPa) مي باشند ، كه با منحني هاي ستونهاي بتني و با مقاومتِ – پايين تر NC163 همراه با كارآيي مفيد در محدودة تنش پسا (6MPa) مقايسه شده اند . عملكرد متفاوت آنان ، بوضوح آشكار است ، در نتيجه نه تنها كشش (افزايش طول) در بتن با مقاومت بالا در پيك (اوج) قرار دارد ، بلكه اين كشش در بتن با مقاومت پايين ، به حد قابل ملاحظه اي پايين مي آيد . در واقع ، اين حقيقتي است كه حتي براي ستونهاي NC169 نيز ، همراه با تنش زيادِ 2500  پسا ديده شده است . بر اساس شواهدِ قابل دسترس ، مي توان نتيجه گرفت كه ، احتمالاً ستونهاي بتني با مقاومت – بالا و چگالي نرمال ، زمانيكه همراه با فولادِ كششي همراه مي باشند ، مي توانند مقاومتِ مورد نياز را بخوبي نشان داده و اين پيش بيني را بخوبي در معادلات ، منعكس كنند ، اما مشخصه هاي (خصوصيات) پيكِ تنش ، احتمالاً جهت مقايسه با ستونهايي با مقاومت – كم ، ناكافي وضعيت مي باشد . طراحيِ ستونهاي بتنيِ سبك وزن همراه با فولاد حلزوني ، بايد با دقت بسيار ، صورت گيرد . مسئلة مهم و جالب ديگر ، ارتباط داشتن ستونهاي تقويت شدة حلزوني است كه بطور كلي ، سطح تنش تقويت شده با حلزونهاي طراحي شده ، منطبق شده و اينكار توسطِ AC1318 ، انجام مي شود و بايد متذكر شد كه ، ستونهايي كه با چنين چيزي تقويت نشده اند ، داراي مقاومتِ كافي نيستند . در ستونهايي كه داراي قطر بزرگتر هستند ، تنش محدوده ، بطور چشمگيري كاهش مي يابد ، بنابر فرضيه هاي اصولي ، اين مقدار ثابت مي ماند . اين موضوع مستقيماً پيرو معادلة مي باشد . براي ستونهاي بزرگتر ، نسبت Ag/A ، بسيار كوچكتر شده ، در نتيجه ، نسبتِ فولاد حلزوني مورد نياز كوچكتر و كارآيي تنشِ محدوده نيز بطور متناسبي كوچك مي شود . تنش محدوده ، كه توسط حلزونهاي طراحي شده ACI318 ، براي بتن ها با مقاومت بالا و كم ، در 15in و 50  ، توليد شده و قطرهاي ستون اصلي ، مقايسه شده اند .

تست ها و آزمايش ها ، نشان مي دهند حتي ستونها با مقاومت پايين يا كم ، تنش محدوده را ، از 238 به 83 پسا (psi) ، كاهش داده و (1.64 تا 0.57MPa ) بدست آمده تحت نظر ACI318 ، يك ستون با ظرفيت بسيار بالاي كشش ، توليد خواهد كرد ، بدون اينكه ، مقاومتِ خويش را از دست بدهد . براي بتن با مقاومت بالا ، شاهد كاهش تنش محدوده از 825 به 263 پسا ، هستيم كه موجب توليد يك ستون با ظرفيت كشش بدونِ حداكثرِ نقطة پيك ، مي شود . حتي در تنش محدودة بالا (پسا) 825  ، يك ستون با مشخصة نامطلوب همراه با اُفتِ مقاومت بعد از تنش پيك ، توليد مي شود . علاوه بر اين بعضي از داده ها يا اطلاعاتِ آزمايشي و تجربي در اين ستونها با مقاومت – بالا ، قابل دسترس هستند و از تيرهاي اتصالي و جانبي استفاده مي كنند ، تا از حلزونها .

بارگذاري مكرر (چندگانه) :

بتن با مقاومت – بالا ، بطور نسبي فارغ از گسستگي (شكاف) داخلي مي باشند ، حتي در بارگذاريِ اصلي ، البته زمانيكه بارگذاري بطور يكنواخت صورت گرفته باشد . از طرف ديگر ، گزارش شده بتن با مقاومتِ – بالا داراي شكنندگي بيشتري است تا بتن با مقاومتِ – پايين (كم) و اين كمبود مربوط به شكل پذيري و پيشرفت تدريجيِ رشدِ شكاف ها (ترك) ، است . برخي از پژوهش هاي تجربي نشان مي دهد كه ، فرسودگي ضرورتاً ، بستگي به مقاومت و تراكم (فشردگي) دارد . تحقيقات اَخير ، حاكي از آن است ، نقص و عيب در بتن و در خصوص بارگذاري مكرر ، مي تواند بطور تقريبي توسط بتنِ مربوط به پوش منحني ، صورت گيرد و مستقيماً با منحني و افزايش طول نسبيِ ، منوتونيك كوتاه – مدت ، ارتباط دارد . براي بتن با مقاومت – بالا ، هر كاربرد بارگذاري ، موجب آسيب كمتر مي شود . هر چند ، تعداد چرخه ها (دوره ها) جهتِ داشتن نقص ، زياد چشمگيري نمي باشند ، و اين بدليل شيب خميدگي بزرگتر است كه مربوط به پوش منحني (منحني محاطي) پيك مي باشد . با اينكه كارهاي مهمي در اين خصوص ، صورت گرفته ، اما مجدداً پژوهش و تحقيقاتِ بيشتري نياز است كه به جنبه هاي بتن با مقاومت – بالا ، بپردازد ، البته بدون در نظر گرفتن محدودة فولاد و يا فرآيند بارگذاري مكرر و مختلف ، قبل از طراحي ، بايد به توصيه هاي مطرح شده عمل كرد .