مقاله بازار و كاركردهاي آن

دانلود پروژه و مقاله

مقاله بازار و كاركردهاي آن

مقاله بازار و كاركردهاي آن

پايان نامه بازار و كاركردهاي آن

فصل اول

مفهوم بازار

فصل دوم

برخي از ويژگي هاي كاركردي

فصل سوم

برخي از خصوصيات شهري

فصل چهارم

عناصر و فضاهاي بازار

فصل پنجم

برخي از ويژگي هاي معماري بازار

تعريف واژه بازار

بازار به معني محل خريد و فروش و عرضه كالاست. واژة بازار بسيار كهن است و در برخي از  زبان ها كهن ايراني وجود داشته است. بازار در فارسي ميانه به صورت وازار و با تركيب هايي مانند وازارگ ( بازاري) و وازارگان (بازرگان) به كار مي رفته، و در پارتي به صورت واژار مورد استفاده قرار گرفته است. اين واژة ايراني به زبان برخي از سرزمين هاي كه با ايران تبادلت بازرگاني داشتند مانند سرزمين هاي عربي، تركي، عثماني و برخي از كشورهاي اروپايي، راه يافته است.

دهخدا اظهار داشته كه بازار از واژة پهلوي واكار اخذ شده است. واژة فرانسوي بازار از پرتغالي گرفته شده و آنان اين واژه را از ايرانيان گرفته اند. در زبان فارسي بازار به عنوان اسم مكان به معني محل خريد و فروش كالاست و با وجود آن كه اين واژه امروزه بيشتر دربارة بازارهاي دائمي، اصلي و قديمي شهرهاي كهن و تاريخي به كار مي رود، در گذشته گاه به صورت ساده و گاه با پيشوند يا پسوندهايي به معني مكان خريد و فروش به طور مطلق بوده است. واژة بازار در ادبيات فارسي مفهومي وسيع و گسترده دارد و به معي محل شلوغ و پر ازدحام، اعتبار و اهميت اشخاص و غيره به كار مي رفته است.

بازار در دوران اسلامي

شهرنشيني در دوران اسلامي گسترش يافت و بسياري از شهرهاي كوچك قديميتوسته يافتند و شماري شهر جديد در برخي از نواحي كشور به ويژه در نواحي مرزي يا ارتباطي ساخته شد. در بعضي از شهرهاي جديد مانند كوفه و بصره فضايي باز براي بازار در نظر گرفتند كه فروشندگان و كسبه ابتداي روز به آنجا مي رفتند و بساط خود را در هر جا كه مي يافتند پهن مي كردند و تا هنگام شب مي توانستند در آنجا باشند. به عبارت ديگر فضايي به صورت بازارگاه در نظر گرفته  مي شد كه جاي ثابتي براي افراد وجود نداشت، اما به تدريج و پس از گسترش يافتن اين شهرها، كم كم فضاهايي به صورت دكان هاي ساخته شده در بازار بنا گرديد و بازاري دائمي در بخشي از شهر شكل گرفت.

بر پاية اطلاعات موجود درمنابع تاريخي، از اواخر قرن اول هجري به بعد در بسياري از شهرهاي جديد و كما بيش همه شهرهاي قديمي بازارهايي دائمي با فضاهاي ساخته شده وجود داشت. در اين نوع بازارها هرصنف در بخشي از راستة اصلي يا در يكي از راسته هاي فرعي جاي داشت و هر نوع كالا در محل معيني عرضه مي شد. هنگامي كه حجج در سال 85 هـ ق شهر واسط را مي ساخت، براي هر صنف در بازار راستة جداگانه اي در نظر گرفت. البته پيشينة راسته هاي تخصصي در بازار و استقرار پيشه وران هر صنف در كنار يكديگر چه در ايران و چه در عربستان به پيش از اسلام مي رسد.

قرن اول هجري، دوره اي درخشان در توسعة بازارهاي شهري در ايران به شمار نميآيد، زيرا هيچ حكومت ايراني قدرتمندي شكل نگرفته بود كه بتواند اركان زندگي و ساختار شهري را به نحوي مطلوب گسترش دهد. اما از قرن سوم به بعد به تدريج با روي كار آمدن حكومت هاي ايراني و محلي براي ادارة كشور، فعاليت هاي اقتصادي و در پي آن توسعه و عمران شهري به صورت قابل ملاحظه اي رونق يافت. طاهريان، ديلميان و سامانيان از نخستين حكومت هاي ايراني بودند كه اقدام هايي مؤثر براي پيشرفت كشور انجام دادند. در دورة غزنويان و سلجوقيان نيز به سبب وجود حكومت هاي مقتدر اقتصاد ملي شكوفا شد و فرهنگ و هنر ايراني بيش از بيش مورد توجه قرار گرفت. در منابع تاريخي مربوط به قرن هاي چهارم تا ششم قمري مانند حدود العالم من المشرق الي المغرب، صوره الارض، المسالك و الممالك، تاريخ بخارا، راحه الصدور و آيه السرور، سفرنامه ناصر خسرو، مطالب فراواني دربارة افزايش توليد انواع صنايع دستي در شهرها و حتي برخي از روستاهاي بزرگ افزايش توليد انواع صنايع دستي در شهرها و حتي برخي از روستاهاي بزرگ و صادرات آن به شهرهاي كشورهاي ديگر وجود دارد. براي مثال پارچه هاي كتاني كازروني چنان شهرت داشت كه تا مناطق دور دست جهان اسلام گاه تا ده دست خريد و فروش مي شد بدون آنكه بسته هاي آن را باز كنند و تنها مهر و نشان كارگاه هاي كازرون كافي بود. همچنين  گفته اند در شهر كوچك تون در قرن پنجم چهار صد كارگاه زيلو بافي وجود داشت.

بازارهاي شهرهاي بزرگ در اين دوره بسيار توسعه يافتند. ناصر خسرو در هنگام سفر به اصفهان در قرن پنجم گفته است كه در بخشي از بازار اصفهان، دويست طرف براي تبديل پول يا پرداخت براي حضور داشتند و در بصره نيز صرافان نقشي مهمي در اقتصاد شهر ايفا مي كردند.

در قرن هفتم در پي حمله مغول بسياري از شهرها ويران شد و اقتصاد كشور دچار انحطاط شد. در دورة ايلخانان، با تدابير برخي از وزرا و انديشمندان ايراني مانند خواجه رشيد الدين فضل الله، اصلاحاتي در زمين هاي اقتصادي و اجتماعي صورت گرفت. خواجه رشيدالدين شهري كوچك به نام ربع رشيدي در نزديكي تبريز ساخت كه سي هزار خانه، هزار و پانصد دكان، بيست و چهار كاروانسرا، شماري مسجد، مدرسه، حمام، كارگاه رنگرزي، دارالضرب و كارگاه كاغذ سازي داشت.

در دورة تيموريان اقداماتي عمراني در برخي نواحي كشور به ويژه نواحي شرقي صورت گرفت و بازارهاي شهرهايي مانند سمرقند، بخارا، مرو، هرات و مشهد و بعضي از ديگر شهرهاي بزرگ كشور گسترش يافتند و بناهاي بيشماري شامل كاروانسراها.مسد و مدرسه در كنار آنها ساخته شد.

امنيت ايجاد شده در دورة صفويه و توسعة روابط خارجي ايران موجب گسترش بازرگاني خارجي و در نتيجه رونق توليد انواع محصولات شد. رونق داد و ستد داخلي و خارجي به رشد شهرنشيني و توسعة شهرها منجر شد و بازارهاي شهرهاي بزرگ ماند اصفهان، تبريز، مشهد، قزوين ساخته شد و شماري كاروانسرا در كنار هر كدام از بازارها برپا شد. شاه عباس اول دستور داد در سال 1011 ميدان امان ( نقش جهان) و مسجد جامعي در جبهة جنوبي آن ساخته شود. سپس چند راسته بازار و شماري كاروانسرا در جبهة شمالي و پيرامون ميدان ساخته شد. شاردن شمار كاروانسراهاي اصفهان را در دورة صفويه هزار و هشتصد و دو باب ذكر كرده است كه احتمالاً بايد اين رقم را شامل برخي از انواع ديگر فضاهاي تجاري نيز دانست.

تبريز پس از اصفهان مهم ترين شهر كشور در دورة صفويه بود. اوليا چلبي در سال 1050 در زمان شاه صفي به شهر تبريز  مسافرت كرده بود، شمار دكان هاي شهر را حدود هفت هزار باب، و كاروانسراها و خان ها را حدود دويست و هفتاد باب اظهار داشته است.

پس از صفويه اقدام هاي چندان مهمي در زمينة توسعة فضاهاي شهري و بازارها صورت نگرفت و تنها در دورة كريم خان زند فعاليت هاي عمراني مهي در شيراز انجام شد. در زمان كريم خان و به فرمان او بازاري بزرگ طراحي شده و تعدادي كاروانسرا در شيراز ساخته شد كه اكنون از بناهاي تاريخي ارزشمند آن شهر به شمار مي آيند.

در دورة قاجار تهران به عنوان پايتخت كشور به سرعت توسعه يافت و بازار اصلي شهر كه از دوره صفويه شكل گرفته بود، در امتداد محورهاي عمده شهر كه به دروازه هاي اصلي منتهي مي شد، گسترش يافت و راسته ها و كاروانسراهاي متعددي ساخته و به آن افزوده شد. همچنين مسجد جامع جديدي در دورة فتحعلي شاه در مجموعه بازار بنا گرديد. در اين دوره اقدامات عمراني اندكي در برخي از شهرهاي بزرگ صورت گرفت و بازارهاي اقدامات عمراني اندكي در برخي از شهرهاي بزرگ صورت گرفت و بازارهاي اين گونه شهرها توسعه اي معمول و متناسب با افزايش جمعيت شهر داشتند.

دو تحول مهم اقتصادي و يك تحول مهم شهري در دورة قاجار رخ داد كه در روند توسعة بازارها تأثير بسزايي بر جاي گذاشت. نخست آن كه مبادلات اقتصادي بين ايران و ساير كشورها به ويژه روسيه و كشورهاي اروپايي در دورة قاجار منجر به ورود برخي از كالاهاي خارجي به بازارهاي ايران شد و در برخي از زمينه ها به توليد محصولات ايراني آسيب وارد شد. براي مثال اوژن فلاندن از فراواني كالاهاي خارجي در تبريز و افتادن تجارت چيت و ماهوت و منسوجات ابريشمي به دست انگليسي ها سخن گفته است. او دربارة كاشان اظهار داشته است كه شمار كارگاه ها و كارخانه هاي نساجي شهر به سبب ورود كالاهاي انگليسي كاهش يافته بود.

در منابع ايراني نيز به خسارت ديدن توليد كنندگان ايراني در پي ورود كالاهاي خارجي و تعطيل شدن برخي از مراكز توليدي كشور اشاره شده است. صادرات بسياري از كالاها نيز دچار بحران شد، براي نمونه اظهار شده است كه صادرات تنباكوي اصفهان از سيصد هزار كيسه به پنج هزار كيسه كاهش يافته زيرا تجارت آن به دست عده اي از بازرگانان خارجي و مسيحي افتاده بود.

تحول دوم مربوط به تأسيس و راه اندازي تعدادي كارخانه مانند كارخانه باروت كوبي. اسلحه سازي، توپ سازي، ماهوت بافي، ابريشم تابي، كاغذ سازي. بلور سازي، صابون پزي، پنبه پاك كني، نخ ريسي و چاپخانه بود كه موقعيت شهري برخي از آنها بر تحول ساختار بازارها بي تأثير نبود، زيرا برخي از آنها به سبب پاره اي از ملاحظات شهري، امنيتي و ارتباطي در بيرون بازار ساخته شدند و به اين ترتيب نقش بازار به عنوان يگانه محور اصلي اقتصاد شهر به تدريج تضعيف شد. البته عدم حمايت حكومت از سرمايه گذاران و صنعتگران ايراني موجب شد كه آنان نتوانند در رقابت با توليد كنندگان خارجي از پيشرفت مناسب و شايسته اي برخوردار شوند.

تحول مهمي كه در زمينه ساختار شهري در اين دوره صورت گرفت و نقش بسيار مهم و تعيين كننده اي بر تحول بازارها بر جاي گذاشت مربوط به ساختن معابر و خيابان هاي مستقيم است. از دورة قاجار ساختن خيابان مستقيم و طراحي شده به منظور ايجاد مسيري قابل استفاده براي راندن كالسكه و برگزاري مراسم و آيين هاي تشريفاتي رايج شد. خيابان باب همايون و خيابان ناصر خسرو از اين گونه خيابان ها بودند.

استفاده از اتومبيل و اهميت يافتن دسترسي سواره و تغيير نحوة تقسيم بندي قطعات زمين به پيدايش و شكل گيري خيابان هايي مستقيم در نواحي جديد شهري و سپس ايجاد خيابان هاي مستقيم در بافت قديمي منجر شد و ابتدا نمادهاي جديد شهري، اداري و حكومتي و سپس دكان ها و فضاهاي تجاري دركنار خيابان ها ساخته شد و به اين ترتيب ساختار بيشتر بازارها به صورت نوعي فضاي ايستا تقريباً دچار ايستايي و ركود شد و راسته ها و فضاهاي تجاري به صورت پراكنده يا متمركز در كنار خيابان ها و در سراسر شهر گسترش يافت و بازارها غالباً به فضاهايي قديمي و تاريخي تبديل شدند و برخي از آنها كه در شهرهاي بزرگ و پرجمعيت قرار دارند همچنان فعال و پويا هستند و بعضي از آنها به ويژه بازارهاي شهرهاي كوچك و كم جمعيت به تدريج تهي از فعاليت، فرسوده و متروك شده اند.

نقش و كاركرد اجتماعي بازار

بازار مهم ترين محور و شاهراه ارتباطي در شهرهاي قديمي بود و بيشترين آمد و شد شهروندان در آن صورت مي گرفت. به عبارت ديگر بازار مهم ترين كانال ارتباطي شهر بود كه نه تنها مردم، كالاها و سرمايه ها در آن جريان مي يافتند، بلكه اطلاعات، اخبار و آگهي ها نيز از طريق آن به اطلاع شهروندان مي رسيد، زيرا اطلاع رساني توسط افراد و به صورت شفاهي انجام مي شد و به همين دليل بود كه وقتي حكومت مي خواست خبري را به اطلاع مردم برساند، غالباً عده اي كه آنها را عموماً جارچي يا منادي مي خواندند، آن خبر را ابتدا در بازار اصلي شهر جار مي زدند، يعني با صداي بلند به اطلاع مردم مي رساندند. براي مثال در كتاب تاريخ بيهقي ( مربوط به قرن پنجم هجري)  دربارة نحوة انتشار يك خبر چنين آمده است:

« اعيان نيشابور چون اين سخنان بشنودند، بياراميدند و منادي ببازارها برآمد و حال باز گفتند تا مردم عامه تسكين يافتند»

اين نوع اطلاع رساني به حكومت تنها اختصاص نداشت، بلكه در موارد مهم، مردم نيز با پرداخت مبلغي به يك يا چند نفر جارچي از اين روش اطلاع رساني استفاده مي كردند.

هنگامي كه شخص يا افرادي كه مورد توجه و علاقه مردم بودند به شهري وارد ميشدند، ورود آنها غالباً از سمت دروازة بازار بود كه پس از عبور از بازار به عنوان مهم ترين راه ارتباطي شهر به مقصد خود مي رفتند. در اين مواقع مردم به استقبال مي رفتند و در بازار تجمع مي كردند و در برخي از موارد بازارها را مي آراستند و جشن برپا مي كردند. چنان كه هنگامي كه نماينده روم براي ديدن المقتدر، خليفه عباسي، به بغداد رفت، بازارهاي واقع در مسير روم آراستند و مردم براي ديدن هيأت همراه او را در امتداد بازار تجمع كردند و فروش و كراية دكان هاي آن بازار افزايش يافت. همچنين در وقت عبور شيخ ابي اسحاق شيرازي از علماي آن زمان كه به سفارت از سوي خليفه مقتدي عباسي به نزد ملكشاه و نظام الملك مي رفت، اهالي ساوه به پيشواز او رفتند و هر كدام از پيشه وران و كسبه مقداري از كالايي را كه داشتند نثار مي كردند و هر چه او منع مي كرد، آنان به كار خود ادامه مي دادند.

در هنگام جشن هاي ملي و مذهبي بازاره را چراغاني و براي برپايي جشن آماده مي كردند. چنان كه حداقل تا پيش از قرن پنجم هجري هر سال در ايام نوروز به مدت جدود يك ماه بازاري در كنار دروازه جور در اصفهان تشكيل مي شد و در آن مراسم، آيين ها و جشن هاي نوروزي و برخي از انواع بازي ها و سرگرمي ها برپا مي شد و مردم در آن شركت مي كردند. گفته اند كه عضدالدوله در ايام جواني در اصفهان شاهد برگزاري مراسم نوروز در آنجا بود و به آن بسيار علاقه داشت. به همين سبب در هنگامي كه به حكومت دست يافت در نيم فرسنگي شيراز، در محلي به نام سوق الامير. شهركي ساخت كه مقدسي گفته نام آنجا كرد فنا خسرو بوده است. در آن شهرك در هر سال بازارگاه و جشني براي خوش گذراني و سرگرمي برپا مي شد. وي دربارة اين بازار چنين اظهار داشته است.

« فنا خسرو همان عضدوالدوله است كه در نيم فرسنگي شيراز نقشة شهري بريخت بزرگ همانند سرخس و نهري بزرگ براي آن از يك مرحله راه كوهستان بشكافت تا از ميان شهر بگذرد و هزينة بسيار بر آن نهاد. و هنوز از زير خانة وي روان مي باشد. پس پهلوي آن را به درازاي يك فرسنگ باغ ساخت و پشم ريسان و بافندگان خز و ديبا و همه بركان را بدانجا برد، كه امروز در آنجا كار مي كنند. نبيني كه نامش هنوز بر آن نوشته است پس جامعي برايش بساخت و فرماندهان او نيز در آنجا خانه و باغ هاي خوب بساختند. پس جشني سالانه برقرار كرد كه براي سرگرمي و فسق در آن گرد مي آمدند. ولي اكنون پس از مرگ او سبك شده و بازار تهي گشته و شهر رو به ويراني است. پادشاه و حكام هم هرگاه كسي را به كشور يا شهر خود دعوت مي كردند، بازارها را مي آراستند و مراسم جشن را در آنها برپا مي كردند. در بسياري از بازارها يا بازارگاه هاي گيلان و مازندران در هنگام سرگرم كننده و مسابقات ورزشي از جمله مسابقه كشتي گيري برپا مي شد.

بازارها غالباً در هنگام عزاداري يا در ايام سوگواري به مناسبت هاي مذهبي يا در موارد خاص مانند فوت علماي ديني يا بزرگان شهر تعطيل مي شد و در آن مراسم عزاداري بر پا مي گرديد. مجالس عزاداري غالباً در سراها و تيمچه ها تشكيل مي شد و اصناف مختلف براي بهتر برگزار كردن آن با يكديگر رقابت مي كردند. از دورة صفويه به بعد همواره گروهي از اصناف هر سال، در دهة عاشورا، مجالس عزاداري و روضه خواني در سراها و چهار سوهاي بازار تشكيل مي دهند. در بازار به عنوان يك فضاي شهري مهم فضاهايي براي عرضة انواع غذاهاي ساده و نيز غذاهاي عالي وجود داشت و برخي از مردم براي ميهماني دادن دوستان خود در بعضي از مواقع از اين فضاها استفاده مي كردند. نادر ميرزا در دورة قاجار در كتاب خود در اين مورد چنين نوشته است: « به بازار تبريز چلوكباب پزند و اين طعامي پاكيزه است و تبريزيان دوست دارند. هنگان يكديگر را به بازار ميهمان برند به چلوپرخانه» ساختار اجتماعي، جامعة ايراني در گذشته به نحوي بود كه مردم بر اساس روابط خويشاوندي، قومي، نژادي، مذهبي و برخي ديگر از انواع روابط اجتماعي به صورت گروه بندي هاي محله اي در كنار يكديگر زندگي مي كردند. هر يك از ساكنان شهر به يك محله تعلق داشت و در مواردي كه ميان افراد شهر مسأليه اي بروز مي كرد، هر فرد نخست به منافع محله اي خود و همسايگانش و سپس به ساير اهالي شهر مي انديشيد. در اين حالت تنها بازار به عنوان نمادي شهري و اجتماعي نمايانگر همبستگي و يكپارچگي مردم شهر به شمار مي آمد. افزون بر اين، بايد توجه داشت كه اصناف و پيشه وران مهم ترين تشكيل اجتماعي، صنفي و سياسي را در گذشته به وجود مي آوردند و در برخي از دوره ها، در هنگام بروز بعضي از بحران هاي سياسي و اجتماعي به صورت متشكل اقدام مي كردند. يكي از روش هاي اعلام مخالفت بازاريان با كارها و اقدامات حكومت، تعطيل كردن بازار بود. در دو قرن اخير در بسياري از بحران هاي اجتماعي، بازاريان با بستن دكان هاي خود در بازار مخالفت خود را با برخي از فعاليت ها و تصميم گيري هاي حكومت هاي مستبد اعلام مي كردند، از جمله در جنبش تنباكو، انقلاب مشروطيت، نهضت ملي شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامي بارها بازاريان با تعطيل كردن بازار مخالفت خود را با حكومت و عوامل استعمار اعلام كردند.

نقش و كاركرد اجتماعي بازارها به قدري بود كه حتي اروپائياني كه براي مدت كوتاهي به ايران سفر مي كردند، به خوبي متوجه آن مي شدند. براي نمونه مي توان به مادام كارلاسرنا اشاره كرد كه دربارة بازار تهران در دورة قاجار چنين اظهار داشته است:

« بازار مركز پر جنب و جوشي است كه مردم در آنجا از اولين ساعات طلوع تا دم غروب به طور مداوم در حال حركت و فعاليت هستند… بازار محل ملاقات و قرارهاي عمومي است. آنجا مردم همچنان كه دربارة مسايل و منافع شخصي و تجاري خود بحث و گفت وگو مي كنند، دربارة مسايل عمومي و امور دولتي نيز به شور و تبادل نظر مي‌پردازند به طور خلاصه بايد گفت كه بازار جاي بورس و مجلس را يكجا گرفته است… اخبار، شايعات، تهمت زدن ها، نشر اكاذيب، جنجال ها، بدگويي ها و افشاگري ها همه از بازار سرچشمه مي گيرد» بازارها به عنوان بناهاي اقتصادي غالباً توسط بازرگانان يا اعيان و رجال و حكام و مسئولان شهري ساخته مي شدند. چنان كه در كتاب تاريخ يزد به احداث بازاري توسط داروغة شهر چنين اشاره شده است: « بر دروازة مهر يجرد بازاري نيكو مشتمل بر پنجاه دكان دو رويه در سال خمس و عشرين و شمانمائه، علي آقا كه داروغة يزد بود ساز داد- كه چون از دروازه بيرون مي آيند مقابل بازار است، و تا در خان قپان كه اميرزاده محمد درويش ساخته آن بازار اوست و اميرزاده شمس الدين محمد درويش ساخته آن بازار اوست، و اميرزاده شمس الدين محمد بن امير جلال الدين چقماق سي دكان ديگر بدان منظم كرده و خياطان و كجينه فروشان (كهنه فروشان) در آن بازار مي نشينند و بازاري برونقست.»

شكل بازار: بازار را از لحاظ شكل فضاي معماري آنها مي توان به دو گروه طبقه بندي كرد: 1- بازار خطي 2- بازار متمركز.

بازار خطي: بيشتر بازارهاي ايراني به ويژه بازارهاي دائمي غالباً به شكل خطي هستند زيرا در امتداد راه ها و معابر شكل مي گرفتند. بازارهاي خطي به دو صورت ارگانيك
( يا غير مستقيم) و طراحي شده ( يا مستقيم) بودند. بازارهاي ارگانيك آن دسته از بازارها هستند كه به تدريج در امتداد معابر ارگانيك و طراحي نشدة شهري شكل
مي گرفتند و همراه با توسعة شهر، اندك اندك فضاهاي جديدي در امتداد آنها ساخته مي شد. بازار تهران، بخش هاي عمده اي از بازار اصفهان، بخشي از بازار شيراز، بازار يزد و بخش هايي از بازار كرمان به صورت ارگانيك و طراحي نشده هستند، زيرا اين شهرها غالباً از توسعة روستايي بزرگ يا شهري كوچك و ارگانيك شكل گرفته بودند و راه ها و معابر آنها در ادامة جاده ها و معابر مال رو و طراحي نشده توسعه يافتند و سپس به بازار تبديل شدند.

شمار اندكي از بازارهاي ايراني يا به عبارت دقيق تر بخش هايي از بعضي از بازارهاي ايراني به شكل راهي مستقيم و طراحي نشده هستند. اين نوع بازارها در زماني پديد مي آمدند كه شخصي ( حاكم يا يكي از بزرگان شهر) تصميم مي‌گرفت يك راسته بازار بسازد. در اين حالت طبيعي است كه از يك يا چند نفر معمار براي طراحي راسته بازار و كاروانسراها استفاده مي‌كردند و غالباً راسته بازار به صورت مستقيم طراحي و سپس ساخته مي‌شد. بازار وكيل در شيراز، قسمتي از بازار اصفهان در جبهة شمالي ميدان امام (نقش جهان)، بازار اراك از نمونه هاي بازارهاي خطي طراحي شده هستند.

بازار متمركز: ( به شكل ميدان) بعضي از بازارهاي ايراني در فضايي متمركز به شكل ميدان تشكيل مي‌شدند. بازارهاي ايراني در دو حالت به صورت متمركز شكل مي گرفتند. نخست، در حالتي كه بازاري ادواري يا موقت به صورت بازارگاه و متمركز در فضايي باز در كنار راه يا معبري پديد مي آمد. دوم، در حالتي كه يك ميدان شهري يا ناحيه اي به شكل طراحي شده يا در مواردي به شكل ارگانيك و طراحي نشده به عنوان بازار نيز مورد بهره برداري قرار مي گرفت.

دربارة حالت نخست بايد اشاره شود كه بسياري از بازارهاي ادواري و موقت در فضاهايي باز و شكل ميدان گاه در كنار راه يا معبر يا در نزديكي ورودي و دروازة سكونتگاه تشكيل مي شدند و نحوة استقرار فعاليت ها و فضاها به دو صورت بود. گاهي اوقات پيشه وران و بازاريان در رديف هايي منظم به شكل نوارهايي موازي مستقر مي شدند و خريداران در هنگام حركت در معابر خطي از بين فروشندگان و كالاهاي عرضه شده عبور مي‌كردند. اما در بعضي از مواقع فعاليت ها و فضاها به صورت كلمه اي و تقريباً نامنظم در سطح ميدان مستقر مي شدند.

در حالت دوم، بازار در پيرامون ميداني طراحي شده تشكيل مي گردد. بازار ميدان امام
 ( نقش جهان) در اصفهان، بازار ميدان گنجعليخان در كرمان، بازار ميدان خان در يزد و سبزه ميدان در تهران از نمونه هاي اين گونه بازارها هستند. در بعضي از اين ميدانها، دكان ها در پيرامون ميدان و در كنار فضاي باز ساخته شده اند ( ميدان امام در اصفهان)، در حالي كه در برخي از آنها يك رواق ممتد در دور ميدان ساخته شده و دكان ها در پشت رواق قرار داده شده اند(ميدان خان يزد).

پوشش بازار

بسياري از انواع بازارها مانند بازارهاي ادواري، بازارهاي دائمي و برخي از بازارچه هاي كه در كنار معبر شكل مي‌گرفتند، مسقف ساخته مي شدند تا مردم در تابستان و زمسان از گرما و سرماي شديد و باد و باران و آفتاب در امان باشند.

پوشش برخي از بازارها در ساده ترين شكل با چوب يا حصير و به شكل مسطح بود. بازار كوفه در ابتدا سايبان هايي از بوريا داشت. سپس خالدين عبدالله قسري( در اوايل قرن دوم هجري) قسمت هايي از بازار را نوسازي كرد و به بازرگانان كرايه داد. احمد بن ابي يعقوب دربارة بازار كوفه چنين گفته است:

« و بازارها از قصر و مسجد تا سراي وليد تا قلائين تا سراهاي ثقيف و اسجع قرار داده شده و سايه بان هايي از بوريا داشت، تا دوران خالدين عبدالله قسري كه بازارها را ساخت و براي هر صنفي از بازرگانان سرايي و دربندي قرار داد و كراية آنها را به سپاهيان اختصاص داد».

بلاذري دربارة اين بازار اشاره كرده است كه خالد دكان هايي ساخت و سقف آنها را با گنبدهايي بلند از آجر و گچ پوشاند.

استفاده از چوب غالباً موجب شكل گيري پوشش هاي مسطح و صاف مي شد، در حالي كه استفاده از مصالحي مانند آجر و گچ به طور معمول منجر به شكل گيري پوشش هاي گنبدي شكل مي‌شد، زيرا با اين مصالح به تنهايي نمي توان سقف هايي مسطح در دهانه هاي بزرگ پديد آورد. بر اساس مهري كه در شوش به دست آمده و يك سيلوي غلات را نشان مي دهد، پيشينة كاربرد سقف هاي گنبدي شكل در ايران حداقل به هزارة چهارم پيش از ميلاد مي رسد.

براي پوشاندن دهانه هاي بزرگ مانند پوشش چهار سوها و تيمچه ها و گنبد و كاربندي استفاده مي كردند و دهانه هاي بزرگ را با تويزه هاي متقاطع به سادگي مي‌پوشاندند و از لحاظ زيبايي مي توانستند تركيب هايي بديع پديد آورند. زيرا كاربندي روشي بود كه امكانات فراوان و متنوعي براي زيبا سازي پوشش در برداشت.

روي سقف بازار را مانند ساير بناها غالباً با كاهگل مي پوشاندند، سقف تيمچه ها و برخي از فضاهاي مهم و ارزشمند مانند مسجد جامع و بعضي از مدرسه هاي علميه را با آجر و ملات هاي مقاوم مي پوشاندند. مقدسي دربارة پوشش بازار اصفهان در قرن چهارم هجري چنين اظهار داشته است:

«برخي بازارهايشان سرپوشيده و برخي سرگشاده است. جامع در بازاري زيبا است كه ستون هايي گرد دارد. آتشگاهي (گلدسته) در سمت قبله به بلندي هفتاد ذراع از گل دارد كه هنوز هيچ نفر سوده است»

بازار تاشكند

« در تاشكند، بازار عبارت از فضاي وسيعي است. در حقيقت شهري است كه ميان شهر ديگر واقع شده باشد. سقف كوچه هاي بازار از ني پوشيده شده و به اين واسطه شعال آفتاب و گرما در بازارها سرايت مي كند. زمين بازار را متصلاً آب پاشي مي كنند و شخص وقتي كه داخل بازار مي شود از گرد و خاك كوچه ها آسوده شده، يك نوع فرح بر او دست مي دهد. ازدحام در بازارها زياد است و همواره شترها ديده مي شود كه بار  آنها مال التجاره بود.»

در بعضي موارد از سقف برخي از بناها بهره برداري مي شد. براي نمونه مي توان به رنگرزها اشاره كرد كه در بسياري از بازارها محصولات خود را پس از رنگ زدن در روي پشت بام خشك مي كردند. همچنين شواهدي در دست است كه گويا در موارد بسيار معدودي از سقف قسمتي از بازار براي مقاصد گذران فراغت يا براي خدمات رساني استفاده مي كرده اند. براي نمونه مي توان به بازار شهر سمرقند در قرن چهارم هجري اشاره كرد كه بر اساس متن كتاب حدود العالم من المشرق الي المغرب، در بالاي بازار سمرقند جوي آب روان بود. متن مزبور چنين است:

« سمرقند شهري بزرگست و آبادان است و با نعمت بسيار و جاي بازرگانان همه جهانست و او را شهر تانست و قهندزست و ربض است، و از بالاي بام بازارشان يكي جوي آب روانست ز ارزير، و آب از كوه بياورده، و اندروي خانگاه مانويانست و ايشانرا نغوشاك خوانند و از وي كاغذ خيزدكي بهمه جهان به برند.»

در بسياري از منابع تاريخي در هنگام توصيف خصوصيات كالبدي بازار غالباً به پوشش بازار اشاره شده، چنان كه در مورد بازار اصفهان در كتاب نصف جهان في تعريف الصفهان چنين نوشته شده است:

« بازارچه چهار سو نقاشي است كه در كمال زيبايي ساخته شده و بسيار قريب به بازارچه قيصريه است و قدري از آن عريض تر اما طول آن چندان نيست….. و اين بازارچه ها به غير كاروانسراي تجارتي ديگر همه قسم دكان و متاعي در آن موجود است و در هر يك به كم و زياد كاروانسرايي بارانداز و اشترخان دارد و اين بازارها نيز هم طاق چشمه است و در اصفهان هيچ بازار چوب پوشي ندارد.»

اهميت سقف راسته بازار در ايجاد فضاي مطلوب براي عابران و خريداران چنان بود كه در هنگام عمران، نوسازي يا گاهي اوقات در هنگام مرمت بازارها به مسقف نمودن راسته هاي بدون سقف اقدام مي كردند. براي نمونه مي توان، به مسقف شدن بخشي از بازار شيراز چنين اشاره شده است:

« تسقيف جميع بازارهاي شهر شيراز با آجر و گچ و تشكيل آنها بر سبيل بازار وكيل»

برخي از خصوصيات راسته بازار

طول راسته بازارها اندازة معين و مشخصي نداشت و اندازة آن  به وسعت شهر و رونق اقتصادي بستگي داشت. طول راسته بازار در شهرهاي كوچك در حدود چند صد متر و در شهرهاي بزرگ به چند كيلومتر مي رسيد. عرض راستة اصلي بازار به طور متوسط بين چهار تا شش متر بود. عرض برخي از راسته هاي بازار پس از آن كه شهر گسترش مي‌يافت و جمعيت آن زياد مي‌شد، پاسخگوي حجم تردد در بازار نبود و به سادگي نيز نمي توانند عرض بازار را افزايش دهند، در نتيجه قسمت هايي از راسته بازار بسيار شلوغ مي‌شد. همچنين عبور بعضي از بزرگان شهر به صورت سواره موجب اذيت مردم در راسته هاي كم عرض مي‌شد. ابن بطوطه به شلوغي بازار خوارزم و فقدان فضاي كافي براي عبور و مرور در آن بازار اشاره كرده است. همچنين مقدسي در قرن چهارم هجري از تنگي بازار شيراز شكايت كرده و گفته كه دو چهار پا به سادگي نمي توانستند از كنار هم عبور كنند. در بسياري از موارد با وضع قوانين و قواعد لازم سعي مي كردند كه رفت وآمد در بازار تسهيل شود اما در برخي از شهرها به ويژه در دوره هايي كه حكومت هايي ضعيف و ناكار آمد قدرت را در دست داشتند، قواعد مربوط به عبور و مرور خوب اجرا نمي شد و در بيشتر اوقات حركت در بازار به سختي صورت مي‌گرفت. سفير حكومت پروس در ايران (آلمان) در دورة قاجار دربارة نحوة تردد در بازار چنين اظهار داشته است:

« شترها و قاطرها و اسبها و الاغها با بار خود به اندازة كافي راه عبور از بازار را مسدود مي كنند… اسب سواري در بازار هم جالب و تماشاشايي و در عين حال خطرناك است. خطرناك از اين نظر كه كف بازار صاف نيست و صرف نظر از پستي و بلندي و ناهمواري هايي كه دارد در آن چاله و چوله هاي زيادي وجود دارد كه هر لحظه در آن هنگامه و شلوغي بازار ممكن است پاي اسب در آن برود و همواره با سوار خود سرنگون شود.»

تنها بعضي  از بازارها داراي راسته هاي عريض و پهن بودند. دربارة بازار ري گفته اند كه بسيار عريض بود و در قسمتي از بازار آن، نهري در وسط جريان داشت كه در دو سوي آن درخت كاشته بودند.

در برخي موارد در شهرهايي كه طراحي و سپس ساخته مي شدند، بازارها را پهن مي ساختند تا سپاهيان در هنگام برگزاري مراسم به صورت سواره بتوانند به راحتي از آن عبور كنند. دربارة شهر سرمن رأي چنين نوشته شده است:

« و راه هاي ورودي آن را از سر رستة وسيع بزرگ از همان خياباني كه از وادي ابراهيم بن رياح آغاز مي شود قرار داد، و در هر رسته اي دكان هايي بود مشتمل بر اصناف داد و ستدها و صنعت ها و خريد و فروش ها، پهناي هر رسته اي صد ذراع بود به ذراع سوداء تا هر گاه بخواهد در جمعه ها با سپاهيان و جمعيت هاي سواره و پيادة خود به مسجد آيد، راه ورود به مسجد بر وي تنگ نگردد».

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.